Thursday, July 30, 2009

خون بها (گرامیداشت چهلمین روز جانباختگان راه آزادی)


خون بها , گرامیداشت چهلمین روز جانباختگان راه آزادی

حمله مزدوران رژیم به تظاهرکنندگان در تهران

حمله مزدوران رژیم به تظاهرکنندگان در تهران

خبرگزاری فرانسه: پرتاب گاز اشک آور بسوی تظاهرکنندگان در تهران
به گزارش خبرگزاری فرانسه از تهران، پلیس ضد شورش دقایقی پیش برای متفرق کردن تظاهرکنندگان در یکی از خیابانهای مرکزی پایتخت اقدام به پرتاب گاز اشک آور کرد. تظاهرکنندگان در حال رژه رفتن در خیابان ولیعصر تهران بودند که با برخورد خشونت آمیز ماموران پلیس ضد شورش مواجه شدند.

تظاهرات امروز تهران: استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی

تظاهرات امروز تهران: استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی

آغاز تظاهرات ضد حکومتی در تهران




آغاز تظاهرات ضد حکومتی در تهران
بنا به گزارشهای رسیده، تظاهرات ضد حکومتی در چند نقطه تهران از جمله خیابان ولیعصر آغاز شده است. تظاهرکنندگان با برافروختن آتش در حال شعار دادن هستند. آنها از جمله شعار می دهند: مرگ بر دیکتاتور؛ مجتبی بمیری، رهبری رو نبینی؛ ندای ما نمرده، این دولته که مرده؛ نترسید نترسید ما همه با هم هستیم. اتوموبیل سواران نیز با بوق زدنهای ممتد با تظاهرکنندگان همراهی می کنند
.



ضرب و شتم تجمع کنندگان در بهشت زهرا

Wednesday, July 29, 2009

حمله وحشیانه نیروهای عراقی به ساکنین قرارگاه اشرف

حمله وحشیانه نیروهای عراقی به ساکنین قرارگاه اشرف
آزاد زمانی- سخنگوی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی وحقوق بشر ایران
روز ششم مردادماه نیروهای نظامی دولت عراق به ساکنین قرارگاه اشرف درنزدیک شهر خالص درشمال شرقی عراق حمله کردند. دراین یورش وحشیانه به شهروندان این قرارگاه دهها نفر مجروح وتعدادی دستگیر وربوده شدند.
تعرض به شهروندان قرارگاه اشرف توسط نیروهای دولت عراق نقض اشکار قوانین بین المللی وحقوق بشر است. گزارشات و تصاویرعینی این رویداد، سبوعیت و رفتارغیر انسانی نیروهای دولت عراق را به نمایش می گذارد. نیروهای عراقی اقدام به تیراندازی، ارعاب، ضرب وشتم وترور و آدم ربایی کرده اند دهها نفر از زنان ومردان غیرمسلح قرارگاه اشرف را مجروج می کنند. به زخمی ها ومجرحین رحم نمی کنند وتعدادی را بازداشت میکنند وباخود می برند.
امنیت جانی وزندگی شهروندان قرارگاه اشرف درخطراست. باید به این وحشیگری دولت عراق که مخالفین رژیم اسلامی ایران راهدف گرفته است اعتراض کرد.
انجمن دفاع اززندانیان سیاسی وحقوق بشرایران تعرض به شهروندان قرارگاه اشرف را غیرانسانی وبه شدت محکوم میکند. از فعالین حقوق بشر، نهادهای بین المللی ، سازمان عفوبین الملل و همه احزاب و سازمانها وشخصیتهای انسان دوست می خواهد نسبت به این تعرض اشکار سکوت نکنند وبرای حفظ جان وزندگی شهروندان قرارگاه اشرف تلاش نمایند.
7 مراد ماه 1388
فیلم حمله نیروهای عراقی


یادمان ندا و یاران/ مونیخ


گردهمائی اتحاد برای ایران / مونیخ



Münchener EP-Abgeordnete Bernd Posseltاتحاد برای ایران /مونیخ

إاBeate Jenkner und Dr.Burkhardtاتحاد برای ایران / مونیخ

هنر مند در تبعید/مجید رحیمی/ اتحاد برای ایران /مونیخ

هنر مند در تبعیدداریوش شیروانی/ اتحاد برای ایران /مونیخ

اتحاد برای ایران / مونیخ

تطاهرات امروز در میدان ونک

تطاهرات امروز در میدان ونک
امروز ۳ مرداد میدان ونک قلب آزادی خواهی بود. من که امروز گذرم به میدان ونک افتاده بود دیدم که مردم بدون توجه به حضور گسترده گاوهای وحشی با صدای بلند شعار مرگ بر دیکتاتور میدادند و تظاهرات میکردند. اما یک صحنه ناجوانمردانه اعصابمو خورد کرد و اونم این بود که لباس شخصیها بین مردم پنهان می شدند و مدام با بیسیم به پلیس دستور میدادند که به کدام سمت بروند و گاهی خودشون به طرز وحشیانه ای به مردم حمله می کردند که خودم دیدم یک پسر جوان رو زیر ساختمون اسکان مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند و مردم هم با شعار ولش کن ولش کن و جیغ و فریاد سعی داشتند اون جوان رو نجات بدن ولی بسیجیها بردنش و به مردم نیز هجوم بردند.


Thursday, July 23, 2009

فراخوان به تظاهرات در مونیخ آلمان در 25 جولای

فراخوان به تظاهرات در مونیخ آلمان در 25 جولای

Tuesday, July 21, 2009

اعتراضات و درگیریها در نقاط مختلف تهران



اعتراضات و درگیریها در نقاط مختلف تهران
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
اعتراضات و درگیریها در نقاط مختلف و یورش وحشیانه نیروهای سرکوبگر به مردم
بنابه گزارشات رسیده از میدان 7 تیر و مناطق مرکزی تهران ، تعداد زیادی از مردم بمناسبت گرامیداشت 30 تیر دست به اعتراضاتی در نقاط مختلف تهران زدند. از ساعت 17:00 مردم تهران از مناطق مختلف بسوی میدان 7 تیر روانه شدند و علاوه بر میدان 7 تیر در اکثر مناطق مرکزی حضور داشتند. مردم و بخصوص جوانان به صورت گروهای چند صد نفری جمع می شدند و اقدام به دادن شعارهای مانند مرگ بر دیکتاتور،ایرانی میمیرد ذلت نمی پذیردو شعارهای دیگر را سر می دادند. وقتی که با یورش مامورین مواجه می شدند با آنها درگیر و بعد از آن پخش می شدند و در نقطه ای دیگر دوباره اعتراضات و درگیریها را ادامه می دادند. عمده اعتراضات در میدان 7 تیر ،ولی عصر،میدان انقلاب ، و سایر مناطق دیگر می باشد.نیروهای سرکوبگر که از گارد ویژه، سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصیها در تمامی مناطق مرکزی بصورت گسترده و بی سابقه ای حضور دارند. آنها بصورت 10 متر به 10 متر در میادین و خیابانها آرایش بسته بودند. همچنین مامورین گارد ویژه که سوار بر موتور هستند و بصورت گله ای در خیابانهای اصلی و میادین مانور می دهند و به مردم یورش می بردند و آنهارا آماج باتوم های خود قرار میدادند. انبوهی از خودروهای نیروهای سرکوبگر در خیابانها و میادین اصلی شهر مسقر هستند. خیابانهای مرکزی شهر بصورت یک حکومت نظامی اعلام نشده است.نیروهای سرکوبگر به مردم و جوانان وحشیانه یورش می برند و آنها را آماج باتوم های خود قرار میدهند .آنها از حرکت چند نفری با هم وحشت دارند و با مشاهدۀ حرکتهای چند نفری مردم و جوانان بسوی آنها یورش می برند و آنها را مورد ضرب وشتم قرار میدهند. با هر یورش نیروهای سرکوبگر بسوی مردم و ضرب وشتم یا دستگیری آنها باعث سر دادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور از نقاط مختلف می شد. تا به حال تعداد زیادی در اثر ضربات باتوم زخمی شده اند و تعداد بیشماری دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شدند.طبق معمول سرکوبگران دستگیر شدگان را ابتدا به زندان کهریزک (اردوگاه مرگ)،کلانتری 148 ،آگاهی شاپور ،ستاد پیگیری وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه جهت شکنجۀ وحشیانه منتقل می کنند. که تا به حال تعدادی از آنها زیر شکنجه جان باخته اند. این اعمال غیر انسانی و جنایت علیه بشریت بدستور علی خامنه ای ولی فقیه رژیم صورت می پذیرد.
30 تیر 1388 برابر با 21 ژولای 2009

فیلم؛ حضور چماق بدستان رژیم در میدان هفت تیر

فیلم؛ حضور چماق بدستان رژیم در میدان هفت تیر
صحنه هايی از چماق کشی و اسلحه کشی مزدوران لباس شخصی و بازداشت تظاهرکنندگان در میدان هفت تیر تهران. در جايی از فیلم (ثانیه 10 تا 16 سمت راست صفحه) یکی از مزدوران رژیم با بیرون آوردن سلاح کمری خود رانندگان اتوموبیل ها را تهدید می کند که نایستند
.

فراخوان / اتحاد برای ایران / آلمان / مونیخ


فراخوان / اتحاد برای ایران / آلمان / مونیخ
شنبه 25.7.2009
ساعت 17 تا 21
آلمان / مونیخ
اشتاخوس Stachus - Karlsplstz
همراه با سخنرانی و موزیک زنده

Saturday, July 18, 2009

تدفین یک شهید دیگر جنبش ایرانیان: شهید محمد کامرانی

دستگیری در ۱۸ تیر، شهادت در ۲۵ تیر بر اثر

جراحت‌های وارد شده در زندان

تدفین یک شهید دیگر : شهید محمد کامرانی

يکشنبه ۲۸ تير ۱۳۸۸ - ۱۹ ژوييه ۲۰۰۹
پیکر شهید محمد کامرانی که پنجشنبه گذشته بر اثر جراحت‌های وارد شده در زندان اوین، در بیمارستان مهر تهران از دنیا رفت، صبح امروز (شنبه) در بهشت زهرا تشییع و به خاک سپرده شد.محمد کامرانی که تنها ۱۸ سال داشت و جمعه گذشته قرار بود در کنکور پزشکی دانشگاه آزاد شرکت کند، روز هجدهم تیر در حوالی میدان ولیعصر تهران دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بود.این شهید جنبش سبز چند روز پس از بازداشت، به همراه گروه دیگری از بازداشت شدگان به زندان اوین منتقل شد. خانواده‌ی این شهید وقتی از محل نگهداری او خبردار شدند که یک مامور زندان اوین در جمع خانواده‌ی بازداشت‌شدگان فهرستی از اسامی افراد بازداشت شده راخواند و از انتقال آنها از کمپ کهریزک به زندان اوین خبر داد.پیگیری خانواده‌ی او به اینجا رسید که مطلع شدند دستور آزادی وی نیز صادر شده و به همین منظور صبح روز چهارشنبه ۲۴ تیر ماه به زندان اوین مراجعه کردند، اما در آنجا به آنها گفته شد که فرزند شما مجروح بوده و به بیمارستان منتقل شده است.وقتی این خانواده به بیمارستان لقمان رفتند، با پیکر نیمه جان محمد کامرانی روبه‌رو شدند که همچنان تحت کنترل ماموران بود. آنها با هماهنگی مسئولان بیمارستان و باز تحت کنترل شدید ماموران، فرزند خود را به بیمارستان مهر منتقل کردند، اما تلاش‌های کادر پزشکی در نهایت بی‌نتیجه ماند و محمد کامرانی ۱۸ ساله نیز به ندا آقاسلطان، سهراب اعرابی و دیگر شهیدان جنبش سبز پیوست.پیکر شهید محمد کامرانی صبح روز شنبه ۲۷ تیر همزمان با شهادت ایام شهادت امام موسی کاظم (ع) و در حالی که او هم همانند امام نهم شیعیان در زندان به شهادت رسیده بود، در میان حزن و اندوه دوستان و خانواده داغدارش تشییع و در قطعه ۲۲۱ بهشت زهرا مدفون شد

Friday, July 17, 2009

با یاد سهراب و ندا16.7.2009

با یاد سهراب و ندا16.7.2009

فیلم؛ تظاهرات در مقابل وزارت کشور رژیم

مزدوران رژیم با باتوم به جان مردم افتاده اند



مزدوران رژیم با باتوم به جان مردم افتاده اند


گزارش خوانندگان از تهران: نيروهاي لباس شخصي با باتوم به جان مردم افتاده اند. من از سمت بلواز کشاورز اومدم.....به سمت میدان ولی عصر بسته بود....داخل وزارت کشاورزی پر بود از ماموران ضد شورش با لباس پلنگی و مزدوران لباس شخصی....همین طور وسط بلاوار کشاورز که فضای سبز هست هم ماموران لباس شخصی با بیسیم نشسته بودند ....متاسفانه موفق نشدم به سمت ولی عصر برم.ولی مردم بیشتر با ماشین اومده بودند.... خیابانهای اطراف دانشگاه خیلی ملتهب بود.

نماز جمعه ۲۶ تیر ماه حواشی و متن







شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد در نماز جمعه


خبرگزاری فرانسه: شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد در نماز جمعه
خبرگزاری فرانسه در خبری فوری از تهران نوشت هزاران نفر از معترضان که در دانشگاه تهران گرد آمده اند، شروع به شعار دادن کرده و از جمله شعار می دهند : زندانی سیاسی آزاد بازد گردد. برخی از تظاهرکنندگان نوار سبزرنگ با خود حمل می کنند.

خانواده ترانه می گويند جنازه سوخته او را يافته اند


خانواده ترانه می گويند جنازه سوخته او را يافته اند

وبلاگ زیرزمین

خانواده ترانه موسوي مي گويند جنازه سوخته او را يافته انددوستان ترانه موسوي، از بازداشت‌شدگان هفتم تير در درگيري‌هاي مسجد قبا، گفته اند كه خانواده‌ي وي از يافتن جنازه‌ي سوخته‌ي ترانه در حومه‌ي قزوين خبرداده‌اند. يكي از دوستان ترانه موسوي ديروز براي پيگيري وضع ترانه با منزل پدري او تماس گرفت و با خبر مرگ ترانه و يافتن جنازه سوخته‌اش ـ بين كرج و قزوين ـ مواجه شد. خانواده ترانه از بازگويي مكان و زمان تشييع جنازه وي خودداري كردند و گفتند نمي توانند توضيحات بيشتري دهند. پس از پيگيري ها و تماس هاي مكرر دوستان ترانه با منزل وي، خانواده موسوي از آنان خواستند كه ديگر تماس نگيرند و در برابر سخن يكي از دوستان ترانه كه گفته بود خانواده او بايد نوع مرگش را به جامعه اطلاع دهند و به رسانه ها بگويند كه ترانه دستگير شده و پس از دستگيري به اين سرنوشت دچار شده است شنيده بودند كه ما صلاح كار خود را بهتر از شما مي دانيم و نمي خواهيم در تشييع جنازه اش كسي حضور داشته باشد.ترانه موسوي به گفته يكي از دوستانش - كه نمي خواهد نامش فاش شود - روز هفتم تير در حوالي تقاطع ميرداماد و خيابان شريعتي كلاس آرايشگري داشته است. او اتومبيل خود را در يكي از خيابان هاي فرعي بين حسينه ارشاد و ميرداماد، پارك مي كند و پس از ديدن تجمع مردم در خيابان قبا و اطراف حسينه ارشاد با يكي از دوستان خود تماس مي گيرد و به او مي گويد كه پيش از رفتن به آرايشگاه بهتر است سري به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزديكي مسجد قبا قرار مي‌گذارد. وي كه به گفته دوستش مانتوي سبز به تن و شالي سبز به سر داشته است درحاليكه در خيابان شريعتي منتظر يكي از دوستان خود بوده است از سوي مأموران حكومتي دستگير مي شود و در هنگام دستگيري، دوست وي كه به محل قرار نزديك مي‌شده از دور وي را مي بيند. ترانه را سوار به وني مي‌برند. شواهد دستگيري ترانه به همين جا ختم نمي شود و چند نفر از دستگيرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هايي با خانواده‌ي وي، خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع مي دهند. ترانه موسوي در زمان دستگيري شماره منزل و يكي از دوستانش را به چند نفر از دستگيرشدگان مي دهد و از آنان مي‌خواهد در صورت آزادي با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگيري اش را به آنان اطلاع دهند. كساني كه در آن روز همراه با ترانه به ساختماني در حوالي پاسداران منتقل مي ‌شوند گفته اند كه او مدام گريه مي كرده و مي گفته است نه براي تجمع كه براي شركت در كلاس آرايشگري در آن محل حضور داشته است. اما برخي از دوستانش خبر داده اند كه ترانه در راهپيمايي هاي مسالمت آميز روزهاي 25، 26 و 27 خرداد شركت داشته است و حتا پيش از انتخابات نيز با حضور در زنجيره سبز، حمايت خود را از اصلاحات و آزادي در ايران ابراز مي كرده است.به گفته يكي از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگيري او، فردي ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستري بودن وي را در بيمارستان امام خميني كرج مي دهد. اين ناشناس به مادر ترانه مي گويد كه مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بيمارستان رسانده اند. مادر ترانه به ناشناس مي گويد برخي تماس گرفته اند و ترانه را در درگيري هاي مسجد قبا و در بازداشگاه ديده اند اما ناشناس مي گويد ترانه ربطي به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالن قضيه اش ناموسي ست؛ چراكه مي خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آويز كند. او پارگي رحم و مقعد را نيز دليل بستري شدن ترانه ذكر مي كند. خانواده ترانه به آن بيمارستان مراجعه مي كنند اما مسوولان بيمارستان بستري شدن ترانه موسوي را تكذيب مي كنند و تنها يكي از پرسنل مي گويد كه دختري را با موهاي بافته شده ديده است كه چند نفر با ظاهري به گفته او «حزب اللهي» بيهوش مي آورند و بيهوش مي برند.جملاتي كه اين ناشناس در مكالمه تلفني با مادر ترانه بيان مي كند نشان مي دهد كه ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصي ها مي خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سياسي بودن قضيه منحرف كنند و به آنان بقبولانند كه دخترشان از نظر اخلاقي مشكلاتي داشته است تا خانواده نيز پس از شنيدن خبر مرگ فرزندشان، از پيگيري و پي جويي درباره چند و چون مرگ وي خودداري كنند.ممانعت خانواده ترانه موسوي از دادن اطلاعات درباره تشييع پيكر وي و چگونگي درگذشتش عجيب به نظر نمي رسد؛ چراكه تمامي خانواده هاي قربانيان حوادث اخير از سوي حكومت و وزارت اطلاعات تهديد مي شوند و به آنان گفته مي شود در صورتي كه تشييع پيكر عزيزانشان و مراسم كفن و دفن و ختم آنان با حضور مردم و با شيون و ناله برگزار شود مشكل حاد ديگري براي يكي ديگر از عزيزانشان اتفاق خواهد افتاد. ترانه موسوي اكنون تنها به خانواده اش تعلق ندارد و متعلق به همه ايرانيان است؛ بنابراين پيگيري وضعيت او و چگونگي درگذشتش وظيفه تك تك ماست. اين كه من نمي توانم با نام خود اين اخبار را منتشر كنم؛ اين كه دوست ترانه نمي تواند نامش را بگويد؛ اين كه خانواده ترانه درباره فرزندشان هيچ حرفي نمي زنند همه از خفقاني حكايت دارد كه امروز بر جامعه ما حاكم است. من از دوستاني كه وظيفه خود مي دانند به راحتي و به سرعت اين نوع اطلاع رساني را محكوم كنند مي خواهم به جاي نشستن و محكوم كردن اين و آن، درباره ترانه تحقيق كنند و خبرهايش را به گوش نخست ايرانيان و سپس جهانيان برسانند تا شايد از بيش از اين شاهد قرباني شدن ترانه هايمان نباشيم. لازم است بگويم عكس ترانه را نيز يكي از هنرجويان آموزشگاه آرايشگري و از دوستان ترانه در اختيار وبلاگ زيرزمين قرار داد.

شادی صدر امروز توسط لباس شخصی ها ربوده شد


شادی صدر امروز توسط لباس شخصی ها ربوده شد
گزارش دریافتی: شادی صدر که به همراه تعدادی از اعضای گروه میدان زنان به صورت پیاده در خیابان کریم خان در حال رفتن به نماز جمعه بود با حمله نیروهای لباس شخصی مواجه و به زور سواتر یک ماشین پژو شد. دوستان حاضر در محل می گویند سعی کرده اند او را از دست این نیروهای لباس شخصی که هیچ حکم و حتا توضیحی ندادند که از طرف چه ارگانی هستند و خانم صدر را به کجا می برند نجات دهند انها چنان او را کشیده اند که مانتو و روسری او از تنش خارج شده است

Tuesday, July 14, 2009

مرگ دانشجوی هنر «بر اثر شلیک گلوله نیروهای بسیج»

مرگ دانشجوی هنر «بر اثر شلیک گلوله نیروهای بسیج عکس یک بسیجی که ۲۵ خرداد به معترضان تیراندازی کرد
.
۱۳۸۸/۰۴/۲۳ طبق گزارش های رسیده از ایران، يعقوب بروايه، دانشجویی که چهارم تير ماه توسط نيروهای بسيج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود در بیمارستان درگذشت.سایت نوروز که نزدیک به اصلاح طلبان است در مورد درگذشت یعقوب براویه می نویسد : « این دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمايش در دانشکده هنر و معماری دانشگاه تهران، روز چهارم تير ماه توسط نيروهای بسيج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحيه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بيمارستان لقمان انتقال يافت اما به رغم تلاش پزشکان برای جان وی، در نهايت دچار مرگ مغزی شد.»

به گزارش نوروز، يعقوب بروايه فرزند دوم يک خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود. وی متولد تيرماه ۱۳۶۱ بوده و در هنگام مرگ تنها ۲۷ سال سن داشت.بر اساس آمارهای رسمی دست‌کم ۲۰ نفر در روايدادهای پس از انتخابات به دست بسيج يا نيروهای انتظامی کشته شده‌اند. آمار غیر رسمی تعداد کشته شدگان را بیش از صد نفر می داند.مقامات امنیتی جمهوری اسلامی ، پس از آغاز اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، صدها نفر از معترضان، روزنامه نگاران و شخصیت های سیاسی را بازداشت کردند.پيشتر سازمان عفو بين‌الملل از احتمال شکنجه چند تن از نزديکان ميرحسين موسوی که به دنبال انتخابات رياست جمهوری دستگير شدند و واداشتن آنها به «اعترافات» تلويزيونی شديداً ابراز نگرانی کرد. سهراب اعرابی در بهشت زهرا به خاک سپرده شد سهراب اعرابی، جوان نوزده ساله‌ای که در راهپیمایی مردم تهران در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری با شلیک گلوله کشته شد، بامداد روز دوشنبه در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.مراسم خاکسپاری سهراب اعرابی با شرکت بستگان و اعضای خانواده وی و نيز شماری از مردم تهران برگزار شد. مقام‌های امنيتی از خانواده اعرابی خواسته بودند، از «سياسی کردن» مراسم خاکسپاری خودداری کنند و هر چه سريع‌تر آن را به پايان ببرند.در باره نحوه و زمان دقيق کشته شدن سهراب اعرابی تاکنون گزارش دقيقی منتشر نشده است. برخی گزارش‌ها حکايت از آن دارد که وی روز ۲۵ خرداد ماه و در جريان راهپيمايی ميليونی طرفداران ميرحسين موسوی در تهران هدف گلوله قرار گرفته و در بيمارستان جان سپرده است.تصاویر ویدئویی تیراندازی مستقیم یک عضو نیروی مقاومت بسیج به سوی جمعیت معترض در پایان راهپیمایی مسالمت‌آمیز ۲۵ خرداد را نشان می دهند.مقام‌های قضايی جمهوری اسلامی روز شنبه بيستم تيرماه خبر مرگ سهراب اعرابی را به خانواده وی اطلاع داده بودند.در اين ميان مليحه محمدی، عمه سهراب اعرابی، به راديو فردا گفته است: «سهراب بر اثر اصابت گلوله به زير قلبش کشته شده است.»خانم محمدی افزود: سهراب اعرابی پس از شرکت در راهپيمايی ۲۵ خرداد، ديگر به خانه برنگشته بود.در اين مدت مادر وی هر روز برای کسب اطلاع از سرنوشت فرزندش به مقابل زندان اوين می‌رفت، ولی مسئولان مربوطه از دادن اطلاعات خودداری می‌کردند.راهپيمايی مسالمت آميز روز ۲۵ خرداد با دعوت مير حسين موسوی و با حضور صدها هزار معترض به نتيجه انتخابات رياست جمهوری در تهران برگزار شد. به دنبال انجام اين راهپيمايی، راديو دولتی ايران اعلام کرده بود، دست کم هفت نفر در اين روز در تهران کشته شدند.

سیزده نفر در زاهدان اعدام شدند

سیزده نفر در زاهدان اعدام شدند
بامداد روز سه‌شنبه ۱۳ نفر عضو و وابسته به گروه جندالله به رهبری عبدالمالک ريگی در محوطه زندان مرکزی زاهدان به دار آويخته شدند و حکم برادر ریگی نیز تا آخر هفته اجرا می‌شود.روابط عمومی دادگستری استان سيستان و بلوچستان با صدور اطلاعيه‌ای اعلام کرد که ۱۳ نفر به اتهام آن چه اين اطلاعيه «محاربه و افساد فی‌الارض» عنوان کرده به اعدام محکوم شده و احکام صادره بامداد روز سه‌شنبه در محوطه زندان زاهدان اجرا شده است.

فراخوان به تظاهرات


Monday, July 13, 2009

به سرکوب زنان و مردان ايران پايان دهيد/ کليه بازداشت شدگان را آزاد کنيد

حدود 600 تن از فعالان جنبش زنان : به سرکوب زنان و مردان ايران
تغيير براي برابري - بيانيه زير را فعالان جنبش زنان با توجه به محدوديت هاي ارتباطي کنوني امضا کرده اند ممکن است بسياري هنوز اين بيانيه را نديده باشند. به همین دلیل در چند مرحله امضا منتشر شد .
آمار های متعدد از تعداد کثیربازداشت شدگان خبر می دهند که هنوز به رغم آزادی برخی از آنها تعداد زیادی در بند هستند . از میان فعالان جنبش زنان ژیلا بنی یعقوب ، مهسا امرآبادی و شیوا نظر آهاری همچنان در زندان هستند، از میان وکلای مدافع حقوق بشر عبدالفتاح سلطانی، محمد علی دادخواه ؛ کامبیز نوروزی و...نیز در زندان اند. کاوه مظفری هم مجددا امروز 18 تیرماه توسط لباس شخصی ها بازداشت شد. برخی از بازداشت شدگان کنونی پیشتر برای بازداشت شده گان پیشین امضا کرده بودند.

به سرکوب زنان و مردان ايران پايان دهيد
کليه بازداشت شدگان را آزاد کنيد
انتخابات غير دمکراتيک دهمين دوره رياست جمهوري گرچه از پراقبال ترين انتخابات اين دوره براي ايجاد تغيير مسالمت جويانه بود، آنچه در پي آن آمد اعتراض همگاني را برانگيخت.
طيف وسيعي از فعالان جنبش زنان، در کمپين ها و گرايشات مختلف، در کنار فعالان دانشجويي، کارگري، مدني و سياسي، قوميتي، روزنامه نگاران، و... در انتخابات شرکت کردند تا به دولت تبعيض نگر "نه" بگويند، و خواهان رفع تبعيض هاي جنسيتي عليه زنان شوند.
اميد به تغيير وضعيت، ميليون ها زن و مرد را به پاي صندوق هاي راي کشاند، اما نتيجه شمارش آرا اين اميد را به ياس بدل کرد و اعتراض گسترده ي مردمي را برانگيخت. اعتراضي که پاسخ حاکميت به آن خشونت عريان، ضرب و شتم ومجروح کردن و کشتن شهروندان عادي، بازداشت فعالان و وکلاي حقوق بشر، فعالان سياسي و مدني، روزنامه نگاران، فعالان دانشجويي و قوميتي و... بود.
دامنه خشونت هاي خياباني توسط نيروهاي سرکوبگر، اعم از آمر و عامل، بار ديگر دانشگاه ها و خوابگاه هاي دانشجويي را به خاک و خون کشيد تا خاطره تلخ 18 تير کوي دانشگاه در ذهن خسته از خشونت ايرانيان انعکاسي پايان ناپذير يابد. خبر ها حاکي از آن است که تعداد قابل توجهي از دانشجويان دختر و پسر در شهرهاي مختلف ايران کشته، مجروح، بازداشت و/يا مفقود الاثر شده اند.
قطع همه مسيرهاي تلفني و اينترنتي در کنار موارد بالا، دسترسي نسبتا آزاد به اطلاعات و ارتباطات را به حداقل رسانده و باعث افزايش تشويش اذهان عمومي شده است. حاکميت با در دست داشتن مهم ترين رسانه ها، به ويژه صدا و سيما، منتقدان و معترضان به اقدامات قهري و تماميت خواهانه خود را اغتشاش طلب و اراذل و اوباش مي خواند و خشم مردم را دامن مي زند. در عين حال، همچنان با ناديده گرفتن حقوق مردم بيشترين خشونت را به انواع مختلف به آن ها اعمال مي کند.
ما، جمعي از فعالان جنبش زنان، ضمن محکوم کردن تمامي اقدامات خشونت بار و تحقير آميزي که در اين سال ها عليه زنان و مردان ايران و در جهت سرکوب آن ها صورت گرفته است و مي گيرد، با تاکيد بر تداوم تلاش براي احقاق خواسته هاي جنبش زنان که نقش مهمي در اين سال ها در افزايش آگاهي و مبارزات مدني داشته است، همبستگي خود را با معترضان به نتايج انتخابات اعلام مي داريم، و خواستار آزادي بي قيد و شرط بازداشت شدگان چند روزه اخير، و تامين وتضمين آزادي هاي مدني و سياسي در ايران هستيم.
بيست و نه خرداد 1388
اسامی کامل امضا کنندگان
آرزو حسيني ، آرش ضيايي ، آرش انواري، آرش نصيري، آرش نصيري اقبالي، آرش مهدوي، آريا مهدوي،آزاده اميري، آزاد مراديان، آزاده خسروشاهي، آزاده فرامرزيها، آزاده نعمتي، آزيتا شرف جهان، آسيه اميني، آنوشا شهسواري، آيدا سعادت، آيدا کريمي، آينده آزاد،آمنه شيرافکن، آذرخش صادق زاده، آینا قطبی یعقوبی،آدرینه صفاریان، آدلین کارزی، آذر حامو، آرش حافظی، آزیتا ایرانی، آنا نوری، آیدا خمان، آیدا شاهرخ شاهی، آیدا کریمی، آیدا ورشویی، ابرا سامی،
ابراهيم طاهري، احترام شادفر، احسان نجف زاده، احمد بيگلو ،احمد صادقي، اخوان، اشکان ضيايي اشكان مسيبيان، اعظم ابطحي، افرا شکرلو،افسر قلعه مياندوابي، اکرم خير خواه، اکرم سلح جو، الناز انصاري، الهه اماني، اميد حسين زاده، اميد کلانتري، امير رشيدي، ايليا ماهان،اکرم مینویی، افشین زمانی، اکرم مصباح، البرز محبوب خواه، الناز بابایی، الناز محمدی، الهام قیطانچی، الینا کامران، امید کوهی، امین حصوری،
بابك غياثي، باربد گلشيري، باوند بهپور، بلال مرادويسي، بهاره هدايت، بهجت حسيني، بهرام زنگنه، بهروز صحت لو، بهرنگ شاهين فر، بهزاد نيک فر، بهزاد خوشحالي، بهمن احمدي امويي، بهمن صحت لو، بهناز شکاريار، بيتا طاهباز،بيژن مشاور، بهاره علوی، بهناز یوسفی، بهنام اميني، بهزاد خوشحالی، بهزاد شمس، بهزاد هوشمندی، بهناز مهرانی، بهنام سلطانی، بیژن سیادت،
پرتو نوري اعلا، پرستو اله ياري،پروشات شکرلو، پروين اردلان،پروين دانا،پروين ذبيحي،پروين ضرابي، پريا نعمتي، پريسا ربيعي، پريسا کاکائي، پويا حبيب خواني، پويا عزيزي، پرستو علایی، پرنازعظیما، پروشات علایی، پرينوش كريمي، پریسا انصاری، پریسا جعفریان،
تارا آغداشلو، تارا نجداحمدي، ترانه بني يعقوب، ترانه صادقيان ، ترگل مصباح، تهمینه باستانی، تینا فصیح،
ثريا قزل اياغ، ثريا فلاح،
جمشيد آيين دار، جميله هاشمي، جواد صفوي زاده،جلوه جواهری، جواد صفری زاده، جواد مهدوی،
حسن ماهان، حسن قمي، حسن نايب هاشم، حسين صحت لو، حسين فصيحي، حسين لاجوردي، حشمت صفايي، حميد ساغي،حميده نظامي، حامد صادقی، حسين قاضيان، حامد سلطان، ‫حسن عزبزاده حجازی، حسن کنگرلو، حمید ایرانی، حمید رضا عسگری نژاد،
خالد توکلي، خديجه مقدم، خسرو تجربه کار، خشايار جهانيان، خدیجه مقدم،
داريوش حببي خاني، داود داوودي ، دکتر هوشنگ سبحاني، دلارام علي، دیاکو مرادی
راحله حسيني، راضيه نعمتي، راميار منوچهر زاده، ربابه عظيمي، رزيتا شرف چهان، رضا افتاده، رضا رازي، رضا يزدي زاده مطلق، رضا ماهان، رضا نعمتي، رکسانا ستايش، رعنا هاشمي، روجا بندري، روحي افسر، روشنک قريشي،رويا درشتي، رويا صحرايي ، رويا کاشفي، رويا محمدي، رضوان مقدم، روزبه میرچرخچیان، راحله عسگری زاده، رامین امن گستر، رامین ناصح، رزا حسامی، رزیتا رجایی، رزیتا رجایی، رضا شاهرخ شاهی، رضوان مقدم، روجا تفرجی، روحا هرمزبانون، رویا کاشفی، ریحانه رجایی،
زارا امجديان، زانيار مراديان، زويا اسکندريان، زهرا فتا، زهرا محمدي، زهرا نبوي، زهره ارزني، زهره اسد پور، زهره امين، زهره عراقي، زينب پيغمبرزاده، زينت مقدم، زيبا مرندي،
ژاله سالاري، ژيلا بني يعقوب، ژاله کامل، ژینا مدرس گرجی،
سارا اسديان، سارا صباغيان، سارا محمدي، سامان شاه محمدي، سپهر ساغي، ستاره دباغ، ستاره سجادي، سجاد سلطان زاده، سحر سجادي، سحر صنيعي، سعيد موسوي، سعيده هاتف، سمانه عابديني، سعيد عبدي، سمانه فريد، سمانه موسوي، سميرا افخمي، سميه رشيدي، سميه فريد، سودابه سيرجاني، سوزان ذاکر، سوسن طهماسبي، سولماز احمري، سهراب كريمي، سهراب مهدوي، سهيلا مرعشي، سياوش منتظري، سيمين بهبهاني، سيمين مرعشي، سوسن محمدخاني غياثوند، سوسن نصيري، سونيا غفاري، سهيلا ستاري، سارا ایمانیان، سامره مرادی، ساناز غلامی، ستاره هاشمی، سعید صحرایی، سمانه فدایی، سورش دوانی، سولماز ایکدر، سولماز شکوهی، سونا یاسمی، سینا انصاری،
شقايق درخشان، شهاب الدين شيخي، شهرام آقامير، شهرام شيدايي، شهرزاد جهانيان، شهرزاد هاديان، شهلا شفيق، شيرين اردلان ، شيرين عبادي، شيرين فاميلي، شعله ايراني، شورانگيز داداشي، شهلا انتصاري، شيوا نجو، شكوفه سخی، شهلا لاهيجی، شیوا بدیهی نژاد، سيما حسين زاده، سمیه جدی، شهرزاد قهرمان، شهرزاد مسعودی، شهلا فروزانفر، شهناز غلامی، شیرین دلیلی، شیما کلباسی،
صبا دباغ، صدف عدل گستر، صديقه مقدم، صفا پوينده، صبری بهمنی، صبریه نجفی، صدیقه فخرآبادی، صفورا نوربخش،
طاهره ماشالله، طلعت تقي نيا، طاهره نجف زاده، طليعه نجف زاده، طيبه نجف زاده،
عذرا صمدي، عفت ماهباز، علي اخوان، علي اکبر خسروشاهي، علي صادقي، علي طايفي، علي عبدي، علي مشمولي، علي‌ واعظي پور، عاطفه اسديان، عباس ابراهيمي، علي روح الهي، علي عابدي، علي محمدي، علي هاشمي، عليرضا رهبري، علی فتوتی، عاليه مطلب زاده ، علی نيکويی، عبداللطیف عبادی، عشا مومنی، عفت گوهری، علي باريكاني، علی اکبر خسرو شاهی ، علی رضا علایی، علی قاسمی،
غزال اميري، غزال شولي زاده، غزاله نيک نيرويي،غزل قهقایی،
فاطمه شاه نظري، فتانه عباسي فر، فتانه فراهاني ، فخري شادفر، فخري نامي، فراز يکيتا، فرانک فريد، فرحناز جمالي، فرخنده برکسه، فرخنده جبارزادگان، فرزاد طلوعي، فرزانه طاهري، فرشاد شعباني، فرشيد محمودي تهراني، فرهاد داودي، فريده جلالي، فريده غائب، فريده فرهنگ، فريده مقدم، فريده ميرزايي، فرين حسين روحانيان، فريناز آزادفر، فيروزه مهاجر، فاخته رازي، فاطره رازي، فاطمه خاني، فرحناز محمدي، فردوس شهبازي، فرزانه فصيحي، فرشته شيرازي، فرشته فصيحي، فرشته قاضي، فروغ سميع نيا، فرهاد شهبازي، فرهنگ نيک فر، فريبا داوودي مهاجر، فريدون مهربان، فريده جعفري، فريده يونسي،فرشته قاضی، فاطمه بهادری، فاطمه خضری، فرزاد پورمرادی، فرزانه دارابی، فرزانه محجوب، فرشته شیرازی، فرناز فلاحت باسمنج، ‫فریده یزدی، فریما کشاورز صفییی، فرناز کمالی
قدسي سرمست،
کاظم علمداري، کامبيز گرمستاني، کاوه رضايي ، کيوان اميري الياسي، کيومرث حکيم، كاوه قاسمي كرمانشاهي، كاوه ماهان، كبري كريمي، کاوه آهنگري، کلارا مراديان، کويستان گاداني، کاوه مظفری، کتایون بقایی، کیانا کریمی
گلاله بهرامي، گلنازملک، گيتا طاهباز، گيتي خير خواه،گلناز بهگو، گلی اریا، گیسو جهانگیری،
ليلا وثوقي، ليلا هاشمي، ليلا صحت، ليلي بهبهاني، لادن بازرگان، لادن لامناتی، لیلا ایرجی فر، لیلا خاپور، لیلا هاشمی، لیلی تاجعلی،
مارال فرخي، مجيد ملکي ، محبوبه کرمي ، مرضيه محجوبي، مرضيه وفا مهر، مريم پناهي، مريم حسين خواه، مريم رضوي، مريم زندي، مريم مالک، مژگان ثروتي، مسعود شکري، مسعود كرمي، مصطفي عبدي، معصومه پريدار، معصومه عراقي، معصومه مسعودي، ملوک ملاحسيني، مليحه رزازان، منصور تيفوري، منصوره شجاعي، منصوره مسعودي، منوچهر فريد، منيژه مرعشي، مونا عليخواه، مهدي مجتهدي، مهرانگيز کار، مهرنوش اعتمادي، مهسا خيرالهي، مهسا شکرلو، مهشيد جوانمرد، مهين رضوي، مينا زندي، مينا کريمي، مينا ماني، مارال ابراهيمي، مجيد محدوي، محبوبه عباسقلي زاده، محمد جعفري، محمد رازي، محمد رحمتي، محمد ضيايي، محمود شهبازي، مرتضي صادقي، مرضيه آريان فر، مريم اقا ربيعي، مريم بهرمن، مريم بهشتي، مريم رحماني، مريم سطوت، مريم فراهاني، مريم ياسمين شيرازي، مژگان جعفريان، مسعود حکمتي، مونا فتا، مهدي آقايي، مهدي فتاپور، مهري قلعه مياندوابي، مهين خانبخش، ميترا شجاعي، ميثم رحمتي،منيره کاظمی، محبوبه محبی، مریم امی، مریم مجد، مهناز محمدی،مریم حسین‌خواه، مریم قنبری، محسن مالجو، محبوبه حسین زاده، مهرداد ترابی، مریم کسایی، مريم خدا رحمی، مرضيه بخشی زاده مرسده هاشمی، مجید اینانلو، محسن عیسی پور، محمد شوراب، محمودی احمدی، مرسده هاشمی، مرضیه بخشی زاده، مریم پاک نهاد، مریم روزبهانی، مریم شیرانی، مریم کاظمی، مریم معتمدی، مریم هادی زاده، مژده کامل ، مسعود خاکبازان، مسعود رسا ، معصومه مسعودی، معصومه وطني، ملیحه شریف پور، منصور تیفوری ، منصوره مسعودی، منظر الف ، مهتاب بارانی، مهدی حیدری، مهرداد حمزه ، مهرداد دادرسان، مهری معمارحسینی، مهسا حاتمی نژاد، مهناز خزائی، مهناز دشتی، مهین شکرالله پور، میترا یوسفی، میثم طالبی، مینا کریمی،
نادر حاجي محسن، نازلي فرخي، ناصر کلانتري، ناهيد جعفري، ناهيد کشاورز، ناهيد ميرحاج، نرگس خسروي، نرگس طيبات، نسترن موسوي، نسرين ستوده، نسرين سياوشي، نسرين صمدي، نسيم خسروي مقدم، نسيم سرابندي، نسيم سلطان بيگي، نسيم کريمي، نفيسه آزاد، نگار نهاوندي، نوشين احمدي خراساني، نوشين خاکي، نويد محبي ، نيره توحيدي ، نيکزاد زنگنه، نيلوفر انسان ، نيلوفر کشميري، نيلوفرگلکار، ، نرگس عاددي، نرگس کرمانشاهي، نسيم سالاري، نوا عليخاني، نوشين پرند، نيک دوره، نيما قاسمي، نينا وباب، نريمان رحيمی، ناهید توسلی، نوشين كشاورزنيا، ندا رستم پور، نرگس خسروشاهي، نسا حسینی، نسیم کریمی، نیکی ایرانی،
وجيهه مقدم، وهاب دوستي دوكشكاني، ويدا بيگلري، وجيهه الزمان معتمد
هايده تابش، هدي امينيان، هما کاوياني، هما مداح، هنگامه مشهدي الاصل، هدیه رفیعی، هژیر پلاسچی،
ياسر عزيزي، ياسمن گرمستاني، ياشار گرمستاني، ياور خسروشاهي،ويدا قنبرپور، هدی کیانی راد، یاسمن دادور، یاور خسرو شاهی، یحیی صوتی خیابانی
کانون ره اورد ، کمیته زنان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، کمیته گزارشگران حقوق بشر،

برخورد با روزنامه‌نگاران ایرانی: فراتر از گذشته

برخورد با روزنامه‌نگاران ایرانی: فراتر از گذشته



سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای و اعلام نام ده‌ها تن از روزنامه‌نگارانی که در حال حاضر در ایران در نقاط معلوم یا نامعلومی در بازداشت به سر می‌برند، ایران را بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در تمام جهان نامید.این سازمان از تحت فشار بودن شدید روزنامه‌نگاران زندانی، برای شرکت در اعترافات رسانه‌ای یا تلویزیونی علیه خود، خبر می‌دهد.اگر چه آنگونه که گزارش‌های سازمان‌های مستقل حقوق بشری می‌گويند، مطبوعات و روزنامه‌نگاران ايرانی همواره زير فشارها و سانسورهای امنيتی و قضايی بوده‌اند، اما هر بار نيز با اندک گشايشی در فضای سياسی ايران به آيينه‌ای برای انعکاس صدای مردم تبديل شده‌اند.البته هزينه اين بازتاب‌ها نيز معمولاً يا تعطيلی گسترده مطبوعات بوده و يا زندان برای روزنامه نگاران؛ تا جايی که سازمان گزارشگران بدون مرز سال‌ها ايران را بزرگترين زندان اهالی مطبوعات در خاورميانه نام داده بود. با اين حال همين سازمان در آخرين بيانيه خود از ايران به عنوان بزرگترين زندان جهان برای روزنامه‌نگاران نام برد.رضا معينی، مسئول بخش ايران در سازمان گزارشگران بدون مرز، در اين رابطه به راديو فردا می‌گويد:‌«‌از تاريخ ۲۳ خرداد تا امروز ۲۷ روزنامه‌نگار بازداشت شده‌اند که همچنان در زندان هستند، البته تعداد آنها بيشتر بود که طی اين چند روز آزاد شدند. مجموع زندانيان اخير به اضافه زندانيان قبل از انتخابات ۳۴ نفر هستند که اين تعداد امروز ايران را به عنوان بزرگترين زندان برای روزنامه‌نگاران در جهان تبديل کرده است.»وی می‌افزايد: «بر طبق اطلاع ما بخش عمده روزنامه‌نگارانی که در تهران بازداشت شده‌اند، در بند ۲۰۹ زندان اوين توسط کميته مشترکی از وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران مورد بازجويی قرار می‌گيرند و تحت فشار و شکنجه هستند. به صراحت می‌گوييم اين زندانيان برای اعترافات اجباری شکنجه می‌شوند و بر خلاف قوانين و مقررات بين‌المللی، هيچ اطلاعی در مورد آنها به خانواده‌هايشان داده نشده است.»به گفته آقای معینی، فقط تعدادی از اين روزنامه‌نگاران توانسته‌اند به صورت تلفنی با خانواده‌های خود تماس بگيرند در حد اين که بگويند سلامت هستند. آنها از حق ملاقات با وکيل و خانواده خود محروم هستند و مهم‌تر اينکه هيچ مقام مسئولی در ايران امروز مسئوليت بازداشت و وضعيت اين روزنامه‌نگاران را به عهده نگرفته و مشخص نيست اين افراد به چه دليل و به چه اتهامی بازداشت شده‌اند و در چه شرايطی به سر می‌برند.در چنين شرايطی اين برخوردهای خشونت بار و گسترده با رونامه‌نگاران با چه هدفی است؟ به عبارتی آيا اين برخوردها فقط واکنشی از سوی تصميم‌گيران نظام اسلامی به وقايع اخير و موقتی است، يا آنها به طور کامل در پی تبديل کردن مطبوعات ايران به وضعيتی هستند که از آن با عنوان «زمين سوخته» ياد می‌شود.حسين باستانی، روزنامه‌نگار و تحليلگر سياسی، در اين زمينه به راديو فردا می‌گويد: «اتفاقی که در ايران رخ داده فراتر از برخوردهايی است که در گذشته با روزنامه‌نگاران و مطبوعات صورت گرفته است. آنها در اين انتخابات به شيوه‌ای عمل کردند که مجبورند تا وقتی می‌توانند جلوی انتشار آزادانه اخبار و اطلاعات را بگيرند. اعتراض‌ها نسبت به آنچه در انتخابات صورت گرفت، ادامه خواهد داشت و در نتيجه تا وقتی اعتراض نسبت به نتيجه انتخابات و برخوردهای بعد از آن وجود دارد، حکومت هم تلاش خواهد کرد رسانه‌های عمومی را محدود کند. من فکر نمی‌کنم اين اعتراض‌ها در آينده قابل پيش‌بينی فرو بنشيند، درنتيجه در آينده فشار بر مطبوعات و رسانه‌های عمومی قطع نخواهد شد.»علاوه بر ده‌ها روزنامه‌نگار بازداشت شده در روزهای اخير، محمدعلی دادخواه، وکيل مدافع بسياری از روزنامه‌نگاران زندانی و کامبيز نوروزی، حقوقدان و دبير کميته حقوقی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ايران، نيز بازداشت و به نقاط نامعلومی منتقل شده‌اند

سهراب فقط حرفی برای گفتن داشت


جوان 19 ساله در زندان اوین به قتل رسید
سهراب فقط حرفی برای گفتن داشت

وبلاگ موج آزادیخبر مرگ سهراب اعرابی از سوی خانواده وی و مسولان اوین تایید شد. سهراب اعرابی، 19 ساله سال آخر دبيرستان و آماده براي امتحان كنكور در اعتراضات دهمين دوره رياست جمهوري در 30 خرداد روز شنبه بازداشت و به مكان نامعلومي منتقل مي شود .بعد از پيگيريهاي پي در پي خانواده بخصوص مادرش متوجه مي شوند كه وي در زندان اوين است، مادر اين جوان در روز سه شنبه 16 تير با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادي فرزند ش بود, با وجود اين كه اين مادر مي دانست كه فرزندش در زندان اوين است ولي خيلي نگران بود و مي‌گفت مي‌ترسم بچه‌ام را بكشند.اين مادر عكسي از فرزندش تهيه كرده بود و به هر زنداني كه آزاد مي‌شد عكس عزيزش را نشان مي داد و از آنها مي‌پرسيد كه آيا او را مي شناسند و يا در زندان ديده اند؟او مي‌گفت به هر كجا و هر كسي مراجعه مي‌كنم جواب نمي‌دهند و مي‌گويند صبر كن آزاد مي‌شود.اين مادر كارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اينكه از طرف قاضي مر تضوي خبر آمد كه سهراب اعرابي در زندان درگذشته است، خانواده اش را خبر كنيد تا جنازه فرزندشان را تحويل بگيرند

Saturday, July 11, 2009

ایرانیان مونیخ در سالگرد 18 تیر

ایرانیان مونیخ در سالگرد 18 تیر-1

ایرانیان مونیخ در سالگرد 18 تیر-2

Thursday, July 09, 2009

دیگر کسی نمی ترسد، همه آمده بودند، اینها رفتنی اند


دیگر کسی نمی ترسد، همه آمده بودند، اینها رفتنی اند
گزارش ارسالی برای نشریه دانشجویی بذر -18 تیر 1388
چه صلابتی دارد این 18 تیر. همه آمده اند. جوان و پیر و میانسال. نه فقط در یک خیابان؛ که اینبار آموخته اند از روزهای پیش. در هفت هشت نقطه مرکزی تهران تظاهرات های توده ای بر پاست. سکوتی در کار نیست. همه شعار می دهند. بعضی ها الله اکبر می گویند اما به سرعت مرگ بر دیکتاتور! دولت کودتا استعفا استعفا! جانشینش می شود. مرکز درگیری ها چهارراه ولی عصر – انقلاب است: پارک دانشجو. جمعیت متمرکز و فشرده است و گاردهای ضد شورش با گازاشک آور و باتوم یورش می برند. چهره ها خونین است. جمعیت مرتب از پیاده رو به خیابان و خیابان به پیاده رو جا به جا می شود. ماشین ها مثل دو هفته پیش همه بوق می زنند. بوق های ممتد. باز هم مشت ها در آسمان است و دو انگشت به نشانه پیروزی و همبستگی. موج مردم از همه خیابان های اصلی به سمت میدان انقلاب و دانشگاه سرازیر است. اینبار شعار طولانی جدیدی را به سبک دوران انقلاب 57 همه می خوانند:محمود خائن آواره گردی/ خاک وطن را ویرانه کردی/ کشتی جوانان وطن آه و واویلا..... مرگ بر تو! مرگ بر تو.... مــــرگ بــر تــــو!گاز اشک آور مثل نقل و نبات بر جمعیت می بارد ولی باور نکردنی است انگار همه عادت کرده اند. حال هیچکس به هم نمی خورد. فقط فورا آتشی روشن می کنند. بعضی ها دود سیگار را به چشم کنار دستی می فرستند. در تقاطع بلوار کشاورز و خیابان کارگر هستیم. از پایین گارد ویژه به سمت ما هجوم می برد. شعار گویان به سمت بالا می دویم. از طرف خیابان فاطمی جمعیت فشرده ای به ما ملحق می شوند و دوباره به سمت پایین بر می گردیم با شعار: نترسین! تنرسین! ما همه با هم هستیم!خبری از تیراندازی در این قسمت نیست. از بقیه جاها هم هنوز خبری در این مورد نرسیده. چقدر دختر! چقدر مادر! در صف اول. خشمگین و شاداب و الهام بخش! دوباره به سمت ما هجوم می برند. اینبارلباس شخصی ها را هم آورده اند ولی تعدادشان نسبت به روزهای قبل کمتر است و مشخص است که تحت تاثیر افشاگری های این سه هفته در مورد جنایت های بسیجی هاست. به بعضی از اینها لباس فرم سپاه پوشانده اند که منظمتر به نظر بیایند. حالا با تعداد زیاد و با موتور به جمعیت حمله می برند. چند صد نفری وارد بازارچه جنب پارک لاله می شوند که راه در رو ندارد و آنجا گیر می افتند. همراه با چند نفر از روی نرده ها و سیم خاردار می پریم و وارد محوطه پارک می شویم. مقصد خیابان امیرآباد است. دارند از نبش فاطمی خیابان را می بندند که جمعیت امیرآباد به جمعیت اطراف پارک نپیوندند. امیرآباد غلغله است. نبش کوچه ای که ندا در آنجا جان باخت، جمعیت ایستاده اند و شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند. پیرمردی که می گوید 80 سال دارد با خوشحالی می گوید دیگر کسی نمی ترسد. همه آمده اند. اینها رفتنی اند. ببین اینهمه جمعیت ولی بر عکس سال 57 یک عمامه به سر هم در میانمان نیست! انتقام خون ندا را این مردم می گیرند! راست می گوید.مردم وضعیترا خوب درک کرده اند. ضعف و شکنندگی رژیم را دریافته اند. دیگر هیچکس نمی ترسد. پیر و جوان شعار می دهند. محکمتر و مصممتر از سه هفته پیش. خودرویی که در آن خانواده ای نشسته است و بوق ممتد می زنند به آهستگی به سمت شمال خیابان امیرآباد در حرکت است. پسر خانواده سرش را بیرون آورده و به مردم می گوید: باز هم می خواهید مسالمت آمیز مبارزه کنید! نمی بینید که اینها اسلحه دارند! خواهرش هم با شعار مرگ بر دیکتاتور همراهیش می کند!! تنها عکس العمل من تکرار شعار با آنان و بالا بردن مشت است.خود را سریعا به اینترنت می رسانم و این گزارش را می نویسم. امشب خیلی داغ خواهد بود. شعارها بر بام ها غوغا خواهد کرد. زخمی ها و دستگیری ها هم کم نیست. هنوز هوا تاریک نشده، ایست های بازرسی را در گوشه و کنار گسترده اند با بسیجی های یونیفرم پوش. به خیال خود می خواهند ارعاب کنند و به مردم حالی کنند که وضع فوق العاده است! چه حماقتی!! این هزاران هزار مردمند که امروز با حضور قدرتمند خود در خیابان ها به رژیم حالی کردند که هوا پس است! از بقیه شهرها هنوز خبری ندارم. ولی بدون شک 18 تیر امسال در تهران، یک واقعه به شدت تاثیرگذار بر روند تحولات جاری خواهد بود. بدون شک

تهران 18 تیر

تهران 18 تیر


















شلیک هوایی نیروهای ضد شورش برای متفرق کردن هزاران تظاهر کننده در تهران

شلیک هوایی نیروهای ضد شورش برای متفرق کردن هزاران تظاهر کننده در تهران


نیروهای ضد شورش برای مقابله با تجمع و راهپيمايى هزاران نفر در تهران به مناسبت سالگرد حادثه ۱۸ تير در روز پنجشنبه با انجام شلیک هوایی، به سوى معترضان گاز اشك آور پرتاب كردند.گزارش هاى دريافتى از شاهدان عينى از تهران حاكى است كه تظاهركنندگان با سر دادن شعارهاى «مرگ بر ديكتاتور» و «دولت کودتا، استعفاء استعفاء» از مسيرهاى مختلف به سمت خيابان انقلاب و دانشگاه تهران حركت كرده و با حضور گسترده نيروهاى امنيتى روبرو شده اند.نيروهاى ضد شورش، بسيجى و لباس شخصى با حمله به تظاهر كنندگان به ضرب و شتم آنها پرداخته اند و براى جلوگيرى از هر گونه تجمع بزرگى، گاز اشك آور به در بزرگ دانشگاه تهران شليك کردند.پلیس اقدام به بازداشت تعدادی از معترضان کرد و آنها را به درون خودروهای ون نظامی انتقال داد.یک شاهد عینی در این زمینه به خبرگزاری «رویترز» گفت: پلیس در حال شلیک هوایی است و چندین نفر را نیز بازداشت کرده است.»به رغم هشدارهاى امنيتى مقام هاى جمهورى اسلامى ايران مبنى بر برخورد شديد با هرگونه تجمع و راهپيمايى به مناسبت سالگرد حمله به كوى دانشگاه تهران، معترضان به نتايج انتخابات دهم رياست جمهورى در روزهاى اخير از تصميم براى برگزارى اعتراض خيابانى در روز پنجشنبه خبر دادند.در فراخوان هاى صورت گرفته در سايت هاى اينترنتى، مسيرهاى ميدان ونك، قندى، امام حسين، توپخانه، راه آهن، آزادى، رودكى، صادقيه و كارگر به عنوان محل تجمع و آغاز راهپيمايى روز ۱۸ تير در تهران اعلام شده بود.پليس تمام اين مسيرها را با حضور نيروهاى ضد شورش تحت كنترل شديد امنيتى خود در آورده است ولى به رغم اين حضور گسترده، راهپيمايى دسته هاى پراكنده معترضان به سمت دانشگاه تهران گزارش شده اند.
یکی از ویدئو‌های تازه در شبکه‌های اجتماعی و وب‌سایت یوتیوب از تظاهرات معترضان در خیابان‌های تهران (ممکن است زمان ضبط ویدئو مربوط به امروز نباشد)هلى كوپترهاى نظامى وابسته به سپاه پاسداران هم اكنون بر فراز شهر تهران در پرواز هستند و سيستم تلفن همراه در پايتخت ايران دچار اختلال شديدى شده است. در شهرهای دیگر ایران نیز مسیرهایی برای راهپیمایی سکوت به مناسبت سالگرد حمله به کوی دانشگاه از سوی معترضان تعیین شده بود.در روزهاى گذشته امكان ارسال پيام كوتاه از طريق موبايل براى دومين بار ظرف يك ماه گذشته به طور كامل قطع شد.حركت هاى اعتراضى در ايران پس از برگزارى انتخابات دهم رياست جمهورى آغاز شد و به مدت دو هفته ادامه يافت. مخالفان خواستار ابطال نتيجه آن و برگزارى مجدد انتخابات شده اند.آيت الله على خامنه اى، رهبر جمهورى اسلامى، و نيروهاى نظامى به مخالفان هشدار داده اند كه با هر گونه راهپيمايى و تجمع آنها به شدت برخورد مى شود. به دنبال اين هشدار تظاهرات مسالمت آميز معترضان در تهران به شدت سركوب شد و بيش از دو هزار و ۵۰۰ نفر از فعالان سياسى، مدنى، دانشجويان و مردم عادى از سوى نيروهاى امنيتى بازداشت شدند.در شامگاه ۱۸ تير سال ۱۳۷۸ گروهى از نيروهاى انتظامى و لباس شخصى هاى نزديك به ارگان هاى نظامى با حمله به كوى دانشگاه، دانشجويان را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و اتاق هاى آنها را تخريب كردند.در جريان اين حمله مرگ حداقل يك نفر تاييد شد و اعتراض هاى دانشجويان به آن، شش روز تهران را در آشوب هاى خيابانى فرو برد^






Tuesday, July 07, 2009

اعتراض روز گذشته مادران در مقابل زندان اوين

اعتراض روز گذشته مادران در مقابل زندان اوين

روزنامه "فیگارو" منتشر کرد


گزارش چند پزشک ایرانی از دوشنبه سیاه در تهران

چند پزشک ایرانی که به فرانسه مسافرت کرده اند و بدلایل امنیتی مایل نیستند نامشان فاش شود خطاب به خیرنگاران گفتند
"در تهران ما شاهد ناتوان جنایت واقعی برعلیه بشریت بودیم. از همان ابتدای شروع تظاهرات ضد احمدی نژاد، بسیجی ها و نیروهای امنیتی لباس شخصی در بیمارستان ها سیاست ترور و وحشت را بوجود آوردند. آنان مجروحان را بیرحمانه مورد تعقبیب قرار می دادند."
همه چیز در شنبه 13 ژوئن آغاز شد. یعنی نخستین روز اعتراضات برعلیه نتایج انتخابات. لباس شخصی ها و بسیجی ها خواهان دریافت فهرست بستری شدگان بیمارستان هایی شدند که در نزدیکی محل تظاهرات قرار داشت. هدف آنان تعیین هویت معترضین مجروح بود تا بتوانند آنان را در دادگاه ها به اتهام برهم زدن نظم عمومی مورد تعقبیب قرار دهند.
بیش از 92 کشته
به گواهی شاهدانی که با محافل پزشکی ارتباط دارند، در بیمارستان رسول اکرم که چندان از دانشگاه تهران دور نیست، در شب "دوشنبه سیاه" (15 ژوئن)، 38 تن شامل 28 مجروح و 10 کشته در این بیمارستان شمارش شده اند. "ما دیدیم که گلوله ها بطور افقی از قفسه سینه عبور کرده بود که به معنای آن است که از بالا شلیک شده بودند یعنی از روی بام"
براساس گزارش رسمی 17 تن از ابتدای اعتراض ها کشته شده اند. اما اماری که بطور پنهانی توسط کارکنان درمانی بیمارستان های مختلف تهیه شده از کشته شدن 92 تن در تهران و اطراف آن حکایت دارد. یک زن آبستن هشت ماهه نیز جزو قربانیان است. وی که در حوالی کاخ ریاست جمهوری مورد اصابت گلوگه قرار گرفته بود به بیمارستان منتقل گردیده بود. حوادث وحشت انگیز دیگری هم برملا شده است. مثلا در شهریار، در حوالی پایتخت، جسد شش جوان کشف شد. به گفته یکی از پزشکان "آنان براساس جراحاتی که به گردنشان وارد شده بود کشته شده بودند. سر آنان شکافته شده بود. احتمالا برای بیرون آوردن گلوله تا آثار جنایت پاک شود."
برای پاک کردن ردپای جنایات انجام شده از پزشکان خواسته شده است که گواهی دهند که این افراد در نتیجه عمل جراحی فوت کرده اند.
دربرابر مقاومت بخشی از کارکنان بیمارستان ها، اجساد سریعا به مکان های دیگر منتقل شدند." ما احتمال می دهیم که آنها به بیمارستان نظامی بقیه الله یا جایی که مردم از آن خبر ندارند منتقل شده اند. سپس تحت عنوان اهدای عضو، اجساد آنان تکه تکه شده و هرگونه آثار گلوله از بین رفته است. به والدین آنان گفته شده که اگر می خواهند جسد بستگان خود را بپذیرند باید به اهدای اعضا رضایت دهند. در آرامگاه بزرگ بهشت زهرا، مراسم تدفین تحت مرافبت شدید انجام می شود. به گفته شاهدان اعلام دلیل مرگ روی سنگ قبر ممنوع است.

فراخوان به گردهمائی 18 تیر در آلمان / مونیخ

فراخوان به تظاهرات سراسری
سالروز ‍18 تیر 78
هممیهنان،
ایرانیان خارج از کشور،
بیائیم به پیکار هم میهنان خود در ایران و سراسر نقاط جهان علیه رژیم استبدادی جمهوری اسلامی یاری رسانیم.
روز 18 تیر امسال را همگاه، همگام و هماهنگ با سایر هم میهنان خود در سراسر جهان برای پشتیبانی وهمبستگی با جنبش آزادیخواهی مردم بپاخاسته ایران در جهت سرنگونی رژیم استبدادی جمهوری اسلامی و برقراری یک نظام مردم سالار مبتنی بر موازین شناخته شده بین المللی حقوق بشر در گرد همآیی زیر بیش از پیش شرکت فعال نموده و فریاد آزادیخواهی خود را رساتر از همیشه به گوش جهانیان برسانیم.

زمان: پنجشنبه 9.7.2009
ساعت: 19:15 تا 21:15 بعد از ظهر
مکان: Nähe Karlsplatz(Stachus)
Neuhauserstraße 8 , zwischen Stachus und Marienplatz gegenüber der Michaels Kirche
بین میدان اشتاخوس و مارین پلاتس ، روبروی کلیسای "میشائل"

جمعی از ایرانیان مقیم مونیخ

Sunday, July 05, 2009

اعتراض خانواده های دستگیرشدگان در مقابل زندان اوین


فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
بنابه گزارشات رسیده از مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب تهران، تعداد زیادی از خانواده های دستگیر شدگان اخیر صبح امروز در مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب تجمع کردند و خواستار مطلع شدن از وضعیت و شرایط عزیزان خود شدند.صبح امروز یکشنبه 14 تیرماه از ساعت 08:00 صبح خانواده های دستگیر شدگان اعتراضات اخیر همزمان در 2 نقطه تجمع کردند. صدها نفر ازآنها در مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین جمع شده اند. تعداد زیادی از خانواده از سرنوشت عزیزانشان از زمان دستگیری تا به حال بی خبر هستند. دادگاه انقلاب و زندان اوین از دادن هر گونه خبری از وضعیت و شرایط عزیزانشان مانند ( آیا در بازداشت آنها بسر می برند؟ در کجا بسر می برند و چه شرایط دارند) خوداری می کند. همچنین تعداد زیاد دیگری از دستگیر شدگان که محل بازداشت آنها مشخص شده است ولی خانواده های آنها از وضعیت وشرایط عزیزانشان هنوز بی خبر هستند .
در میان اجتماع کنندگان تعدادی از آقایانی که با در بغل داشتن فرزندان کوچک خود در مقابل زندان اوین تجمع کرده اند و در انتظار مطلع شدن از وضعیت همسران بازداشت شدۀ خود بسر می برند. کودکان خردسال آنها با چهره های مسترب و چشمان معصومانۀ خود مادرانشان را درجمعیت جستجو می کنند. همچنین تعدادی از خانواده های که از شهرستانهای مختلف آمده اند در بین تجمع کنندگان بسر می برند و شرایطی مشابه با سایرین دارند.
این تجمعات تقریبا روزانه در مقابل زندان اوین و دادگاه انقلاب بر پا می شود . که معمولا از ساعت 08:00 صبح تا ساعت 15:00 بعد از ظهر ادامه می یابد.
نیروهای لباس شخصی در هر دو محل حاضر هستند و خانواده ها را زیر نظر خود دارند.
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران، بازداشت ، شکنجه و در بی اطلاعی نگه داشتن خانواده ها از وضعیت عزیزانشان را محکوم کردن وخواستار آزادی فوری و بی قید وشرط تمامی زندانیان سیاسی است همچنبن از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانها حقوق بشری خواستار اقدامات بین المللی برای آزادی تمامی دستگیر شدگان اعتراضات اخیر است.
14 تیر 1388 برابر با 5 ژولای 2009گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین المللسازمان دیدبان حقوق بشر

پشتیبانی از مبارزات مردم ایران آلمان / مونیخ





فیلم دیگری از رای نویسی و تقلب انتخاباتی


رای نویسی و تقلب انتخاباتی

گزارش تلویزیون آلمان؛ فروش لوازم شکنجه به رژیم

گزارش تلویزیون آلمان؛ فروش لوازم شکنجه به رژیم

بیست نفر امروز در زندان رجايی شهر اعدام شدند


بیست نفر امروز در زندان رجايی شهر اعدام شدند

به گزارش خبرگزاری فرانسه از تهران، 20 نفر امروز در زندان رجايی شهر حلق آویز شدند. اتهام این افراد قاچاق مواد مخدر اعلام شده است.
طی روزهای گذشته نیز شش نفر در زندان اوین تهران و شش تن دیگر در شهر قم اعدام شده بودند.
اين اعدام ها در بحبوحه اعتراضات گسترده مردم، به منظور ايجاد فضاى رعب و وحشت در جامعه صورت مى گيرد
.

Wednesday, July 01, 2009

توده هاي مردم تاريخ سازند

توده هاي مردم تاريخ سازند


سيروان هدايت وزيري
نمونه هاي ديگر از تاريخ حماسه به توسط مردم ايران تکرار گرديد . با يک مشاهده عيني ، حرکت اخير مردم ايران ترسيم کننده همان حرکت هاي سال 57 مي باشد ، که يک نظام به اصطلاح اذلي و ابدي را به زانودر آورد ، عاقبت نيز ان را از حيطه قدرت به زير انداخت و به زباله داني سلسله تاريخ هاي ديکتاتوري و توتاليتر پرتاب کرد . همان که همه شاهد هستند ، لرزيدن ، دستپاچه شدن حسين علي خامنه اي به عنوان نماد يک ديکتاتور ، در نماز خطبه دانشگاه تهران ، تشابه زيادي نسبت به دستپاچه شدن شاه از و ضعيت آن زمان را دارد . اما اگر شاه با صراحت گفت " مردم صداي انقلابتان را شنيدم " ، سيد علي خامنه ايي با پرده پوشي از حقايق ، قول انتقام و سرکوب مردم در حصول يک انقلاب ديگر را فرمان داده است . اما بي شک اين قول و قرارها ، خدشه ايي در برابر اراده مردم براي گام هاي اساسي در جهت يک انقلاب ديگر بوجود نخواهد آورد . چهره هاي خونين " ندا" انقلاب ديگري را بيان مي کند . سران جمهوري اسلامي با درک وضعيت موجود ، و ترس از فروريختن رژيم جمهوري اسلامي ، به چاره افتاده اند . و حتي شايد در اين چاره جويي نيز خود رهبر سلاخي شوند . شورايي کردن رهبري ، گرفتن قدرت از خامنه ايي ترفند ديگري براي برون رفت از چگونگي براندازي رژيم جمهوري اسلامي مي باشد . در حقيقت اين ترفند همانند ترفندهاي شاه مي باشد ، که وي شاهپور بختيار را براي مهار کردن حرکت مردم ،در حصول به براندازي نظام سلطنتي به عنوان نخست وزير منتصب نمود .اما انتصاب شدن شاهپور بختيار نيز به عدم براندازي سلطنت کمکي نکرد . وقتي که هم اينک سيل وسيعي از مردم به خيابان ها مي روند ، و از طرف نيروهاي سرکوبگر به رگبار گلوله بسته مي‌شوند ،رهبران رژيم جمهوري اسلامي چه انتظاري دارند که با يک حربه جابجا کردن قدرت ، مردم را به خانه هايشان برگرداند . تا اينکه بلاخره چند روز ديگر بر اريکه قدرت باقي بمانند . آيت الله خامنه ايي بايد هم اينک اعلام کند که صداي يک انقلاب ديگري را از مردم ايران شنيده است . وي بايد فهميده باشد ، که مردم نمي خواهند به شيوه قبل زندگي کنند . آنان خواهان تحول و دگرگوني براي يک زندگي سعادتمند مي باشند . مسئله ايي که سران جمهوري اسلامي هرگز بدان توجه نکرد ند . لذا بايد صداي يک انقلاب ديگري بشنوند . هم اينک ترکيدن بادکنک تنفر وانزجار از رژيم جمهوري اسلامي فضاي جامعه را در برگرفته است . اين فضا ، به وسعت پاک کردن اين حکومت در سطح جامعه است . بزرگ شدن اين بادکنک مربوط به ماه هاي اخير نبود . رسيدن حکومت آغاز بزرگ شدن اين بادکنک است . سال به سال ، ماه به ماه بزرگ مي شد . تا جايي که مي رفت که تمام جامعه را ببپوشاند ، و فضاي تنفس را از مردم جامعه بگيرد . ولي سران رژيم نيز از ترس فه شدن خود نيز ، به بادکردن اين بادکنک تسريع بخشيدند ، تا اينکه بلاخره ترکيد . انفجار عظيم ترکيدن اين بادکنک در همان شب اعلام نتايج آراي انتحابات به سود محمود احمدي نژاد شنيده شد . ولي سيد علي خامنه ايي درجات ريشتر اين انفجار را اعلام نکرد . حکماي رژيم جمهوري اسلامي با بازي گرفتن و جريحه دار کردن نظرات و آراي مردم ترقه اين انفجار را فراهم کردند و به نظر مي رسد ، خود به دست خود گور خود را کنده اند . بنا به منابع موثق و اطلاعات از جامعه ايران ، دامنه اعتراضات مردم عليه رژيم از يک طرف ، و از طرف ديگر سرکوب اين اعتراضات به توسط نيروهاي سرکوبگر اين رژيم آنچنان وسعت دارد ، که انکارش از جانب خود رژيم غير محال گشته است . شعار مرگ بر ديکتاتور فضاي جامعه ايران را در بر گرفته است . اما حکامان رژيم نمي خواهند اين صدا را از مردم بشنوند و بيشتر اين شعارها را به شعار جوامع غرب نسبت داده است . به قول معروف " خود را به کوچه علي چپ " مي زنند . جهاني شدن و انعکاس خبري جنگ و اعتراضات توده ايي عليه رزيم تاريخ ديگري را به ساسله تاريح هاي مبارزاتي مردم ايران رسميت داده است . مردمان هر گوشه و کناري از اين گيتي از اخرين دقايق از تپش افتادن قلب ندا و نداها با خبر شدند . و نيز شاهد قهرماني ها مردم عليه جنايت و بربريت نيز شدند . البته حاکمين رژيم با بستن تمام پل هاي اطلاعاتي خواستند که کسي شاهد اين همه جنايات نشود . در حقيقت آنان اداي کبک را د رآوردند که فقط سرشان را توي برف کردند که کسي انان را نبيند ، ولي ديده شدند . محمود احمدي نژاد با کدام آبرومندي ديپلماتيک ديگر بايد به جوله سياسي در سطح جهان برود ، وقتي که خود نيز ديده شده است .آنچه که تحولات اخير را رقم مي زند ، همانا حرکت مليوني جنبش اجتماعي براي خواست خود مي باشد ، انچه که رژيم جمهوري اسلامي از بر اورده شدن اين خواست ناتوان است از يک طرف ، و از طرف ديگر رژيم جمهوري اسلامي يست ، که جز راه سرکوب اين جنبش ايده ديگري را ندارد . بر بستر اين تناقضات ، جامعه اجتماعي ايران اخيرا زبان زد تمامي افکار بين المللي شده است . اگر رهبري اين جنبش به عنوان فاکتور در نظر گرفته نشود ، رسوايي حاکمين جمهوري اسلامي در تقلبات انتخاباتي خود بخود براي گرم شدن و حقانيت جنبش اجتماعي کافي به نظر مي رسد . در نتيجه اگر اين جنبش افت و خيزهايي را از خود نشان دهد ، باز پروسه سرنگوني رژيم از اعتبار ساقط نخواهد شد . از هنگام به قدرت رسيدن اين حکومت تا 22 خرداد اين سال ، اين اولين بار است که رژيم در مخمصه سرنگوني قرار گرفته است . اگر مکانيزم و چگونگي برگزاري انتخابات قبلي تخلفات اش نامريي به نطر مي رسيد ، به اين اعتبار نامريي بودن اش افکار عمومي جهان به خود جلب نکرد ، اينک قضيه به نوع ديگري عمل کرد تقلب آشکار در آراي انتخاباتي به نفع محمود احمدي نژاد سناريوي تازه ايي را در پروسه سرنگوني جمهوري اسلامي ايجاد کرده است
.

دختران کوچه های شاد و خیابان های امن /دختران شهرهای قتل آگین و سرزمین خون زده

دختران کوچه های شاد و خیابان های امن /دختران

شهرهای قتل آگین و سرزمین خون زده

منصوره شجاعی-10 تیر 1388
مدرسه فمينيستي: مادرم، یاس و نومیدی پس از کودتای ننگین 28 مرداد رابه شادمانی و امید دوران انقلاب 57 تاخت زد.
مادرم و من، یاس و نومیدی دوران جنگ و سرکوب دهه شصت را هرچند که هرگزفراموش نکردیم اما به "نشاط" حضور مردمی وبه امید وعده های خرداد 76 کمابیش بخشودیم .
مادرم ومن و بیش وبسیاری ازمردمان شهر و دیارم، دلسردی هشت ساله دولت اصلاحات را به قهرو انزوای خرداد 84 سپردیم .
مادرم و من و بیش و بسیاری از زنان شهر ودیارم، با گذ ران 4 سال پردلهره ، تحمل مدنی خویش را با آگاهی و عمل اجتماعی تحت فشارومحدوديتي شدید افزون كرديم و سفر درراهی صعب و سخت را با حضوری شورمند ، محقانه و مطالبه محور تا رسیدن به خرداد 88 ادامه دادیم.
مادران و پدران بسیاری از این شهر و دیار، در کنار من و دختران شجاع و پسران جسورم در کوچه های گمشده شادمانی و امنیت پیش از انتخابات ، پاي كوبان و رقصان ؛ و در خیابان های خون زده سرکوب و کشتارپس از آن ، بهت زده و ترسان ؛ خشونت پیشه گی آمران و عاملان خرداد 88 را ديديم و همچنان در خيابان ها مانديم ، اما اين روزهاي تلخ را با هیچ بشارتی در تاریخ فراموش نخواهیم کرد حتي اگر که ببخشاییم !
آری فراموش نخواهیم کرد و نیز نمی بخشاییم ، که "ندای " جریانی را که رو به زندگی می رفت به مرگ پاسخ دادند . و سرشت حرکتی را که بر حق و قانون استوار بود، به ناحق به قانون گریزی متهم کردند. و حضور شاد و جوان دختران و پسران شهر و دیارمان را با حضورعبوس و سبعانه مردان از پا تا به سر زره پوش و مسلح به خاک و خون کشیدند.
آری فراموش نخواهیم کردو نمي بخشاییم ، آنگاه که سرشت حرکت رو به زندگی و مدنی زن و مرد و پیرو جوان شهر و دیارمان را عامدا به سرنوشت جریان های انتحاری و رو به مرگ دچار می کنند.
آری فراموش نخواهیم کرد ، رفنار كساني را که جز با سرکوب جریان هاي مردمی –اعتراضی، حیات اشان پایدار نمی ماند ، خواه این حرکت رو به زندگی باشد و خواه رو به مرگ !
باري،‌ آنها خشونت, خود پیشه کرده اند و ما که جز ادامه راه مدنی و هویت مند و مستقل خویش راهی دیگر نمی شناسیم... این بارنيز درکنارهم و بي ترديد در صفوف مستقل خويش به حرکت حقوقي و مدني خويش ادامه خواهيم داد. این بار سنگ هایمان را واکنده ایم و حرف هايمان را گفته ايم.... اين بار ديگرهيچ زني در ميان انبوه مردم معترض گم نخواهد شد ، پيدا و مرئي در كنار ديگرهمرهان درپي رسيدن به مطالباتي كه طي سالها وبه ويزه طي چهارسال گذشته با شكل ها ي مختلف فرياد كرده، حضورمستقل خويش را در قالب گروه هاي مردمي ،فعالان جنبش هاي مدني ، مادران ، همسران ، خواهران وگروه هاي ميليوني مردم كوچه و خيابان به ثبت مي رساند.
مردماني كه در پی دستيابي به مطالبات خویش به پای صندوق هاي راي رفتند وهريك از ظن خويش راي برصندوق هايي ريختند كه امانت ناداري اشان موجب جاري شدن سيلي از رودهاي خروشان اعتراض مستقل زنان ، مردان ، دانشجویان ، کارگران ، كارمندان و اصناف مختلف شد.
اين بار ديگر نه دوران 28 مرداد 32 است كه تنها نام محدود يك يا چند زن را در خاطره هاي مبارزاتي آن نسل به جاي بگذارد و نه دوران بهمن 57 كه زنان را درصفي جداگانه و گاه درپشت صفوف مردان با شمايل و هيبتي گاه نادلخواه ونيز باحضوري مستحيل در جرياني كه چندان توجهي به حقوق فردي و مدني آنان نداشت به خيابان بكشاند و جايزه اشان براي همپايي و ايثار در تمام آن سال ها ، ناديده گرفته شدن حقوق فردي ومدني آنان تا اين سال ها باشد.
اين بار حضور زنان و دختران جوان در جمعيتي كثير و ميليوني دوشادوش مردان و با هيبت و شمايل مستقل خويش ديده مي شود . زناني مرئي و با ظاهري حدودا دلخواه، فرياد اعتراض خويش را نسبت به وضعيت موجود و راي از دست رفته اشان، كه با اميد كاهش تبعيض به صندوق ها ريخته بودند سرداده اند.
اين بار نماد اين اعتراض عمومي و قانوني زني جوان است كه " ندا" ي دادخواهي سرداد تا سرانجام روزي پاسخي در خور را به گوش هاي كر شده صلا دهد....
" روزي كه چيزي براي نوشتن و جود نخواهد داشت ، يا براي خواندن ، مگر چيزهايي ترجمه ناپذير درباره حبات اين مرده بس جوان ،‌جوان آماده نعره زدن "(1)
1.دوراس،

شش نفر در زندان اوین صبح امروز (چهارشنبه) به دار آویخته شدند


شش نفر در زندان اوین صبح امروز (چهارشنبه) به دار آویخته شدند


سازمان حقوق بشر ایران ، ۱ ژولای
بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی ایران ، ایسنا، ۶ نفر در زندان اوین صبح امروز (چهارشنبه) به دار آویخته شدند هویت هیچ کدام از این ۶ نفر اعدام شده و همچنین علت محکومیت ایشان اعلام نشده است
وبسایت خبری ، باشگاه خبرنگاران جوان نیز گزارش کرده که شخصی به نام علیرضا ، ۲۸ سال ، به جرم قتل دوستش در زندان اوین اعدام شده است
خبرگزاری ایسنا نوشت که علت محکومیت این ۶ نفر اعدام شده امروز قتل نفس بوده است . همچنین این گزارش از به تعویق افتادن اعدام ۳ نفر دیگر که قرار بود امروز اعدام شوند خبر داد . یکی‌از این افراد نوجوانی به نام حسین ر بوده که در سن ۱۶ سالگی مرتکب قتل شده است.
سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران گفت : ما از اینکه هویت هیچ یک از اعدام شدگان امروز اعلام نشده است نگران می‌‌باشیم . صرف نظر از علت محکومیت این افراد ، اعدام‌های امروز را محکوم کرده ، و مجددا بر نگرانی خود بابت اینکه بسیاری از بازداشت شدگان در طی اعتراض‌های دموکراسی خواهی‌اخیر ایران در خطر شکنجه شدن و اعتراف گیری تحت فشار می‌‌باشند ، تاکید می‌‌نماییم
.

عکس دلخراش دانشجوی زخمی در حالت کما

عکس دلخراش دانشجوی زخمی در حالت کما