Friday, October 12, 2012

روز جهانی علیه مجازات اعدام Zehnte Oktober Welttag gegen die Todesstrafe

روز جهانی علیه مجازات اعدام 
Zehnte Oktober Welttag gegen die Todesstrafe

Monday, October 08, 2012

ستم کشیدگی زنان، اولین شکل نهاد یافته نابرابری اجتماعی


ستم کشیدگی زنان، اولین شکل نهاد یافته نابرابری اجتماعی
مبانی مارکسیستی
بین جامعۀ کمونیستی اولیه گروه ها و کلان ها و اولین
اشکال جامعۀ استوار به تسلط یک طبقه به طبقه دیگر به عنوان مثال جامعۀ برده داری، یک دوران انتقالی وجود داشته است. این دورانی بود که هنوز یک طبقه حاکمه دارا کاملاً ظهور نکرده بود، لیکن نابرابری های اجتماعی بنقد استقرار یافته بودند. ما به وجود این جوامع صرفاً از طریق شرح و اوصاف متعدد گذشته که عمدتاً در اساطیر، افسانه ها، و یا در به اصطلاح ادیان « بدوی» آمده 
اند، پی نبرده ایم. بلکه اطلاع ما از این جوامع به خاطر وجود جوامعی است که بر اساس روابط قبیله ای، که امروز هنوز در پاره ای از نواحی آفریقای سیاه مشاهده می شوند، استوارند، علیرغم این که این جنبه ها به خاطر رابطه متقابل شان با جوامع طبقاتی امروزی بسیاری تغییر شکل داده اند- و در تمام کشورهائی که این جوامع اولیه هنوز در آنها باقی مانده اند، صورت بندی طبقاتی غالب است. نخستین شکل نهاد یافته نابرابری و ستم اجتماعی، ستمی است که از جانب مرد به زن وارد می شد که تا مرحلۀ کنونی از انکشاف خویش تداوم یافته است. ستم کشیدگی زن همیشه وجود نداشته است. این ستم کشیدگی به هیچ وجه از تقدیر زیست شناسانه که به زیان جنس مونث باشد، ناشی نمی شود. برعکس، شواهد بسیاری از ما قبل تاریخ مبین آنست که ویژگی بارز جوامع کلان های کمونیستی اولیه به مدت طولانی، تساوی بین زن و مرد بوده است. شواهد کافی برای تعمیم این پدیده به کل جوامع بدوی موجود نیست. اما دست کم، واضح است که در یک سلسله از جوامع زنان حتا از نظر اجتماعی نقشی برتر را ایفاء می کردند. اعتقاد به رب النوع «زن» برکت، بمثابۀ فرمانروای بهشت که در طلوع کشت و زرع توسط زن آفریده شد و همه جاگیر گردید، و بعدها خدایان (مرد) متعددی ( و سپس یک خدای مرد واحد) جای این الهه زن را گرفتند، خود به کفایت بیان می کند که این جایگزینی صرفاً پدیده ای اتفاقی نبود. انقلاب در بهشت بازتاب انقلاب در زمین بود. دگرگونی در عقاید مذهبی خود نتیجۀ دگرگونی در شرایط اجتماعی و دگرگونی روابط متقابل بین مرد و زن بود. در نظر اول ممکن است این نکته واقعیتی متضاد جلوه کند که نقش مسلط اقتصادی زن، همانطوریکه از نقش مهم او در کار بر روی زمین ( در انقلاب نوسنگی) پیداست، به تدریج بازگشائی دوران انقیاد اجتماعی اش گردید. با پیشرفت کشاورزی اولیه، زن منبع دوگانه اصلی ثروت قبیله شد، هم بمثابۀ تولید کننده اصلی غذا، و هم بمثابۀ زاینده انسان. چرا که صرفاً بر پایه تدارک کمابیش تضمین شده غذاست که رشد جمعیت دیگر نه یک خطر، بلکه یک مزیت بالقوه اجتماعی محسوب می شود. از اینرو زن شیئی مناسبی برای تملک اقتصادی می شود، در حالی که زن در دوره شکار و گردآوری میوه نمی توانست چنین باشد. به هر رو جهت تحقق این انقیاد لازم بود که سلسله ای از مبارزات و تحولات اجتماعی انجام می گرفت. زنان باید خلع سلاح می شدند، یا بعبارت دیگر حمل اسلحه باید در انحصار مردان قرار می گرفت. افسانه فراوان در مورد آمازون ها ( زنان جنگجوی اسطوره ای) که در همه قاره ها هنوز هم دیده می شوند- نشان می دهد که همیشه هم این چنین نبوده است. به منظور تضمین تسلط روابط پدرسالاری لازم بود که در موقعیت اجتماعی زن، در رابطه با قواعدی از نظیر ازدواج و اجتماعی شدن فرزندان دگرگونی شدیدی پدید بیاید. انکشاف و سپس تحکیم مالکیت خصوصی شاهد آن است که چگونه خانواده پدر سالاری به تدریج شکل نهائی به خود می گیرد. خانواده شکل خود را- علیرغم تحولات پیاپی- در بخش بزرگی از تاریخ جوامع طبقاتی حفظ کرده است. خانواده خود نهاد غیر قابل تغییری شده که تحکیم مالکیت خصوصی را از طریق وراثت، و نیز ستم اجتماعی در تمامی اشکال گوناگونش ( از جمله شیوه های فکری که صرفاً چیزی جز اطاعت کورکورانه دستورهای مافوق نیست) را تضمین می کند. خانواده آزمایشگاه فرهنگی برای موارد بیشمار تبعیض علیه زنان در کلیه جنبه های حیات اجتماعی می گردد. توجیهات ایدئولوژیکی همراه با تعصبات ریاکارانه ای که این نوع تبعیض را حمایت و حفظ می کنند همواره بخشی جداناپذیر از ایدئولوژی حاکم تمام طبقات دارا که در پی یکدیگر در تاریخ ظهور کرده اند، بوده است. از جمله در اذهان پرولتاریای جدید تحت نظام سرمایه داری و یا در دوران بعد از سرنگونی این نظام.

باز هم به مناسبت اُکتبر سُرخ

باز هم به مناسبت اُکتبر سُرخ
این زنان کارگر پتروگراد بودند که انقلاب 1917 را آغاز کردند. این مارش انقلابی زنان کارگر سرشار از خشم قرن ها ستم، جرقه ای بود که شعله های عظیم انقلاب را افزون تر ساخت، انقلابی که تزاریسم را در هم کوبید.
در 22 فوریه ( 7 مارس) گروهی از زنان کارگر، گرد هم آمدند تا به بحث در مورد سازماندهی روز جهانی زن بپردازند. کرینو که رهبر کمیته کارگری سن پترزبورگ حزب بلشویک بود، اقدام را عجولانه خواند و آنان را از این کار برحذر دانست. او در این رابطه گفت: من از آنه
ا خواسته بودم آرام و منظبط باشند،دست به اعتصاب زده بودند، من فوق العاده ناراحت شدم. ( پایان نقل قول) 
بلشویک ها با اکراه ( تاکید بر کلمه) با گسترش اعتصاب، موافقت کردند. کارگران دیگر، از جمله منشویک ها و اس- ارها هم به اعتصاب پیوستند. در 25 فوریه، بعد از آنکه بیست هزار کارگر دست از کار کشیده بودند، بلشویک ها نخستین فراخوان خود را برای یک اعتصاب عمومی منتشر ساختند. موج وسیع اعتصاب و تظاهرات ها نقطه اوج سالها خشم متراکم شده و انباشته بود. یکی از شاهدان عینی این رویداد می گوید: زنان کارگر که در اثر گرسنگی و جنگ به تنگ آمده بودند، مانند طوفانی که با قدرت تمام هرچه را که بر سر راهش قرار دارد، جاروب می کند، به حرکت آمدند. این مارش انقلابی زنان کارگر سرشار از خشم قرن ها ستم جرقه ای بود که شعله های عظیم انقلاب فوریه را افزون تر ساخت، انقلابی که تزاریسم را در هم کوبید( برگرفته شده از زنان روسیه - صفحه 91).
این زنان کارگر صنایع نساجی بودند که به انتخاب نمایندگان و اعزام آنها به کار خانه هاای مجاور دست زدند و خواهان جلب حمایت آنها شدند. اینگونه بود که انفجار انقلاب رخ داد. تروتسکی در کتاب تاریخ انقلاب روسیه صفحه 122 در این باره نوشته است که انقلاب از پایین آغاز شد، مقاومتی که بر سر راه سازماندهی انقلابی اش قرار داشت از میان برداشت. ابتکار عمل آن دست ستمدیده ترین و لگدمال شده ترین بخش کارگر، زنان نساجی قرار داشت. 
همین زنان بودند که سربازان را به برادری فراخواندند و آنها را متقاعد ساختند که از فرامین فرماندهایشان سرپیچی کنند و از شلیک بپرهیزند. آنها بودند که اسلحه سربازان را محکم گرفتند و به آنها گفتند به ما پیوندید و سربازان را شرمسار کردند به گونه ای که سربازان یکی پس از دیگری تسلیم شدند. تروتسکی در این رابطه در روزنامه پراودا در سرمقاله خود نوشت که انقلاب مدیون زنان است. اما حتی انقلاب هم نتوانست پیش داوری های عمیقی که طی نسل ها در ذهن ها ایجاد شده بود را کاملا از بین ببرد. به قول مارکس « سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کنند. یک نگاه به تبعیض در تعیین حداقل دستمزد بین زنان و مردان در کتاب کارخانه - خانواده و زنان د راتحاد شوری صفحه 80 ) بر این مساله مهر تایید می زند. بلشویک ها علیه این نابرابری مبارزه می کردند ( مقاله کولنتای در سال 1915 در روزانه پراودا به نام یک تفاوت اساسی) در همین رابطه است. زنانی که پیشاهنگ انقلاب فوریه بودند به حاشیه تاریخ کشیده شده بودند از همین روست که در کتاب تاریخ انقلاب روسیه، زنان فقط در چند فصل اولیه کتاب حضور دارند. از همین رو بود که از اولین اقدامات لنین در سال 1917 این بود که از کمیته مرکزی خواست که از کار سیاسی در میان زنان حمایت کنند. او در همان زمان تاکید کرد که صحبت از سوسیالیسم و حتی دموکراسی کامل و پایدار بدون نقش مستقل زنان نه تنها در کار سیاسی بلکه در خدمات روزانه که برای هر فردی الزامی است،گزافه گویی می باشد. ( انقلاب 1917- مجموعه آثار- جلد 20- صفحه 142)، پس زنان بلشویک دست به کار شدند. روزنامه روبوتسینا با چهل تا پنجاه هزار تیتراژ در هفته شروع به کار کرد. کلوبهای زنان با هدف جذب زنان به فعالیت حزبی تشکیل شدند. بنابراین وقتی بلشویک ها در اکتبر 1917 به قدرت رسیدند مساله درگیر کردن توده زنان غیر حزبی ابعاد گسترده تر و نوینی به خود گرفت. مساله بعد از انقلاب اکتبر این بود که اکنون چگونه باید میلیون ها زن را برای مشارکت در امر ساختمان سوسیالیسم بسیج نمود. در این مسیر پیروزی ها و شکستهایی وجود داشت. 
اگرچه انقلاب اکتبر بزرگترین فصل رهایی زنان را رقم زد اما هرگز نباید فراموش کرد که مبارزه برای مشارکت زنان و دفاع از حقوق زنان بعد از آن نیز توسط بلشویک ها نه تنها پایان نپذیرفت بلکه سرسختانه تر ادامه یافت چرا که سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کند

هم اکنبر روز جهانی مبارزه علیه مجازات اعدام



هم اکنبر روز جهانی مبارزه علیه مجازات اعدام

فراخوان


احکام اعدام را فورا متوقف کنید


زمان : سه شنبه 09.اکتبر.2012


ساعت : 19 تا 20


مونبخ ، Karlsplatz Stachus 


کانون همبستگی ایرانیان مونیخ / آلمان








Zehnte Oktober Welttag gegen die Todesstrafe

Kundgebung

Sofortige Aufhebung aller Todesurteile

Datum: Dienstag 09.10.2012

Zeit: 19:00 bis 20:00 Uhr


Ort: karlsplatz stachus , München

iranischer Solidaritätsverein