Friday, May 17, 2013

واقعیت تلخ انتخابات در حکومت آخوندی

واقعیت تلخ انتخابات در حکومت آخوندی

فراخوان : نه به انتخابات ، نه به جمهوری اسلامی

فراخوان
رای تو ، شرکت در قتل هموطن من است

نه به انتخابات ، نه به جمهوری اسلامی
هررای که به صندوق‌ها ریخته شود رای به جمهوری اسلامی است. با شرکت درانتخابات، به جمهوری اسلامی، به ولایت مطلقه فقیه، به سیستمی که برپایه تبعیض جنسی، قوانین قرون وسطائی و سرکوب و زندان و اعدام بنا شده است آری گفته ایم
ما همه انسان های آزاده و مدافع حقوق بشر و طرفداران آزادی در ایران را به شرکت در تظاهرات در مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی در مونیخ فرامی خوانیم
زمان: جمعه14(یونی)2013
ساعت :11تا14
مکان : کنسولگری جمهوری اسلامی در شهر مونیخ
Generalkonsulat der islamischen Republik ,
Mauerkircherstr. 59
81679 München 

کانون همبستگی ایرانیان مونیخ


بیست و دو اردیبهشت1375: ترور غزاله‌‌‌‌‌‌‌ علیزاده

بیست و دو  اردیبهشت1375: ترور غزاله‌‌‌‌‌‌‌ علیزاده


روز 22 اردیبهشت سال 1375 جسد نویسنده آزاده غزاله‌‌‌‌‌‌‌ علیزاده در جریان قتلهای زنجیره ای در زمان خاتمی، در جنگلهای اطراف رامسر پیدا شد. غزاله‌‌‌‌‌‌‌ علیزاده نویسنده‌یی مبارز و مخالف استبداد بود و با اعتقاد به‌دموكراسی، از دوران دانشجویی اش در دهه‌‌‌‌‌‌‌ 40 با مبارزان راه آزادی و استقلال ایران همراهی می‌كرد. غزاله پس از استقرار حاكمیت خمینی به‌خصوص پس از 30خرداد1360، از مبارزان ایران حمایت می کرد، به ‌آنها پناه داده، جا و مكان دراختیارشان قرار می‌داد. وی ازجمله به‌همین اتهام در معرض انتقامجویی رژیم واقع شد و تحت شكنجه و آزار قرار گرفت. غزاله علیزاده گفته بود: ”زنان ایران زیر بار ظلم و زورگویی نمی‌روند و سعی كرده‌اند با نیرویی مضاعف پرواز كنند”. هم‌زمان با مرگ غزاله، پاسداران به‌نمایشگاه كتاب تهران حمله كردند و كتابهای او را جمع‌آوری و از دسترس مردم خارج كردند. غزاله علیزاده كه خود فارغ التحصیل رشته‌‌‌‌‌‌‌ علوم سیاسی دانشگاه تهران بود، علاقه وافری به‌ادبیات و فرهنگ ایران داشت و از او چندین كتاب و داستان ازجمله: "خانه ادریسیها، دومنظره، سفر ناگذشتنی، بعد از تابستان و چهارراه" برجای مانده است
 

Wednesday, May 08, 2013

فراخوان : گرامی باد اول ماه مه روز جهانی کارگر




فراخوان 
گرامی باد اول ماه مه روز جهانی کارگر 
عليه جمهوري اسلامي، عليه فقر و بردگي، براي آزادي و برابري به پيش
 به خیابانها می آییم با پرچم های سرخ
 اول ماه مه روز ماست با هم هم آوا شویم
 زنده باد همبستگی جهانی طبقه کارگر 
چهارشنبه اول ماه مه 2013 
راهپیمائی از ساعت 10.10 تا 11.00
 Schwanthalerstr. 64 تا Marienplatz
 میز اطلاع رسانی
 از ساعت 12.00 تا 13.30
 Karlsplatz Stachus
 کانون همبستگی ایرانیان مونیخ / آلمان،


Kundgebung
 Es lebe internationaler Tag der Arbeit
 Freiheit für gefangene Arbeiter und alle Politische Aktivisten im Iran
 Mittwoch,01.Mai.2013, 
 Demonstration 10.00 Uhr bis 11.00Uhr
 vom Gewerkschaftshaus zum Marienplatz
 Kundgebung 12:00 bis 13:30 Uhr Karlsplatz Stachus
   iranischer solidaritätsverein

نوروزنامه ای برای نسرین ستوده

نوروزنامه ای برای نسرین ستوده
منصوره شجاعی
 روایت است ششم فروردین راکه تولد زرتشت پیامبر است و هم روزی که وی زبان به مناجات با پرودگارش گشود. ایام نوروزرا چون نیک بنگریم به هرروزتقویمش، شان نزولی است و شگفت بهاری افزون می سازد. نوروزخودهمچو بهاراست که هرروزش چشم به اعجابی دیگرخیره می شود تا به خرداد که شوربهارانه انسان و زمین وآسمان با رخ نمودن گرمای تموز فروهشته شود. +++++++++++++++++++++++++
 حالا این سومین نوروز دور ازخانه است؛ شوربهارانه که ندارد هیچ، تقویم هم ندارد. یعنی دارد اما این تقویم شمسی وقمری نیست. ازقضا میلادی هم نیست. این تقویمی است مصادف با روزآمد ترین وگاه کهنه ترین اخبار ایران. این تقویم هیچ ربطی به فصل، به طبیعت، به زرتشت و به چیزهایی از این دست ندارد.فروهشتگی وفراهشتگی اش نیزنظربه اخبار رسیده تعیین می شود. مثلا تحویل سال مصادف است با خبرمرخصی تعدادی از زندانیان و سرزده رسیدن نسرین ستوده به خانه اش. اول فروردین اش مصادف است با تولد عزیزی در ایران. پنجم فروردین مصادف است با روزی که کسری نوری یکی از دراویش زندانی در عادل آباد شیراز در ششمین روز اعتصاب غذای خود از حال رفت! ششم فروردین مصادف است با روزی که نسرین ستوده بعد از یک هفته مرخصی کوتاه باید به زندان برگردد. پس بی یادی از تولد زرتشت ومناجات گونه هایش در ششمین روز نوروز، به قصد تماس با نسرین چندین و چند بار گوشی تلفن را برمیدارم و دوباره آرام سرجایش می گذارم.از برگ اول تا به آخر این تقویم جدید پر است از روزهای همنشینی من و اضطراب تماس هایی که می گیرم ونمی گیرم، سراسر پر است ازهم طالعی من وبلاتکلیفی نامه هایی که می نویسم و نمی نویسم،... مباد کسی را به دردسر بیندازی، مباد کسی رابیش بیازاری، مباد...صدای آرام و غمگین رضا خندان، اما می گفت که ارتباط ایجاد شده و دیگر جایی برای تردید وبی تصمیمی نمانده بود، صدا می گفت که تازه از سفر رسیده اند... وبعد صدای محکم، مصمم، مهربان و این بار کمی آزرده نسرین بود که تردید و اضطراب از جان به در برد. اول سفارش های مهربانانه همیشگی بود. بعد توصیه های یک وکیل همیشه...وسپس نگرانی نسبت به وضعیت زندانیان. ودرددل ها و شاید نوعی گله مندی حقوقی که گویا درمجامع رسمی تبلیغات درمورد مرخصی های کوتاه نسرین، بیشتر از واقعیت بوده است که به اعتقاد او این مرخصی های کوتاه درقبال آن حکم های سنگین وناعادلانه نه جوابگو و نه درمانگراست. برای فوت پدر و مادرش تنها یک روز مرخصی به او داده بودند و با چه تلخی و اندوهی از مرگ آنها گفت. وحالا هم که ششم عید باید برمی گشت و حتی تا پایان نوروزرا با فرزندان وهمسرخویش به سرنکرد. گفت که این مرخصی های کوتاه،درمان و دلجویی آن حکم های غیرعادلانه نیست. گفت درمان در مدارا کردن با مردمانی است که از حکم های ناعادلانه رنج می کشند و ازبی عدالتی به ستوه آمده اند. گفت درمان در تعیین تکلیف خیل زندانی های بلاتکلیف و سرگردان است تا که پرونده ها به عدالت و دلجویی ختم به خیر شود. گفت که تا وقتی زندانها پر است و احکام سنگین آینده جوانان دلسوز این مرزوبوم را در گوشه های زندان رقم زده است چگونه میتوان داد آزادی سر داد؟ گفت لغو احکام ناعادلانه زندانیان و بازداشت شدگان خواست و آرزوی بهارانه اوست.گفت مرخصی اش بیش از حد کوتاه بوده و باید برودوبه هم بندانش درزندان بپیوندد. گفت خداحافظ...!

بهاران خجسته باد

بهاران خجسته باد

هوا دل‌پذیر شد، گل از خاک بر دمید

پرستو به بازگشت، بزد نغمه‌ی امید
به جوش آمدست خون، درون رگ گیاه
بهار خجسته فال، خرامان رسد ز راه
به خویشان و دوستان، به یاران آشنا

به مردان تیز خشم، که پیکار می‌کنند

به آنان که با قلم، تباهی دهر را

به چشم جهانیان، پدیدار می‌کنند
 
بهاران خجسته باد