پس از بیست و هشت سال از حاکمیت مستبدان دینی در ایران
پانزده ساله هائی که درجمهوری اسلامی
به حجله فحشاء می روند
گفتند: فوتبال خطرناک است، دوچرخه سواری فحشاست، ورزش دختران
در ميادين ممنوع، سن بلوغ 9 سالگی، ... امر "امر معروف" و نهی "نهی منکر
هر سال 15 درصد به آمار دختران جوان فراری ايران اضافه می شود. شمار زيادی از اين دختران فراری اسير شبکه های خريد و فروش زنان و دختران شده و سر از شيخ نشين های خليج فارس در می آورند.
بر اساس گــزارش «ســازمــان بـيــنالمللـی مـهـاجـرت» خريد و فروش زنان و دختران سالانه 8 ميليارد دلار برای باندهای مافيايی درآمد دارد. بطوری كه قاچاق زنان پس از قاچاق اسلحه و مواد مخدر، سومين قاچاق پردرآمد دنيا محسوب ميشود
زنـان و دختـران كشـورهای اروپای شرقی و جمهوريهای استقلال يافته شوروی سابق بيشترين رقم را در اين تجارت انسانی به خود اختصاص داده اند و در ايران نيز با توجه به رشد سالانه 15 درصدی دختران فراری، آمار تجارت زنان و دختران بـه شكل نگران كنندهيی در حـــــال افــــــزايـش اسـت.
فرار كودكان 8 تا 17 ساله از منزل همهگير شده است و نيز شيوع اين پديده در ميان دخـتـران شدت يافته، بطوری كه سن فحشا را نيز بشدت كاهش داده است و به همين دليل در ميان فراريان زنانی ديده می شوند که در سن 15 سالگی در شبکه فحشاء قرار گرفته اند.
بيشترين آمار دختران فــراری مـتـعـلــق بــه اسـتــانـهـای كرمانشاه، لرستان، همدان، خراسان و استانهای شمالی كشور است. در اين مناطق به دليل وجود بافت فرهنگی، تحكم بيش از حد بر دختران، معضلات خانوادگی، ميزان فرار دختران بيشتراز پـسـران است. توزيع ناعادلانه امكانات رفاهی در كشور و رويای زندگی در تهران، دختران شهرستانی را به فرار تحريك ميكند.
دخترانی كه از شهرستانها فرار ميكنند، ابتدا به ترمينال ها و راه آهن پناه ميبرند و در اين مكانها توسط زنانی موسوم به شكارچی به دام ميافتند و به مراكز فساد منتقل ميشوند و مورد تعرض قرار ميگيرند.
راستی چه باید کرد؟
اگراز کل به جز بپردازیم ، بطورساده میتوانیم بگوییم که باید استقلال، آزادی وعدالت اجتماعی را به همراه پیشرفت اجتماعی، بر پایه اصول شهروندی ــ که مساله تساوی ملی را هم در بر میگیرد ــ تأمین نمایم .
خلع سلاح جنایتکاران و جنگسالاران مستبد دینی ، نابودی مافیا های غارت و قدرت، نابودی شبکه های که وابسته گی کشور را ریشه دار تر می سازند ، ایجاد یک دولت ملی ، کوشش برای یک رفاه نسبی وتأمین اصول دموکراسی در عرصۀ آزادی بیان و سایر آزادی های اولیه اجتماعی و . . . . وظایفی اند که باید به آن بپردازیمپس بر ماست که درین جهت هر آنچه را که مانع است ، از راه برداریم وهر آنچه را که این پروسه را تخریب می کند ، انجام ندهیم
No comments:
Post a Comment