Tuesday, May 08, 2007

بر زنان ما چه مي گذرد

بر زنان ما چه مي گذرد


جنبشهاي اجتماعي مردم ايران عليه حكومت ديكتاتوري اسلامي نشان از به ستوه آمدن آنان ازظلم وستم است .ايشان تلاش مي كنند تا صداي حق طلبانه خود رابه گوش مردم جهان برسانند. اين گونه جنبش هاي ( دانشجويان ، فرهنگيان، پرستاران و...) از طرف رژيم اسلامي سركوب مي شود. سران رژيم ازاين حركتها وحشت بسياري دارند و سرنگوني خود را در ادامه اين جنبشها مي ببنند.ترديدي وجود ندارد كه زنان ايران اولين وبيشترين قربانيان جنبش ها ي اجتماعي هستند. حكومت زن ستيز اسلامي دراين مدت 28 سا ل به انحاء مختلف اعتراضا ت زنان را که براي احقاق حقوق اوليه شان بوده ، سركوب كرده و از حضور فعال ايشان در جنبش هاي اجتماعي جلوگيري مي كنند.
در جامعه اسلام زده ايران دختران از زمان كودكي با اعتقادات مذهبي در محيط خانواده و تهديدهاي خانوادگي و جامعه روبرو بوده وهستند كه اين گونه محدوديتها ترفند اين رژيم استبدادی بوده است. زيرا آنان مي خواهند که انسانهاي مطيع احکام اسلامي باشند. حال مي توان متوجه شد چرا همين زنان زماني كه پا به عرصه جامعه ميگذارند نگاهي ديگرگونه دارند. اين آموزشهاي كه اززمان كودكي درمغز آنها فرو رفته و جز زنجيري براي بسته شدن دست وپاي آنها از فعاليتهاي اجتماعي نبوده است را به کناري مي گدارند .هنگامي ايشان وارد اجتماع ميشوند.
جامعه اي كه الگوي سياسي ، اجتماعي واقتصادي آن ازقوانين ارتجاعي نشات مي گيرد وبراساس تفسيرخميني ازچنين قوانيني، قانون اساسي رژيم اسلامي پايه ريزي گرديده ا ست به مردم تحميل شد. در اين قانون اساسي ارتجاعي شديدا خقوق اوليه زنان پايمال شده است.
ازنظربنيادگرايان وازديد محافظه كاران (زن به عنوان انسان برابر در جامعه مطرح نيست بلكه تنها به عنوان يك مادر وهمسر مطرح ميگردد نه يك موجود صاحب اختيار)كه اين تفسيرات براي مردان زمينه را مساعد ميسازد كه اجازه ي هر كاري ازقبيل ضرب وشتم و قتل را بر زنان روا مي دارند. مردان طبق قوا نين ا سلامي اين موارد را حق مسلم خودمي دانند .متاسفانه اين قوانين ارتجاعي مرد سالار نه تنها جلوي اين مسائل رانمي گيرد بلكه مجوزي علني هم براي آنها صادر ميكند . حوادثي كه درجامعه اتفاق ميافتد بازگو كننده تمام اين فجايع است مانند: پدر66ساله اي كه به علت مظنون بودن به دخترش او را ميكشد . ويا همسري به علت ناموس وشرف خانوادگي خود همسرش را به سيم برق وصل مي كند واورا به قتل مي رساند.
خانواده براي دختران بدون نظر خواهي همسر انتخاب ميكند.اومي بايست با مرد مورد نظر خانواده ازدواج كند واگر او تن به اين عمل ندهد ، تهديد به مرگ ميشود . موارد خودسوزي زنان بر اثرسركوب هاي خانوادگي و اجتماعي ديگر در ايران بيشمار است .همه اينها سرمنشاء قوانين مرتجع اسلامي است كه درآن اثري ازآزادي فردي زنان وجود ندارد. نه تنها قانون ولايت فقيه آنها را مجازات نمي كند بلكه تبصره اي براي تبرئه آنها وجوددارد با اين قوانين مهر تائيد به اعمال آنها ميزند وزمينه را براي جرايم بعدي هموار ميسازد. اين گونه است سرنوشت زنان در
جامعه اسلامي که تحت احكام ديني هدايت مي شود
.

No comments: