Wednesday, July 01, 2009

توده هاي مردم تاريخ سازند

توده هاي مردم تاريخ سازند


سيروان هدايت وزيري
نمونه هاي ديگر از تاريخ حماسه به توسط مردم ايران تکرار گرديد . با يک مشاهده عيني ، حرکت اخير مردم ايران ترسيم کننده همان حرکت هاي سال 57 مي باشد ، که يک نظام به اصطلاح اذلي و ابدي را به زانودر آورد ، عاقبت نيز ان را از حيطه قدرت به زير انداخت و به زباله داني سلسله تاريخ هاي ديکتاتوري و توتاليتر پرتاب کرد . همان که همه شاهد هستند ، لرزيدن ، دستپاچه شدن حسين علي خامنه اي به عنوان نماد يک ديکتاتور ، در نماز خطبه دانشگاه تهران ، تشابه زيادي نسبت به دستپاچه شدن شاه از و ضعيت آن زمان را دارد . اما اگر شاه با صراحت گفت " مردم صداي انقلابتان را شنيدم " ، سيد علي خامنه ايي با پرده پوشي از حقايق ، قول انتقام و سرکوب مردم در حصول يک انقلاب ديگر را فرمان داده است . اما بي شک اين قول و قرارها ، خدشه ايي در برابر اراده مردم براي گام هاي اساسي در جهت يک انقلاب ديگر بوجود نخواهد آورد . چهره هاي خونين " ندا" انقلاب ديگري را بيان مي کند . سران جمهوري اسلامي با درک وضعيت موجود ، و ترس از فروريختن رژيم جمهوري اسلامي ، به چاره افتاده اند . و حتي شايد در اين چاره جويي نيز خود رهبر سلاخي شوند . شورايي کردن رهبري ، گرفتن قدرت از خامنه ايي ترفند ديگري براي برون رفت از چگونگي براندازي رژيم جمهوري اسلامي مي باشد . در حقيقت اين ترفند همانند ترفندهاي شاه مي باشد ، که وي شاهپور بختيار را براي مهار کردن حرکت مردم ،در حصول به براندازي نظام سلطنتي به عنوان نخست وزير منتصب نمود .اما انتصاب شدن شاهپور بختيار نيز به عدم براندازي سلطنت کمکي نکرد . وقتي که هم اينک سيل وسيعي از مردم به خيابان ها مي روند ، و از طرف نيروهاي سرکوبگر به رگبار گلوله بسته مي‌شوند ،رهبران رژيم جمهوري اسلامي چه انتظاري دارند که با يک حربه جابجا کردن قدرت ، مردم را به خانه هايشان برگرداند . تا اينکه بلاخره چند روز ديگر بر اريکه قدرت باقي بمانند . آيت الله خامنه ايي بايد هم اينک اعلام کند که صداي يک انقلاب ديگري را از مردم ايران شنيده است . وي بايد فهميده باشد ، که مردم نمي خواهند به شيوه قبل زندگي کنند . آنان خواهان تحول و دگرگوني براي يک زندگي سعادتمند مي باشند . مسئله ايي که سران جمهوري اسلامي هرگز بدان توجه نکرد ند . لذا بايد صداي يک انقلاب ديگري بشنوند . هم اينک ترکيدن بادکنک تنفر وانزجار از رژيم جمهوري اسلامي فضاي جامعه را در برگرفته است . اين فضا ، به وسعت پاک کردن اين حکومت در سطح جامعه است . بزرگ شدن اين بادکنک مربوط به ماه هاي اخير نبود . رسيدن حکومت آغاز بزرگ شدن اين بادکنک است . سال به سال ، ماه به ماه بزرگ مي شد . تا جايي که مي رفت که تمام جامعه را ببپوشاند ، و فضاي تنفس را از مردم جامعه بگيرد . ولي سران رژيم نيز از ترس فه شدن خود نيز ، به بادکردن اين بادکنک تسريع بخشيدند ، تا اينکه بلاخره ترکيد . انفجار عظيم ترکيدن اين بادکنک در همان شب اعلام نتايج آراي انتحابات به سود محمود احمدي نژاد شنيده شد . ولي سيد علي خامنه ايي درجات ريشتر اين انفجار را اعلام نکرد . حکماي رژيم جمهوري اسلامي با بازي گرفتن و جريحه دار کردن نظرات و آراي مردم ترقه اين انفجار را فراهم کردند و به نظر مي رسد ، خود به دست خود گور خود را کنده اند . بنا به منابع موثق و اطلاعات از جامعه ايران ، دامنه اعتراضات مردم عليه رژيم از يک طرف ، و از طرف ديگر سرکوب اين اعتراضات به توسط نيروهاي سرکوبگر اين رژيم آنچنان وسعت دارد ، که انکارش از جانب خود رژيم غير محال گشته است . شعار مرگ بر ديکتاتور فضاي جامعه ايران را در بر گرفته است . اما حکامان رژيم نمي خواهند اين صدا را از مردم بشنوند و بيشتر اين شعارها را به شعار جوامع غرب نسبت داده است . به قول معروف " خود را به کوچه علي چپ " مي زنند . جهاني شدن و انعکاس خبري جنگ و اعتراضات توده ايي عليه رزيم تاريخ ديگري را به ساسله تاريح هاي مبارزاتي مردم ايران رسميت داده است . مردمان هر گوشه و کناري از اين گيتي از اخرين دقايق از تپش افتادن قلب ندا و نداها با خبر شدند . و نيز شاهد قهرماني ها مردم عليه جنايت و بربريت نيز شدند . البته حاکمين رژيم با بستن تمام پل هاي اطلاعاتي خواستند که کسي شاهد اين همه جنايات نشود . در حقيقت آنان اداي کبک را د رآوردند که فقط سرشان را توي برف کردند که کسي انان را نبيند ، ولي ديده شدند . محمود احمدي نژاد با کدام آبرومندي ديپلماتيک ديگر بايد به جوله سياسي در سطح جهان برود ، وقتي که خود نيز ديده شده است .آنچه که تحولات اخير را رقم مي زند ، همانا حرکت مليوني جنبش اجتماعي براي خواست خود مي باشد ، انچه که رژيم جمهوري اسلامي از بر اورده شدن اين خواست ناتوان است از يک طرف ، و از طرف ديگر رژيم جمهوري اسلامي يست ، که جز راه سرکوب اين جنبش ايده ديگري را ندارد . بر بستر اين تناقضات ، جامعه اجتماعي ايران اخيرا زبان زد تمامي افکار بين المللي شده است . اگر رهبري اين جنبش به عنوان فاکتور در نظر گرفته نشود ، رسوايي حاکمين جمهوري اسلامي در تقلبات انتخاباتي خود بخود براي گرم شدن و حقانيت جنبش اجتماعي کافي به نظر مي رسد . در نتيجه اگر اين جنبش افت و خيزهايي را از خود نشان دهد ، باز پروسه سرنگوني رژيم از اعتبار ساقط نخواهد شد . از هنگام به قدرت رسيدن اين حکومت تا 22 خرداد اين سال ، اين اولين بار است که رژيم در مخمصه سرنگوني قرار گرفته است . اگر مکانيزم و چگونگي برگزاري انتخابات قبلي تخلفات اش نامريي به نطر مي رسيد ، به اين اعتبار نامريي بودن اش افکار عمومي جهان به خود جلب نکرد ، اينک قضيه به نوع ديگري عمل کرد تقلب آشکار در آراي انتخاباتي به نفع محمود احمدي نژاد سناريوي تازه ايي را در پروسه سرنگوني جمهوري اسلامي ايجاد کرده است
.

No comments: