Tuesday, December 11, 2012
Wednesday, November 28, 2012
سالروز درگذشت شادروان غلامحسين ساعدي
div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
زنده یاد غلام حسین ساعدی: پناهنده
سياسي كيست؟
پناهنده سياسي كسي است كه چهره به چهره روبه رو، در برابر حكومت مسلّط ايستاده بود، و اگر بيرون آمده،از ترس جان نبوده است.
او با همان فكر مبارزه و با سلاح انديشه خويش ترك خاك و ديار كرده است.
در اين ميان هستند بسياري از نويسندگان، شاعران، نقاشان،مجسمه سازان، كه سلاح آنها همان كارشان است و در جرگه رزمندگان ديگر قرار ميگيرند.
پناهنده سياسي نيّتش اين است كه با جلّادان حاكم بر وطنش تا نفس آخر بجنگد و حاضر نيست از پا بيفتد.
پناهنده سياسي كسي است كه چهره به چهره روبه رو، در برابر حكومت مسلّط ايستاده بود، و اگر بيرون آمده،از ترس جان نبوده است.
او با همان فكر مبارزه و با سلاح انديشه خويش ترك خاك و ديار كرده است.
در اين ميان هستند بسياري از نويسندگان، شاعران، نقاشان،مجسمه سازان، كه سلاح آنها همان كارشان است و در جرگه رزمندگان ديگر قرار ميگيرند.
پناهنده سياسي نيّتش اين است كه با جلّادان حاكم بر وطنش تا نفس آخر بجنگد و حاضر نيست از پا بيفتد.
به لقمه ناني بسنده ميكند، ناله سرنمي دهد و شكوه نمي كند.
مدام در تلاش است كه ديوار جهنم آخوندها را بشكند و به خانه برگردد. خانه او وطن اوست.
براي تميز كردن خانه قدرت روحي كافي دارد و وقتي آشغالها جمع شدند، حاضر است سرتاسر وطن را با مژّههاي خود پاك كند.
از جان گذشته است و مطلقاً نميترسد.
پناهنده سياسي نارنجكي است كه به موقع ميخواهد ضامن را بكشد و كوهي را از جا بركند با دست بريده براي هر كار يدي حاضر است، با پاي بريده مدام مي دود و با چشمان كم سو همه جا را ميبيند.
روحيه پناهنده سياسي عضلاني است، انگار كه از سرب ريخته شده.
واهمه يي از مرگ ندارد، و زماني كه خود را در صف پناهندههاي قلّابي ميبيند، خشم جان او را به لب ميرساند، چون ميبيند ستون فقرات بشردوستي ساخته و پرداخته حكومتها فرقي بين او و دلالان اسلحه نميگذارد. اولي مدام با دو گذرنامه در رفت و آمد است.. ولي او اگر پا به وطن بگذارد، جمهوري اسلامي امكان نفس كشيدن نيز برايش نخواهد گذاشت و پاي ديوار خواهدش كاشت و سوراخ سوارخش خواهد كرد.
دراينجاست كه قوانين به يكباره بياعتبار ميشوند. دراين جاست كه بايد تأملي مثلاًدر «قرارداد1951» كرد، يا در قوانين و مقرّرات ديگر
سوءتفاهم نشود، منظور اين نيست كه كشورهاي پناهدهنده سختگيري بكنند. اصلاً حتّي تلاش فراواني بايد كرد كه به آوارههاي دور افتاده بيش از پيش توجّه شود،اين تلاش امر بسيار لازمي است. غرض اين است كه فرق «پناهندهسياسي» قلّابي با «پناهندهسياسي واقعي» روشن شود. اين دو از يك جنس و از يك قماش نيستند.
پناهنده سياسي قلّابي جانوري است همه چيز خوار، ولي پناهنده سياسي واقعي انساني است مرگ بركف،كه بيهيچ چشمداشتي ميخواهد كمر رژيم جمهوري اسلامي را بشكند، خشت روي خشت بگذارد و خانه تازه و وطن تازهيي بسازد.
ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است
مدام در تلاش است كه ديوار جهنم آخوندها را بشكند و به خانه برگردد. خانه او وطن اوست.
براي تميز كردن خانه قدرت روحي كافي دارد و وقتي آشغالها جمع شدند، حاضر است سرتاسر وطن را با مژّههاي خود پاك كند.
از جان گذشته است و مطلقاً نميترسد.
پناهنده سياسي نارنجكي است كه به موقع ميخواهد ضامن را بكشد و كوهي را از جا بركند با دست بريده براي هر كار يدي حاضر است، با پاي بريده مدام مي دود و با چشمان كم سو همه جا را ميبيند.
روحيه پناهنده سياسي عضلاني است، انگار كه از سرب ريخته شده.
واهمه يي از مرگ ندارد، و زماني كه خود را در صف پناهندههاي قلّابي ميبيند، خشم جان او را به لب ميرساند، چون ميبيند ستون فقرات بشردوستي ساخته و پرداخته حكومتها فرقي بين او و دلالان اسلحه نميگذارد. اولي مدام با دو گذرنامه در رفت و آمد است.. ولي او اگر پا به وطن بگذارد، جمهوري اسلامي امكان نفس كشيدن نيز برايش نخواهد گذاشت و پاي ديوار خواهدش كاشت و سوراخ سوارخش خواهد كرد.
دراينجاست كه قوانين به يكباره بياعتبار ميشوند. دراين جاست كه بايد تأملي مثلاًدر «قرارداد1951» كرد، يا در قوانين و مقرّرات ديگر
سوءتفاهم نشود، منظور اين نيست كه كشورهاي پناهدهنده سختگيري بكنند. اصلاً حتّي تلاش فراواني بايد كرد كه به آوارههاي دور افتاده بيش از پيش توجّه شود،اين تلاش امر بسيار لازمي است. غرض اين است كه فرق «پناهندهسياسي» قلّابي با «پناهندهسياسي واقعي» روشن شود. اين دو از يك جنس و از يك قماش نيستند.
پناهنده سياسي قلّابي جانوري است همه چيز خوار، ولي پناهنده سياسي واقعي انساني است مرگ بركف،كه بيهيچ چشمداشتي ميخواهد كمر رژيم جمهوري اسلامي را بشكند، خشت روي خشت بگذارد و خانه تازه و وطن تازهيي بسازد.
ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است
ستار بهشتی زیر شکنجه ماموران درگذشت
ستار بهشتی زیر شکنجه ماموران درگذشت
صبح امروز ماموران پلیس امنیت به خانواده ی ستار بهشتی، که روز هفتم آبان ماه بازداشت شده بود، اطلاع دادند که این جوان ۳۵ ساله جان خود را از دست داده و آنها باید روز آینده برای دریافت پیکرش مراجعه کنند.
München:Solidarität mit Nasrin Sotoudehمونیخ :همبستگی با نسرین ستوده
Nach einer 11-Tägigen Hungerstreik ist Nasrin Sotoudeh in Lebensgefahr!
Iranischer Solidaritätsverein,München betrachtet Nasrin Sotoudeh als eine gewaltlose politische Gefangene, die nur aufgrund ihrer Arbeit als Anwältin festgehalten wird, und fordert ihre sofortige und bedingungslose Freilassung.
Friday, October 12, 2012
روز جهانی علیه مجازات اعدام Zehnte Oktober Welttag gegen die Todesstrafe
روز جهانی علیه مجازات اعدام
Zehnte Oktober Welttag gegen die Todesstrafe
Monday, October 08, 2012
ستم کشیدگی زنان، اولین شکل نهاد یافته نابرابری اجتماعی
ستم کشیدگی زنان، اولین شکل نهاد یافته نابرابری اجتماعی
مبانی مارکسیستی
بین جامعۀ کمونیستی اولیه گروه ها و کلان ها و اولین
اشکال جامعۀ استوار به تسلط یک طبقه به طبقه دیگر به عنوان مثال جامعۀ برده داری، یک دوران انتقالی وجود داشته است. این دورانی بود که هنوز یک طبقه حاکمه دارا کاملاً ظهور نکرده بود، لیکن نابرابری های اجتماعی بنقد استقرار یافته بودند. ما به وجود این جوامع صرفاً از طریق شرح و اوصاف متعدد گذشته که عمدتاً در اساطیر، افسانه ها، و یا در به اصطلاح ادیان « بدوی» آمده
مبانی مارکسیستی
بین جامعۀ کمونیستی اولیه گروه ها و کلان ها و اولین
اشکال جامعۀ استوار به تسلط یک طبقه به طبقه دیگر به عنوان مثال جامعۀ برده داری، یک دوران انتقالی وجود داشته است. این دورانی بود که هنوز یک طبقه حاکمه دارا کاملاً ظهور نکرده بود، لیکن نابرابری های اجتماعی بنقد استقرار یافته بودند. ما به وجود این جوامع صرفاً از طریق شرح و اوصاف متعدد گذشته که عمدتاً در اساطیر، افسانه ها، و یا در به اصطلاح ادیان « بدوی» آمده
اند، پی نبرده ایم. بلکه اطلاع ما از این جوامع به خاطر وجود جوامعی است که بر اساس روابط قبیله ای، که امروز هنوز در پاره ای از نواحی آفریقای سیاه مشاهده می شوند، استوارند، علیرغم این که این جنبه ها به خاطر رابطه متقابل شان با جوامع طبقاتی امروزی بسیاری تغییر شکل داده اند- و در تمام کشورهائی که این جوامع اولیه هنوز در آنها باقی مانده اند، صورت بندی طبقاتی غالب است. نخستین شکل نهاد یافته نابرابری و ستم اجتماعی، ستمی است که از جانب مرد به زن وارد می شد که تا مرحلۀ کنونی از انکشاف خویش تداوم یافته است. ستم کشیدگی زن همیشه وجود نداشته است. این ستم کشیدگی به هیچ وجه از تقدیر زیست شناسانه که به زیان جنس مونث باشد، ناشی نمی شود. برعکس، شواهد بسیاری از ما قبل تاریخ مبین آنست که ویژگی بارز جوامع کلان های کمونیستی اولیه به مدت طولانی، تساوی بین زن و مرد بوده است. شواهد کافی برای تعمیم این پدیده به کل جوامع بدوی موجود نیست. اما دست کم، واضح است که در یک سلسله از جوامع زنان حتا از نظر اجتماعی نقشی برتر را ایفاء می کردند. اعتقاد به رب النوع «زن» برکت، بمثابۀ فرمانروای بهشت که در طلوع کشت و زرع توسط زن آفریده شد و همه جاگیر گردید، و بعدها خدایان (مرد) متعددی ( و سپس یک خدای مرد واحد) جای این الهه زن را گرفتند، خود به کفایت بیان می کند که این جایگزینی صرفاً پدیده ای اتفاقی نبود. انقلاب در بهشت بازتاب انقلاب در زمین بود. دگرگونی در عقاید مذهبی خود نتیجۀ دگرگونی در شرایط اجتماعی و دگرگونی روابط متقابل بین مرد و زن بود. در نظر اول ممکن است این نکته واقعیتی متضاد جلوه کند که نقش مسلط اقتصادی زن، همانطوریکه از نقش مهم او در کار بر روی زمین ( در انقلاب نوسنگی) پیداست، به تدریج بازگشائی دوران انقیاد اجتماعی اش گردید. با پیشرفت کشاورزی اولیه، زن منبع دوگانه اصلی ثروت قبیله شد، هم بمثابۀ تولید کننده اصلی غذا، و هم بمثابۀ زاینده انسان. چرا که صرفاً بر پایه تدارک کمابیش تضمین شده غذاست که رشد جمعیت دیگر نه یک خطر، بلکه یک مزیت بالقوه اجتماعی محسوب می شود. از اینرو زن شیئی مناسبی برای تملک اقتصادی می شود، در حالی که زن در دوره شکار و گردآوری میوه نمی توانست چنین باشد. به هر رو جهت تحقق این انقیاد لازم بود که سلسله ای از مبارزات و تحولات اجتماعی انجام می گرفت. زنان باید خلع سلاح می شدند، یا بعبارت دیگر حمل اسلحه باید در انحصار مردان قرار می گرفت. افسانه فراوان در مورد آمازون ها ( زنان جنگجوی اسطوره ای) که در همه قاره ها هنوز هم دیده می شوند- نشان می دهد که همیشه هم این چنین نبوده است. به منظور تضمین تسلط روابط پدرسالاری لازم بود که در موقعیت اجتماعی زن، در رابطه با قواعدی از نظیر ازدواج و اجتماعی شدن فرزندان دگرگونی شدیدی پدید بیاید. انکشاف و سپس تحکیم مالکیت خصوصی شاهد آن است که چگونه خانواده پدر سالاری به تدریج شکل نهائی به خود می گیرد. خانواده شکل خود را- علیرغم تحولات پیاپی- در بخش بزرگی از تاریخ جوامع طبقاتی حفظ کرده است. خانواده خود نهاد غیر قابل تغییری شده که تحکیم مالکیت خصوصی را از طریق وراثت، و نیز ستم اجتماعی در تمامی اشکال گوناگونش ( از جمله شیوه های فکری که صرفاً چیزی جز اطاعت کورکورانه دستورهای مافوق نیست) را تضمین می کند. خانواده آزمایشگاه فرهنگی برای موارد بیشمار تبعیض علیه زنان در کلیه جنبه های حیات اجتماعی می گردد. توجیهات ایدئولوژیکی همراه با تعصبات ریاکارانه ای که این نوع تبعیض را حمایت و حفظ می کنند همواره بخشی جداناپذیر از ایدئولوژی حاکم تمام طبقات دارا که در پی یکدیگر در تاریخ ظهور کرده اند، بوده است. از جمله در اذهان پرولتاریای جدید تحت نظام سرمایه داری و یا در دوران بعد از سرنگونی این نظام.
باز هم به مناسبت اُکتبر سُرخ
باز هم به مناسبت اُکتبر سُرخ
این زنان کارگر پتروگراد بودند که انقلاب 1917 را آغاز کردند. این مارش انقلابی زنان کارگر سرشار از خشم قرن ها ستم، جرقه ای بود که شعله های عظیم انقلاب را افزون تر ساخت، انقلابی که تزاریسم را در هم کوبید.در 22 فوریه ( 7 مارس) گروهی از زنان کارگر، گرد هم آمدند تا به بحث در مورد سازماندهی روز جهانی زن بپردازند. کرینو که رهبر کمیته کارگری سن پترزبورگ حزب بلشویک بود، اقدام را عجولانه خواند و آنان را از این کار برحذر دانست. او در این رابطه گفت: من از آنه
ا خواسته بودم آرام و منظبط باشند،دست به اعتصاب زده بودند، من فوق العاده ناراحت شدم. ( پایان نقل قول)
بلشویک ها با اکراه ( تاکید بر کلمه) با گسترش اعتصاب، موافقت کردند. کارگران دیگر، از جمله منشویک ها و اس- ارها هم به اعتصاب پیوستند. در 25 فوریه، بعد از آنکه بیست هزار کارگر دست از کار کشیده بودند، بلشویک ها نخستین فراخوان خود را برای یک اعتصاب عمومی منتشر ساختند. موج وسیع اعتصاب و تظاهرات ها نقطه اوج سالها خشم متراکم شده و انباشته بود. یکی از شاهدان عینی این رویداد می گوید: زنان کارگر که در اثر گرسنگی و جنگ به تنگ آمده بودند، مانند طوفانی که با قدرت تمام هرچه را که بر سر راهش قرار دارد، جاروب می کند، به حرکت آمدند. این مارش انقلابی زنان کارگر سرشار از خشم قرن ها ستم جرقه ای بود که شعله های عظیم انقلاب فوریه را افزون تر ساخت، انقلابی که تزاریسم را در هم کوبید( برگرفته شده از زنان روسیه - صفحه 91).
این زنان کارگر صنایع نساجی بودند که به انتخاب نمایندگان و اعزام آنها به کار خانه هاای مجاور دست زدند و خواهان جلب حمایت آنها شدند. اینگونه بود که انفجار انقلاب رخ داد. تروتسکی در کتاب تاریخ انقلاب روسیه صفحه 122 در این باره نوشته است که انقلاب از پایین آغاز شد، مقاومتی که بر سر راه سازماندهی انقلابی اش قرار داشت از میان برداشت. ابتکار عمل آن دست ستمدیده ترین و لگدمال شده ترین بخش کارگر، زنان نساجی قرار داشت.
همین زنان بودند که سربازان را به برادری فراخواندند و آنها را متقاعد ساختند که از فرامین فرماندهایشان سرپیچی کنند و از شلیک بپرهیزند. آنها بودند که اسلحه سربازان را محکم گرفتند و به آنها گفتند به ما پیوندید و سربازان را شرمسار کردند به گونه ای که سربازان یکی پس از دیگری تسلیم شدند. تروتسکی در این رابطه در روزنامه پراودا در سرمقاله خود نوشت که انقلاب مدیون زنان است. اما حتی انقلاب هم نتوانست پیش داوری های عمیقی که طی نسل ها در ذهن ها ایجاد شده بود را کاملا از بین ببرد. به قول مارکس « سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کنند. یک نگاه به تبعیض در تعیین حداقل دستمزد بین زنان و مردان در کتاب کارخانه - خانواده و زنان د راتحاد شوری صفحه 80 ) بر این مساله مهر تایید می زند. بلشویک ها علیه این نابرابری مبارزه می کردند ( مقاله کولنتای در سال 1915 در روزانه پراودا به نام یک تفاوت اساسی) در همین رابطه است. زنانی که پیشاهنگ انقلاب فوریه بودند به حاشیه تاریخ کشیده شده بودند از همین روست که در کتاب تاریخ انقلاب روسیه، زنان فقط در چند فصل اولیه کتاب حضور دارند. از همین رو بود که از اولین اقدامات لنین در سال 1917 این بود که از کمیته مرکزی خواست که از کار سیاسی در میان زنان حمایت کنند. او در همان زمان تاکید کرد که صحبت از سوسیالیسم و حتی دموکراسی کامل و پایدار بدون نقش مستقل زنان نه تنها در کار سیاسی بلکه در خدمات روزانه که برای هر فردی الزامی است،گزافه گویی می باشد. ( انقلاب 1917- مجموعه آثار- جلد 20- صفحه 142)، پس زنان بلشویک دست به کار شدند. روزنامه روبوتسینا با چهل تا پنجاه هزار تیتراژ در هفته شروع به کار کرد. کلوبهای زنان با هدف جذب زنان به فعالیت حزبی تشکیل شدند. بنابراین وقتی بلشویک ها در اکتبر 1917 به قدرت رسیدند مساله درگیر کردن توده زنان غیر حزبی ابعاد گسترده تر و نوینی به خود گرفت. مساله بعد از انقلاب اکتبر این بود که اکنون چگونه باید میلیون ها زن را برای مشارکت در امر ساختمان سوسیالیسم بسیج نمود. در این مسیر پیروزی ها و شکستهایی وجود داشت.
اگرچه انقلاب اکتبر بزرگترین فصل رهایی زنان را رقم زد اما هرگز نباید فراموش کرد که مبارزه برای مشارکت زنان و دفاع از حقوق زنان بعد از آن نیز توسط بلشویک ها نه تنها پایان نپذیرفت بلکه سرسختانه تر ادامه یافت چرا که سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کند
بلشویک ها با اکراه ( تاکید بر کلمه) با گسترش اعتصاب، موافقت کردند. کارگران دیگر، از جمله منشویک ها و اس- ارها هم به اعتصاب پیوستند. در 25 فوریه، بعد از آنکه بیست هزار کارگر دست از کار کشیده بودند، بلشویک ها نخستین فراخوان خود را برای یک اعتصاب عمومی منتشر ساختند. موج وسیع اعتصاب و تظاهرات ها نقطه اوج سالها خشم متراکم شده و انباشته بود. یکی از شاهدان عینی این رویداد می گوید: زنان کارگر که در اثر گرسنگی و جنگ به تنگ آمده بودند، مانند طوفانی که با قدرت تمام هرچه را که بر سر راهش قرار دارد، جاروب می کند، به حرکت آمدند. این مارش انقلابی زنان کارگر سرشار از خشم قرن ها ستم جرقه ای بود که شعله های عظیم انقلاب فوریه را افزون تر ساخت، انقلابی که تزاریسم را در هم کوبید( برگرفته شده از زنان روسیه - صفحه 91).
این زنان کارگر صنایع نساجی بودند که به انتخاب نمایندگان و اعزام آنها به کار خانه هاای مجاور دست زدند و خواهان جلب حمایت آنها شدند. اینگونه بود که انفجار انقلاب رخ داد. تروتسکی در کتاب تاریخ انقلاب روسیه صفحه 122 در این باره نوشته است که انقلاب از پایین آغاز شد، مقاومتی که بر سر راه سازماندهی انقلابی اش قرار داشت از میان برداشت. ابتکار عمل آن دست ستمدیده ترین و لگدمال شده ترین بخش کارگر، زنان نساجی قرار داشت.
همین زنان بودند که سربازان را به برادری فراخواندند و آنها را متقاعد ساختند که از فرامین فرماندهایشان سرپیچی کنند و از شلیک بپرهیزند. آنها بودند که اسلحه سربازان را محکم گرفتند و به آنها گفتند به ما پیوندید و سربازان را شرمسار کردند به گونه ای که سربازان یکی پس از دیگری تسلیم شدند. تروتسکی در این رابطه در روزنامه پراودا در سرمقاله خود نوشت که انقلاب مدیون زنان است. اما حتی انقلاب هم نتوانست پیش داوری های عمیقی که طی نسل ها در ذهن ها ایجاد شده بود را کاملا از بین ببرد. به قول مارکس « سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کنند. یک نگاه به تبعیض در تعیین حداقل دستمزد بین زنان و مردان در کتاب کارخانه - خانواده و زنان د راتحاد شوری صفحه 80 ) بر این مساله مهر تایید می زند. بلشویک ها علیه این نابرابری مبارزه می کردند ( مقاله کولنتای در سال 1915 در روزانه پراودا به نام یک تفاوت اساسی) در همین رابطه است. زنانی که پیشاهنگ انقلاب فوریه بودند به حاشیه تاریخ کشیده شده بودند از همین روست که در کتاب تاریخ انقلاب روسیه، زنان فقط در چند فصل اولیه کتاب حضور دارند. از همین رو بود که از اولین اقدامات لنین در سال 1917 این بود که از کمیته مرکزی خواست که از کار سیاسی در میان زنان حمایت کنند. او در همان زمان تاکید کرد که صحبت از سوسیالیسم و حتی دموکراسی کامل و پایدار بدون نقش مستقل زنان نه تنها در کار سیاسی بلکه در خدمات روزانه که برای هر فردی الزامی است،گزافه گویی می باشد. ( انقلاب 1917- مجموعه آثار- جلد 20- صفحه 142)، پس زنان بلشویک دست به کار شدند. روزنامه روبوتسینا با چهل تا پنجاه هزار تیتراژ در هفته شروع به کار کرد. کلوبهای زنان با هدف جذب زنان به فعالیت حزبی تشکیل شدند. بنابراین وقتی بلشویک ها در اکتبر 1917 به قدرت رسیدند مساله درگیر کردن توده زنان غیر حزبی ابعاد گسترده تر و نوینی به خود گرفت. مساله بعد از انقلاب اکتبر این بود که اکنون چگونه باید میلیون ها زن را برای مشارکت در امر ساختمان سوسیالیسم بسیج نمود. در این مسیر پیروزی ها و شکستهایی وجود داشت.
اگرچه انقلاب اکتبر بزرگترین فصل رهایی زنان را رقم زد اما هرگز نباید فراموش کرد که مبارزه برای مشارکت زنان و دفاع از حقوق زنان بعد از آن نیز توسط بلشویک ها نه تنها پایان نپذیرفت بلکه سرسختانه تر ادامه یافت چرا که سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کند
هم اکنبر روز جهانی مبارزه علیه مجازات اعدام
هم اکنبر روز جهانی مبارزه علیه مجازات اعدام
فراخوان
احکام اعدام را فورا متوقف کنید
زمان : سه شنبه 09.اکتبر.2012
ساعت : 19 تا 20
مونبخ ، Karlsplatz Stachus
کانون همبستگی ایرانیان مونیخ / آلمان
Zehnte Oktober Welttag gegen die Todesstrafe
Kundgebung
Sofortige Aufhebung aller Todesurteile
Datum: Dienstag 09.10.2012
Zeit: 19:00 bis 20:00 Uhr
Ort: karlsplatz stachus , München
iranischer Solidaritätsverein
Wednesday, September 12, 2012
یادواره قتل عام زندانیان سیاسی / Gedenkveranstaltung
فراخوان
یادواره قتل عام زندانیان سیاسی
نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم
در بیست و چهارمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی یاد آزاد زنان و مردانی که در زندان های جمهوری اسلامی به جوخه هایمرگ سپرده شدند را گرامی می داریم
زمان : شنبه 2012.9.15
ساعت : 19 تا 20
Neuhauserstr. 8,,
(Fußgängerzone) , München
کانون همبستگی ایرانیان مونیخ / آلمان
Gedenkveranstaltung
Samstag, 15.09.2012,
19:00 bis 20:00 Uhr
Neuhauserstr. 8,,
(Fußgängerzone) , München
Iranischer Solidaritätsverein
اجرای ۴ سال حبس شیوا نظر آهاری، فعال حقوق بشر
اجرای ۴ سال حبس شیوا نظر آهاری، فعال حقوق بشر
کمیته گزارشگران حقوق بشر – شیوا نظر آهاری فعال حقوق بشر و از اعضای موسس کمیته گزارشگران حقوق بشر امروز صبح (۱۸ شهریورماه) در دادسرای زندان اوین بازداشت و به بند زنان این زندان منتقل شد.
شیوا ن
شیوا ن
ظر آهاری بعد از انتخابات پرمناقشه سال ۸۸ دو بار بازداشت و یک سال را در زندان اوین گذراند. او در این دوران ۱۰۰ روز در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ نگهداری شد. مدتی بعد وی توسط شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب، به تحمل ۴ سال حبس تعزیری، تبعید به زندان رجایی شهر و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
وی چهارشنبه گذشته نیز برای اجرای حکم خود به زندان اوین مراجعه کرد. اما مسئولان اعلام کردند به دلیل اینکه در حکمش گذراندن حبس در زندانی دیگر (زندان رجایی شهر) درج شده است باید روز شنبه به دایره اجرای احکام مراجعه کند. این وبلاگ نویس و روزنامه نگار امروز بعد از مراجعه دوباره به این شعبه به بند زنان زندان اوین منتقل شد.
شیوا نظر آهاری در سال ۲۰۱۱ برنده جایزه حقوق بشری نئودور هکر شهر اسلینگن آلمان شد. اینجایزه هر دو سال یک بار به کسانی اهدا میشود که در راه مبارزه با نقض حقوق بشر و استقرار دموکراسی، تلاشهای قابل توجهی از خود نشان داده باشند.
شیوا نظر آهاری در سال ۲۰۱۱ برنده جایزه حقوق بشری نئودور هکر شهر اسلینگن آلمان شد. اینجایزه هر دو سال یک بار به کسانی اهدا میشود که در راه مبارزه با نقض حقوق بشر و استقرار دموکراسی، تلاشهای قابل توجهی از خود نشان داده باشند.
همدردی با زلزله زدگان در آذربایجان
ای غرقه در هزار غم بیدوا وطن
ای طعمه گرگ اجل مبتلا وطن
قربانیان تو همه گلگون قبا وطن
عزیز وطن غریب وطن بینوا وطن
بیکس وطن غریب وطن بینوا وطن
کانون همبستگی ایرانیان ، مونیخ با قلبی آکنده از غم و اندوه ، همدردی خود را با بازماندگان این فاجعه اعلام می دارد
همبستگی با پناهندگان ایرانی در اعتصاب رگنسبورگ ، آلمان
Iranischer Solidaritätsverein erklärt hiermit die Unterstützung der streikenden Flüchtlingen in Regensburg beim verlangen von Menschlichkeit und Gerechtigkeit.
Solidarität mit den iranischen streikenden Flüchtlingen in Regensburg
Warum streiken wir?
Der Mensch strebt stets nach Freiheit und Gleichheit. Diese Begriffe müssen zwar unter sich ändernden Bedingungen neu definiert werden, ihre Bedeutung bleibt jedoch im Kern jedem interpretatorischen Zugriff verwehrt. Dieser unantastbare Wesensgehalt als Grundlage humanen Zusammenlebens sind die gleichen und unveräußerlichen Rechte des Menschen und die Anerkennung seiner angeborenen Würde.
Es gibt heute auf der Welt Orte, in denen die Machthaber in Politik und Wirtschaft unter Missachtung der essentiellen Rechte und Bedürfnisse der Bevölkerung und zur Erreichung von wirtschaftlichen, politischen sowie militärischen Interessen Zustände geschaffen haben, die extrem ungleich, unmenschlich und ungerecht sind. Es gibt jedoch auch immer wieder Menschen, die sich der herrschenden Elite widersetzen und für eine Verbesserung der Lebenszustände eintreten. Die Machthaber in nicht demokratisch regierten Ländern wiederum bedienen sich der Religion und diversen Ideologien, um die Opposition zu unterdrücken, wie im Iran und Syrien beobachtet werden kann. Sie greifen zu den repressivsten Maßnahmen, wie Hinrichtung, Folter, Steinigung und langjährigen Haftstrafen. In solchen Regimen und bei sich verschlechternden Bedingungen für den Freiheitskampf, bleibt Oppositionellen die verfolgt werden oftmals keine andere Wahl, als ihr Land zu verlassen. Mit dem Wunsch nach einer freien Heimat im Gepäck suchen sie in anderen Teilen der Welt Zuflucht, in denen ihr Leben nicht gefährdet ist.
Nun haben sich heute Flüchtlinge aus dem Iran, die vor Monaten ihre Heimat mit dem Wunsch nach Freiheit und Gleichheit verlassen haben um in Deutschland Zuflucht zu suchen, auf den Straßen von Regensburg versammelt, um gegen die ungerechten und unmenschlichen Bedingungen und Gesetzesregelungen zu protestieren, die in den langwierigen und zum Teil langjährigen Asylverfahren vorherrschen. Die Flüchtlinge möchten damit gegenüber der deutschen Bevölkerung zum Ausdruck bringen, dass sie sich stets für Freiheit, Gleichheit und Gerechtigkeit eingesetzt haben. Sie verstehen sich dabei als ein kleiner Teil einer sich deutschlandweit entwickelnden Kampfes, der sich für die Anerkennung der Rechte des Flüchtlinge und der Geltung der Menschenrechte für alle Bevölkerungsteile einsetzt.
Wir setzen uns insbesondere für die folgenden Gesetzesänderungen ein:
1. Abschaffung der Residenzpflicht, welche den Flüchtlingen verbietet, seinen von den Behörden ausgesuchten Aufenthaltsort zu verlassen.
2. Abschaffung der Lagerpflicht, welche dem Flüchtling verbietet, seinen Aufenthaltsort selbst auszuwählen.
3. Abschaffung des Arbeitsverbots, welche dem Flüchtling verbietet, sich eine Arbeit zu suchen und sich vom Staat finanziell unabhängig zu machen.
4. Abschaffung der Zuteilung von Essenspaketen, welche dem Flüchtling verbieten, seine Nahrung selbst auszuwählen.
5. Die Gewährung von staatlichen deutschen Sprachkursen, damit sich Flüchtlinge integrieren können.
6. Die Beschleunigung des Asylverfahrens, die heute einen langwierigen Prozess darstellen, und für den Flüchtling über Monate oder sogar Jahre hinweg ein Zustand der Unwissenheit und Unsicherheit bedeuten und ihn dadurch erheblich psychisch belasten.
Es gibt daneben auch zahlreiche weitere Regelungen, die dazu beitragen, das Leben im Asylverfahrensprozess unmenschlich und ungerecht zu gestalten.
Wir sind Menschen, und da wir unser Menschsein nicht ändern können, wollen wir die unmenschlichen Zustände ändern.
-----------------------
Iranischer Solidaritätsverein erklärt hiermit die Unterstützung der streikenden Flüchtlingen in Regensburg beim verlangen von Menschlichkeit und Gerechtigkeit.
Iranischer Solidaritätsverein
hambastegi.hambastegi@yahoo.de
http://iranischesolidaritaet.blogspot.de/
پناهندگی یک حق است نه یک امتیاز
همبستگی با پناهندگان ایرانی در اعتصاب رگنسبورگ ، آلمان
زمان
شنبه 28 یولی 2012
20.00 از ساعت19.00تا
مکان
Neuhauserstr. 8,,
(Fußgängerzone) , München
کانون همبستگی ایرانیان / مونیخ
solidarität mit den iranischen streikenden Flüchtlingen in Regensburg
Wann: Samstag 28.Juli .2012,
19:00 bis 20.00uhr
Ort: Neuhauserstr. 8,,
(Fußgängerzone) , München
Iranischer Solidaritätsverein
hambastegi.hambastegi@ya
Monday, July 09, 2012
در گرامیداشت سیزدهمین سالگرد قیام دانشجویان در 18تیر
در گرامیداشت سیزدهمین سالگرد قیام دانشجویان در 18تیر
در اعتراض به بازداشت فعالین کارگری در کرج
در محکومیت اقدامات خصمانه و نژادپرستانه دولت جنایتکار
جمهوری اسلامی علیه خواهران و برادران افغانی مان از حق
کار،زندگی و شهروندی برابر افغانی های مقیم ایران دفاع کنیم
در محکومیت اقدامات خصمانه و نژادپرستانه دولت جنایتکار جمهوری اسلامی علیه هموطنان افغانی مان
دستگیری و ضرب و شتم فعالین کارگری عضو کمیته هماهنگی
دستگیری و ضرب و شتم فعالین کارگری عضو کمیته هماهنگی
بر اساس گزارش رسیده، سیروس فتحی، علیرضا عسگری، جلیل محمدی، سعید مرزبان، مسعود سلیمپور، مازیار مهرپور، ریحانه انصاری، فرامرز فطرت نژاد و میترا همایونی همچنان در بازداشت به سر میبرند و بقیه بازداشت شدگان آزاد شدند.
بر اساس این گزارش، قرار 20 روز بازداشت و همچنین100 میلیون تومان وثیقه را برای ریحانه انصاری تعیین کردهاند.
لازم به ذکر است که ظهر جمعه 26 خرداد، با هجوم نیروهای امنیتی به خانه ای در کرج، بیش از 60 تن از فعالان کارگری بازداشت شدند. نیروهای امنیتی، مسلحانه به خانه هجوم آورده و حاضران در خانه را دستگیر کردند. دستگیری این افراد همراه با ایجاد رعب و وحشت در میان همسایگان صورت گرفت.
نیروهای امنیتی پس از ضرب و شتم حاضران، بدون ارائه حکم رسمی اقدام به بازداشت افراد حاضر در منزل کردند.
اسامی تعدادی از بازداشت شدگان که تا کنون قطعی شده عبارت است از:
میترا همایونی، وفا قادری، ریحانه انصاری، خالد حسینی، محمود صالحی، سعید مقدم، سیروس فتحی، غالب حسینی، محمد عبدیپور، جلال حسینی، علیرضا عسگری، مسعود سلیمپور، عباس اندریانی، فتاح سلیمانی، مازیار مهرپور، محمد مولانایی، واحد سیده، جلیل شریفیان، صدیق خسروی، یوسف آبخراباد، فرامرز فطرتنژاد، جلیل محمدی، نظام صادقی، افشین ندیمی، حسین پیلوتی، رحمان ابراهیمزاده، عباس هاشمپور ، فردین میرکی، سعید مرزبان، شیرکو حسینی، جواد معصومی، جمیل راستخدیو، ریبوار عبداللهی، ابراهیم مصطفایی، علی آزادی و فرامرز احمدی...
ما اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، ضمن محکوم کردن دستگیری و بازداشت فعالین کارگری، خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه کارگران و فعالین کارگری زندانی هستیم. ما همچنین از همه کارگران و مردم شریف و آزادیخواه در سراسر جهان میخواهیم که به هر نحو که مقتضی میدانند، نسبت به این تعرض ، اعتراض کنند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
27 خرداد 1391
جان نرگس محمدی در خطر است
Saturday, May 26, 2012
آذر درخشان، فعال جنبش زنان درگذشت
آذر درخشان، فعال جنبش زنان درگذشت
آذر درخشان (مهری علی ملایری)، فعال جنبش زنان و از بینانگذاران سازمان زنان هشت مارس و کادر حزب کمونیست ایران(م ل م)، سحرگاه روز شنبه 26 مه (6 خرداد)، پس از 11 سال مقاومت در مقابل بیماری سرطان در بیمارستانی در شهر پاریس جان باخت.
آذر درحشان، مبارزی پیگیر و خستگی ناپذیر بود که تا آخرین لحظات زندگی اش به آرمان های عدالتخواهانه و برابری طلبانه اش وفادار ماند و یک لحظه از مبارزه در این راه باز نماند.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)، ضمن گرامی داشت یاد و خاطر این زن مبارز عرصه طبقاتی و حقوق زنان، ضایعه مرگ وی را به خانواده، دوستان و همه ی همرزمان وی تسلیت می گوید.
کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)
26 مه 2012 برابر با 6 خرداد 1391
جای دانشجو در دانشگاه است نه پشت میله های زندان
فراخوان
دانشجویان زندانی ،زندانیان سیاسی را از یاد نبریم
زمان : جمعه 2012.5.18
از: 19.30 تا 20.30
مکان
Neuhauserstr. 8,,
(Fußgängerzone) , München
- کانون همبستگی ایرانیان،آلمان / مونیخ
Der Platz der Studenten ist in der Universität, nicht hinter den Eisenstangen des Gefängnisses
Kundgebung
Freiheit für gefangene Studenten und alle Politische Aktivisten im Iran
Wann: Freitag 18. Mai .2012,
19:30 bis 20:30 Uhr
Ort: Neuhauserstr. 8,,
(Fußgängerzone) , München
Iranischer Solidaritätsverein
hambastegi.hambastegi@yahoo.de
http://iranischesolidaritaet.blogspot.de/
Subscribe to:
Posts (Atom)