باز هم به مناسبت اُکتبر سُرخ
این زنان کارگر پتروگراد بودند که انقلاب 1917 را آغاز کردند. این مارش انقلابی زنان کارگر سرشار از خشم قرن ها ستم، جرقه ای بود که شعله های عظیم انقلاب را افزون تر ساخت، انقلابی که تزاریسم را در هم کوبید.در 22 فوریه ( 7 مارس) گروهی از زنان کارگر، گرد هم آمدند تا به بحث در مورد سازماندهی روز جهانی زن بپردازند. کرینو که رهبر کمیته کارگری سن پترزبورگ حزب بلشویک بود، اقدام را عجولانه خواند و آنان را از این کار برحذر دانست. او در این رابطه گفت: من از آنه
ا خواسته بودم آرام و منظبط باشند،دست به اعتصاب زده بودند، من فوق العاده ناراحت شدم. ( پایان نقل قول)
بلشویک ها با اکراه ( تاکید بر کلمه) با گسترش اعتصاب، موافقت کردند. کارگران دیگر، از جمله منشویک ها و اس- ارها هم به اعتصاب پیوستند. در 25 فوریه، بعد از آنکه بیست هزار کارگر دست از کار کشیده بودند، بلشویک ها نخستین فراخوان خود را برای یک اعتصاب عمومی منتشر ساختند. موج وسیع اعتصاب و تظاهرات ها نقطه اوج سالها خشم متراکم شده و انباشته بود. یکی از شاهدان عینی این رویداد می گوید: زنان کارگر که در اثر گرسنگی و جنگ به تنگ آمده بودند، مانند طوفانی که با قدرت تمام هرچه را که بر سر راهش قرار دارد، جاروب می کند، به حرکت آمدند. این مارش انقلابی زنان کارگر سرشار از خشم قرن ها ستم جرقه ای بود که شعله های عظیم انقلاب فوریه را افزون تر ساخت، انقلابی که تزاریسم را در هم کوبید( برگرفته شده از زنان روسیه - صفحه 91).
این زنان کارگر صنایع نساجی بودند که به انتخاب نمایندگان و اعزام آنها به کار خانه هاای مجاور دست زدند و خواهان جلب حمایت آنها شدند. اینگونه بود که انفجار انقلاب رخ داد. تروتسکی در کتاب تاریخ انقلاب روسیه صفحه 122 در این باره نوشته است که انقلاب از پایین آغاز شد، مقاومتی که بر سر راه سازماندهی انقلابی اش قرار داشت از میان برداشت. ابتکار عمل آن دست ستمدیده ترین و لگدمال شده ترین بخش کارگر، زنان نساجی قرار داشت.
همین زنان بودند که سربازان را به برادری فراخواندند و آنها را متقاعد ساختند که از فرامین فرماندهایشان سرپیچی کنند و از شلیک بپرهیزند. آنها بودند که اسلحه سربازان را محکم گرفتند و به آنها گفتند به ما پیوندید و سربازان را شرمسار کردند به گونه ای که سربازان یکی پس از دیگری تسلیم شدند. تروتسکی در این رابطه در روزنامه پراودا در سرمقاله خود نوشت که انقلاب مدیون زنان است. اما حتی انقلاب هم نتوانست پیش داوری های عمیقی که طی نسل ها در ذهن ها ایجاد شده بود را کاملا از بین ببرد. به قول مارکس « سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کنند. یک نگاه به تبعیض در تعیین حداقل دستمزد بین زنان و مردان در کتاب کارخانه - خانواده و زنان د راتحاد شوری صفحه 80 ) بر این مساله مهر تایید می زند. بلشویک ها علیه این نابرابری مبارزه می کردند ( مقاله کولنتای در سال 1915 در روزانه پراودا به نام یک تفاوت اساسی) در همین رابطه است. زنانی که پیشاهنگ انقلاب فوریه بودند به حاشیه تاریخ کشیده شده بودند از همین روست که در کتاب تاریخ انقلاب روسیه، زنان فقط در چند فصل اولیه کتاب حضور دارند. از همین رو بود که از اولین اقدامات لنین در سال 1917 این بود که از کمیته مرکزی خواست که از کار سیاسی در میان زنان حمایت کنند. او در همان زمان تاکید کرد که صحبت از سوسیالیسم و حتی دموکراسی کامل و پایدار بدون نقش مستقل زنان نه تنها در کار سیاسی بلکه در خدمات روزانه که برای هر فردی الزامی است،گزافه گویی می باشد. ( انقلاب 1917- مجموعه آثار- جلد 20- صفحه 142)، پس زنان بلشویک دست به کار شدند. روزنامه روبوتسینا با چهل تا پنجاه هزار تیتراژ در هفته شروع به کار کرد. کلوبهای زنان با هدف جذب زنان به فعالیت حزبی تشکیل شدند. بنابراین وقتی بلشویک ها در اکتبر 1917 به قدرت رسیدند مساله درگیر کردن توده زنان غیر حزبی ابعاد گسترده تر و نوینی به خود گرفت. مساله بعد از انقلاب اکتبر این بود که اکنون چگونه باید میلیون ها زن را برای مشارکت در امر ساختمان سوسیالیسم بسیج نمود. در این مسیر پیروزی ها و شکستهایی وجود داشت.
اگرچه انقلاب اکتبر بزرگترین فصل رهایی زنان را رقم زد اما هرگز نباید فراموش کرد که مبارزه برای مشارکت زنان و دفاع از حقوق زنان بعد از آن نیز توسط بلشویک ها نه تنها پایان نپذیرفت بلکه سرسختانه تر ادامه یافت چرا که سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کند
بلشویک ها با اکراه ( تاکید بر کلمه) با گسترش اعتصاب، موافقت کردند. کارگران دیگر، از جمله منشویک ها و اس- ارها هم به اعتصاب پیوستند. در 25 فوریه، بعد از آنکه بیست هزار کارگر دست از کار کشیده بودند، بلشویک ها نخستین فراخوان خود را برای یک اعتصاب عمومی منتشر ساختند. موج وسیع اعتصاب و تظاهرات ها نقطه اوج سالها خشم متراکم شده و انباشته بود. یکی از شاهدان عینی این رویداد می گوید: زنان کارگر که در اثر گرسنگی و جنگ به تنگ آمده بودند، مانند طوفانی که با قدرت تمام هرچه را که بر سر راهش قرار دارد، جاروب می کند، به حرکت آمدند. این مارش انقلابی زنان کارگر سرشار از خشم قرن ها ستم جرقه ای بود که شعله های عظیم انقلاب فوریه را افزون تر ساخت، انقلابی که تزاریسم را در هم کوبید( برگرفته شده از زنان روسیه - صفحه 91).
این زنان کارگر صنایع نساجی بودند که به انتخاب نمایندگان و اعزام آنها به کار خانه هاای مجاور دست زدند و خواهان جلب حمایت آنها شدند. اینگونه بود که انفجار انقلاب رخ داد. تروتسکی در کتاب تاریخ انقلاب روسیه صفحه 122 در این باره نوشته است که انقلاب از پایین آغاز شد، مقاومتی که بر سر راه سازماندهی انقلابی اش قرار داشت از میان برداشت. ابتکار عمل آن دست ستمدیده ترین و لگدمال شده ترین بخش کارگر، زنان نساجی قرار داشت.
همین زنان بودند که سربازان را به برادری فراخواندند و آنها را متقاعد ساختند که از فرامین فرماندهایشان سرپیچی کنند و از شلیک بپرهیزند. آنها بودند که اسلحه سربازان را محکم گرفتند و به آنها گفتند به ما پیوندید و سربازان را شرمسار کردند به گونه ای که سربازان یکی پس از دیگری تسلیم شدند. تروتسکی در این رابطه در روزنامه پراودا در سرمقاله خود نوشت که انقلاب مدیون زنان است. اما حتی انقلاب هم نتوانست پیش داوری های عمیقی که طی نسل ها در ذهن ها ایجاد شده بود را کاملا از بین ببرد. به قول مارکس « سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کنند. یک نگاه به تبعیض در تعیین حداقل دستمزد بین زنان و مردان در کتاب کارخانه - خانواده و زنان د راتحاد شوری صفحه 80 ) بر این مساله مهر تایید می زند. بلشویک ها علیه این نابرابری مبارزه می کردند ( مقاله کولنتای در سال 1915 در روزانه پراودا به نام یک تفاوت اساسی) در همین رابطه است. زنانی که پیشاهنگ انقلاب فوریه بودند به حاشیه تاریخ کشیده شده بودند از همین روست که در کتاب تاریخ انقلاب روسیه، زنان فقط در چند فصل اولیه کتاب حضور دارند. از همین رو بود که از اولین اقدامات لنین در سال 1917 این بود که از کمیته مرکزی خواست که از کار سیاسی در میان زنان حمایت کنند. او در همان زمان تاکید کرد که صحبت از سوسیالیسم و حتی دموکراسی کامل و پایدار بدون نقش مستقل زنان نه تنها در کار سیاسی بلکه در خدمات روزانه که برای هر فردی الزامی است،گزافه گویی می باشد. ( انقلاب 1917- مجموعه آثار- جلد 20- صفحه 142)، پس زنان بلشویک دست به کار شدند. روزنامه روبوتسینا با چهل تا پنجاه هزار تیتراژ در هفته شروع به کار کرد. کلوبهای زنان با هدف جذب زنان به فعالیت حزبی تشکیل شدند. بنابراین وقتی بلشویک ها در اکتبر 1917 به قدرت رسیدند مساله درگیر کردن توده زنان غیر حزبی ابعاد گسترده تر و نوینی به خود گرفت. مساله بعد از انقلاب اکتبر این بود که اکنون چگونه باید میلیون ها زن را برای مشارکت در امر ساختمان سوسیالیسم بسیج نمود. در این مسیر پیروزی ها و شکستهایی وجود داشت.
اگرچه انقلاب اکتبر بزرگترین فصل رهایی زنان را رقم زد اما هرگز نباید فراموش کرد که مبارزه برای مشارکت زنان و دفاع از حقوق زنان بعد از آن نیز توسط بلشویک ها نه تنها پایان نپذیرفت بلکه سرسختانه تر ادامه یافت چرا که سنن تمام نسل های مرده مانند کابوسی بر مغز زندگان سنگینی می کند
No comments:
Post a Comment