Saturday, January 20, 2007

باز هم عربده بکشید انرژی هسته ای حق مسلم ماست


باز هم عربده بکشید انرژی هسته ای حق مسلم ماست
(( الف – بيقرار))
هيچ كس سردش نيست. همه گرم شده اند. خيلي گرم! آنقدر گرم كه سوز گرما تنشان را ميزند. نگاه نكن، با دست روي صورت دختر را ميگيرد . همان دختري كه ديگر سردش نيست. همان دختري كه هفت – هشت سال بيشتر ندارد. همان كه گرم شد. خيلي گرم. آنقدر كه سوخت. آنقدر كه دل ديدنش را نخواهي داشت. ْآنقدر كه آينه هم خجالت ميكشد از قد كشيدن مقابل صورتش خودنمايي كند و شا يد خجالت ميكشد كه...!؟؟ دلش را ندارد مثل تو، مثل من ... نگاه نكن نه! نگاه نكن چون اواز گرماي زياد در آتش سوخته است و چون گوشتي كه روي آتش چرخانده شده باشد به كبا ب مبدل گرديده، البته انسان كباب!!!!!!
مدارس روي خط آتش(( ازميان مطبوعات رژيم با چند كلامي اضافي كه مطبوعات نميتوانند بنويسند. چراكه در اين رژيم نوشتن و بيان دردها خط قرمز است و جرم محسوب ميشود))
بخوانيد.
بخاري نفتي و كلاسهاي هيزمي در سال1385 ((آينده نو شماره113))
((هشت دانش آموز مدرسه درودزن مرودشت درآتش سوختند. پوست صورت هفت نفراز آنها بطور كامل در آتش سوخت و زيبايي صورتشان صد د رصد جراحت برداشت و صدمه ديد. )) اينها را رئيس بيمارستان سوانح و سوختگي شيراز ميگويد و از قطع 10 انگشت يكي از دانش آموزان و پنج انگشت دانش آموز ديگري خبر ميدهد. قصه سوختگي از واژگون شدن چراغ علاء الدين درون كلاس شروع شد، كلاسهايي كه نه گاز دارند، نه بخاري و از همه مهمتر نه اتفاق مي افتد . وزيرآموزش و پرورش اظهار اميدواري نميكند كه ديگر اين اتفاق نمي افتد. بلكه هشدار ميدهد كه اگر به اين وزارتخانه كمك نشود حوادث ناگوار تكرارميشود . او درمراسم تجليل از بازنشستگان حوزه ستادي وزارت آموزش و پرورش درجواب به اينكه شما وعده داده بوديد كه حادثه آتش سوزي براي دانش آموزان ديگر اتفاق نمي افتد، گفت: اولا "من چنين قولي ندادم. چه كسي ميتواند قول دهد كه ديگرهيچ اتفاقي نمي افتد . ما تلاش ميكنيم. اما هرگز تضمين نميكنيم . ثانيا "آموزش وپرورش داراي 150 هزار واحد آموزشي است كه در تمام نقاط كشور حتي در دور افتاده ترين نقاط نيز مدارس دارد و امكانات آموزش وپرورش نيز محدود است و در بعضي از مدارس دانش آموزان با علاء الدين گرم ميشوند . بنظر وزير آموزش و پرورش اين مشكلات را يكباره دست تنها نميتوان حل كرد و ريشه يابي مهمتر از عنوان كردن اتفاقات است، اتفاقاتي كه فرشيدي ((وزير)) آموزش و پرورش دلايلشان را كمبود محدوديت ها بر ميشمارد. دلايلي كه مانع ميشوند بخاري هاي نفتي چكه اي حذف و جاي آنها را بخاري ليرزي 85 هزارتوماني بگيرد
((اگر دختر خودتان، پسر خودتان مي سوخت آقاي وزير چه ميكرديد؟ اگر دختران و پسران آقايان و آقازادگان در مدرسه دستشان خراش بر ميداشت و نه اينطور مي سوختند و جزغاله ميشدند، چه اتفاقي مي افتاد؟ )) مادران و پدران مي گويند كه قاب آينه ها را از خانه هاي غم زده شان جمع كرده اند و گريزي ندارند بايد با چشمان گشوده به صورت هاي سوخته عزيزترين و جگرگوشه هاشان نگاه كنند، با نگاهي مثل هميشه حتي نه مهربان تر چرا كه آن وقت ترحم ميشود و صورتهاي سوخته دنبال آينه ها مي گردند . لطفا به آموزش وپرورش كمك كنيد. اتفاق تنها مربوط به امسال نيست. پارسال هم مدرسه اي در سفيلان سوخت و وزير براي نشان دادن حد ناراحتي خود گفت : اگربارديگراتفاق بيفتد من استعفا ميدهم، اما اتفاق افتاد و وزيراستعفا نداد و در جواب خبرنگاران گفت : ((فكر ميكنيد با استعفاي من مسائل حل ميشود؟ )) نه . من در خصوص اين مشكلات نامه هاي متعددي به وزارت كشور، نفت، و نيرو نوشتم و خواهش كردم افرادشان را بفرستند تا به مدارس سركشي كنند و به آموزش و پرورش كمك كنند. به اندازه چندين سال است اين جمله را ميشنويم و بايد اخت بگيريم به آموزش وپرورشي كه كمبود بودجه دارد، كسري ميليارد توماني، كسري كه بخاريهاي ليزري از روي آن مي افتند وبخاري هاي چكه اي نفتي آتش ميگيرند . بايد فكر تجهيزات و تكميل اين تجهيزات را از سر بيرون كرد. بايد به كودكان آموخت كه مدارسشان روي خط آتش است واگر شيطنت كنند و گوشه شيطنتشان گير كند به اين بخاري ها، زيبايي شان از خط زندگي براي هميشه محو ميشود
.

No comments: