بلایی که شما سر مردم خرمشهر آوردید صدام هم نیاورد
یک نگاهی به تقویم انداختم دیدم فردا سه خرداد روز آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت المقدس است. دوباره صدا وسیما شروع کرده سرود ممد نبودی ببینی... شهر آزاد گشته... رو پخش می کنه، صحبت های شهید جهان آرا رو پخش می کنه، دوباره داره تکرار می کنه که شهید جهان آرا با تعدادی از جوانهای خود خرمشهر توانستند 42 روز ارتش عراق رو اذیت کنند و اگر آنها هم مثل کویتی ها از خودشان غیرت نشان نمی دادند چه بسا تهران در هفته اول جنگ اشغال می شد. با شرایطی که تهران در روزهای اول جنگ داشت این مساله اظهر من الشمس هست.
در چند سالی که در خوزستان بودم و از نزدیک با مردم آبادان و خرمشهر و اهواز در ارتباط بودم به خوبی میزان نارضایتی آنها را دیدم. در خوزستان نود میلیارد بشکه نفت اثبات شده قابل برداشت هست که معادل ده هزار میلیارد دلار ثروت می باشد. اصلاً این که چه قدر کشاورزی، انرژی هیدرولیکی، گمرک، فولاد، پتروشیمی بندر امام و بنادر خوزستان ارزش دارند به کنار.
زمانی که دانشجو بودم هرشب کنار درب اصلی دانشگاه پر بود از زنان و دخترکانی که به امید گرفتن غذای پس مانده شام غذاخوری دانشگاه دو ساعت یا بیشتر منتظر می ماندند. هیچ وقت یادم نمی رود زمانی که یکی از دخترکان به سمت من دوید و از من پرسید کی شام رو میارند؟ و من هم به او گفتم تا چند دقیقه دیگه میارند متصدی دانشگاه که می خواست به خانه شان برود آمد کنار من و گفت این دختر را من می شناسم پدرش در جنگ شهید شده است. الان ببین چطوری دارند زندگی می کنند در حالی که زیر پایشان نفت هست. راست می گفت، در کنار محله آنها چندین چاه نفت بود.
ای کسانی که می گویید انرژی هسته ای حق مسلم ماست. اگر انرژی خیلی مهم هست و ما باید تا آخر به خاطر به دست آوردن انرژی بجنگیم و هر هزینه ای کنیم تا به حال در تابستان سری به آبادان و اهواز زده اید؟ هیچ می دانید که در تابستان با گرمای شصت درجه به خاطر استفاده از کولر گازی که انرژی زیادی می طلبد و خارج از توان تولید برق خوزستان هست هر روز در ساعات اوج گرما به مدت چند ساعت برق قطع می شود؟ خودتان می توانید بدون کولر چندین ساعت در این چنین گرمایی تاب بیاورید؟ اگر به فکر این مردم بودید یک نیروگاه حرارتی درست می کردید که با ذخیره انرژی بتواند در تابستان جواب مصرف کولرها را بدهد.
می گویید که در جنگ آبادان و خرمشهر ویران شدند و تقصیر صدام است که آنها الان ویرانه اند، به عکس های هیروشیما درست بعد از جنگ جهانی که با خاک یکسان شده بود و عکس هایش در حال حاضر نگاه کنید تا بفهمید که می دانیم که وظیفه خود را انجام نداده اید.
آقایان! یادتان باشد که در آزادسازی خرمشهر این ایرانی ها بودند که شهید دادند، دستشان قطع شد، فلج شدند و کور شدند تا خرمشهر آزاد شود اما در ارتش عراق عراقیها و اردنی ها و مراکشی ها و لبنانی ها و فلسطینی ها می جنگیدند.
پی نوشت: برای اولین بار بود که زمان نوشتن یک مطلب از وبلاگم گریه ام گرفت، زمانی که داشتم خاطره ام از دخترکی که منتظر غذای پسمانده بود می نوشتم.
در چند سالی که در خوزستان بودم و از نزدیک با مردم آبادان و خرمشهر و اهواز در ارتباط بودم به خوبی میزان نارضایتی آنها را دیدم. در خوزستان نود میلیارد بشکه نفت اثبات شده قابل برداشت هست که معادل ده هزار میلیارد دلار ثروت می باشد. اصلاً این که چه قدر کشاورزی، انرژی هیدرولیکی، گمرک، فولاد، پتروشیمی بندر امام و بنادر خوزستان ارزش دارند به کنار.
زمانی که دانشجو بودم هرشب کنار درب اصلی دانشگاه پر بود از زنان و دخترکانی که به امید گرفتن غذای پس مانده شام غذاخوری دانشگاه دو ساعت یا بیشتر منتظر می ماندند. هیچ وقت یادم نمی رود زمانی که یکی از دخترکان به سمت من دوید و از من پرسید کی شام رو میارند؟ و من هم به او گفتم تا چند دقیقه دیگه میارند متصدی دانشگاه که می خواست به خانه شان برود آمد کنار من و گفت این دختر را من می شناسم پدرش در جنگ شهید شده است. الان ببین چطوری دارند زندگی می کنند در حالی که زیر پایشان نفت هست. راست می گفت، در کنار محله آنها چندین چاه نفت بود.
ای کسانی که می گویید انرژی هسته ای حق مسلم ماست. اگر انرژی خیلی مهم هست و ما باید تا آخر به خاطر به دست آوردن انرژی بجنگیم و هر هزینه ای کنیم تا به حال در تابستان سری به آبادان و اهواز زده اید؟ هیچ می دانید که در تابستان با گرمای شصت درجه به خاطر استفاده از کولر گازی که انرژی زیادی می طلبد و خارج از توان تولید برق خوزستان هست هر روز در ساعات اوج گرما به مدت چند ساعت برق قطع می شود؟ خودتان می توانید بدون کولر چندین ساعت در این چنین گرمایی تاب بیاورید؟ اگر به فکر این مردم بودید یک نیروگاه حرارتی درست می کردید که با ذخیره انرژی بتواند در تابستان جواب مصرف کولرها را بدهد.
می گویید که در جنگ آبادان و خرمشهر ویران شدند و تقصیر صدام است که آنها الان ویرانه اند، به عکس های هیروشیما درست بعد از جنگ جهانی که با خاک یکسان شده بود و عکس هایش در حال حاضر نگاه کنید تا بفهمید که می دانیم که وظیفه خود را انجام نداده اید.
آقایان! یادتان باشد که در آزادسازی خرمشهر این ایرانی ها بودند که شهید دادند، دستشان قطع شد، فلج شدند و کور شدند تا خرمشهر آزاد شود اما در ارتش عراق عراقیها و اردنی ها و مراکشی ها و لبنانی ها و فلسطینی ها می جنگیدند.
پی نوشت: برای اولین بار بود که زمان نوشتن یک مطلب از وبلاگم گریه ام گرفت، زمانی که داشتم خاطره ام از دخترکی که منتظر غذای پسمانده بود می نوشتم.
No comments:
Post a Comment