بچه های محل همیشه میگن زنده باد آزادی
از وبلاگ شاتوت
تو محل ما سه تا خونه هست ….! خونه اولیش یه ویلای بزرگه که اقای اصولی توش زندگی میکنه ! درو همسایه ها میگن خونه غصبیه ! آقای اصولی یه شکم چاق داره و یه گردن کلفت با یه بنز سیاه که شیشه هاش دودیه ! آقای اصولی خیلی متکبر و خودخواهه ! اون کلانتر محله ! توپ بچه های محل اگه بیفته تو ویلاش جر میده میندازه بیرون ! مردم آقای اصولی رو دوست ندارن ! خیرش به کسی نمیرسه ! تازه همش به اهل محل گیر میده ! جوونای محلم گاهی با میخ رو ماشینش خط میندازن ! بعضی وقتایم زنگ در خونه آقای اصولی رو میزنن فرار میکنن ! آقای اصولی هم زنگ میزنه کلانتری مامورا میان بچه ها رو میبرن !
خونه آقای اصلاحی هم اینطرف تره ! آقای اصلاحی و اصولی چشم ندارن همدیگه رو ببینن ! قیافه آقای اصلاحی خیلی ظاهر الصلاح و متینه ! همیشه یه لبخند گوشه لبشه و به بچه های محل میخنده ! توپ بچه های محل اگه بخوره به شیشه خونه اش با مهربونی میگه مشکلی نیست ! راحت باشین عزیزان من …! آقای اصلاحی بیشتر وقتا تو محل هی میگه زنده باد آزادی و حرفای قشنگ میزنه با اینکه دماغش بلند میشه اما خجالت نمیکشه ! کلا اینروزا اقای اصلاحی حال و روز خوبی نداره …! قبض برق و آب و تلفنش پرداخت نشده …! قسط های وام خونه اش هم همینطور …! میخوان خونه اش رو به مزایده بذارن ! آقای اصولی هم چشم میکشه خونه آقای اصلاحی رو بخره اونو بندازه بیرون ! یه سری از بچه ها با آقای اصلاحی خیلی خوبن …! میگن این بابا از اقای اصولی بهتره که ! تو پمون رو پاره نمیکنه لااقل ! اما اینا هم میدونن که اقای صولی و اصلاحی جنسشون از یه قماشه …! میدونن که اینا دوتا برادر بودن که سر ارثیه باباشون دعواشون شده و قهر کردن با هم !
اون ته کوچه تو خرابه ها هم خونه آقای آزادیه ! آقای آزادی نه آب و برق داره و نه تلفن و گاز ! سقف خونه اش هم چکه میکنه ! آقای اصولی گفته آقای آزادی حق نداره از خونه اش بیاد بیرون …! گفته وجود آقای آزادی برای محل مضره ! آقای آزادی موهاش بلند شده و لباساش پاره پوره ! لاغر و استخونی ! آقای آزادی مریض شده …! آقای آزادی با اینکه چند ساله حمام نرفته اما بوی خوبی میده ! آقای آزادی مهربونه …! عین بابای بچه ها میمونه ! بچه های محل یواشکی براش آب و نون میبرن ! بچه های محل نمیذارن آزادی بمیره ! بچه های محل همیشه میگن زنده باد آزادی !
خونه آقای اصلاحی هم اینطرف تره ! آقای اصلاحی و اصولی چشم ندارن همدیگه رو ببینن ! قیافه آقای اصلاحی خیلی ظاهر الصلاح و متینه ! همیشه یه لبخند گوشه لبشه و به بچه های محل میخنده ! توپ بچه های محل اگه بخوره به شیشه خونه اش با مهربونی میگه مشکلی نیست ! راحت باشین عزیزان من …! آقای اصلاحی بیشتر وقتا تو محل هی میگه زنده باد آزادی و حرفای قشنگ میزنه با اینکه دماغش بلند میشه اما خجالت نمیکشه ! کلا اینروزا اقای اصلاحی حال و روز خوبی نداره …! قبض برق و آب و تلفنش پرداخت نشده …! قسط های وام خونه اش هم همینطور …! میخوان خونه اش رو به مزایده بذارن ! آقای اصولی هم چشم میکشه خونه آقای اصلاحی رو بخره اونو بندازه بیرون ! یه سری از بچه ها با آقای اصلاحی خیلی خوبن …! میگن این بابا از اقای اصولی بهتره که ! تو پمون رو پاره نمیکنه لااقل ! اما اینا هم میدونن که اقای صولی و اصلاحی جنسشون از یه قماشه …! میدونن که اینا دوتا برادر بودن که سر ارثیه باباشون دعواشون شده و قهر کردن با هم !
اون ته کوچه تو خرابه ها هم خونه آقای آزادیه ! آقای آزادی نه آب و برق داره و نه تلفن و گاز ! سقف خونه اش هم چکه میکنه ! آقای اصولی گفته آقای آزادی حق نداره از خونه اش بیاد بیرون …! گفته وجود آقای آزادی برای محل مضره ! آقای آزادی موهاش بلند شده و لباساش پاره پوره ! لاغر و استخونی ! آقای آزادی مریض شده …! آقای آزادی با اینکه چند ساله حمام نرفته اما بوی خوبی میده ! آقای آزادی مهربونه …! عین بابای بچه ها میمونه ! بچه های محل یواشکی براش آب و نون میبرن ! بچه های محل نمیذارن آزادی بمیره ! بچه های محل همیشه میگن زنده باد آزادی !
No comments:
Post a Comment