Saturday, January 12, 2008

گزارش جلوه جواهری و مريم حسين خواه


بند زنان اوين

آينه ای که ايران در آن منعکس است

مسائلی كه ما بيرون از زندان می ديديم تئوری بود، در زندان می شد نمونه های عينی تمام اين تئوری ها را به چشم ديد.حتی زندانبان هم كمك می كردند و دلداری می دادند و می گفتند آقای عمويی اين همه سال كشيد، نلسون ماندلا هم همينطور، بايد مبارزه كرد. در مقابل خواسته های ما جبهه نمی گرفتند، اما خب آنها هم به وظايفشان عمل می كردند و مامور بودند و معذور. با بازرس زندان صبحت كرديم و قرار شد در كنار كتابخانه ای كه پيگيرش هستيم يك طرح مشاوره حقوقی و يك طرح مددكاری برای زنان زندانی به صورت مكتوب ارائه دهيم و قول همكاری هم داده اند.

آيدا سعادت- (سايت تغيير برای برابری

شنبه شب پانزدهم ديماه، شيرين عبادی در نشستی با برخی از اعضای کمپين يک ميليون امضا و از جمله مريم حسين خواه و جلوه جواهری که اخيرا با وثيقه از زندان بيرون آمده اند ديدار كرد. دراين ديدار علاوه بر اعضای کمپين، ليلا علی کرمی و نسرين ستوده از وکلای کانون مدافعان حقوق بشر، شهلا اعزازی، ژيلا شريعت پناهی، مريم و معصومه ضيا و بهاره هدايت و ژيلا بنی يعقوب نيز حضور داشتند.
شيرين عبادی در اين ديدار گفت :«با وجود ناراحتی بسيار از وضع پيش آمده، بارها در دلم به شهامت مريم، جلوه، بهاره و دلارام آفرين گفتم اما همه می دانيم كه شهامت و پايداری شما دارد به نتيجه می رسد.»
عبادی ضمن اشاره به قطعنامه ی صادره از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص وضعيت حقوق بشر در ايران گفت: «در اين قطعنامه برای اولين بار يك فراز عمده به حقوق زنان و فعالين جنبش زنان اختصاص داده شده و توجه جامعه جهانی به اين وضعيت ناشی از مقاومت مريم و جلوه و ساير فعالان حقوق زنان در زندان است. مريم و جلوه با ايستادگی بر چارچوب عقيدتی خود، اين مدت حبس را تحمل كرده و سربلند از زندان بيرون آمدند. آنان با تجهيز كتابخانه ی زندان و ساير اقدامات خود در طی مدت بازداشت همت كردند و كاری را انجام دادند كه طی مدت30 سال گذشته انجام نشده بود.
وی همچنين به دعوت مجلس از فعالان حقوق زنان برای همكاری با آنان اشاره كرده و آن را نتيجه ی پايداری ها دانست و گفت :اين يك قدم است و كيلومتر ها راه از همين قدم های كوچك شروع می شود. روزی كه حكم دلارام قطعی شد و از او خواستند كه خود را معرفی كند دلارام ايستاد و گفت اگر لازم باشد خود را معرفی می كنم و حبس می كشم و ديديم كه آخر كار به كجا كشيد. بدنبال آن نامه ای برای آقای شاهرودی نوشته شد كه كميته مادران آن را پی گيری كردند، اما آنچه دلارام را از زندان نجات داد، چند سطر نامه نوشته شده ما وديگران نبود، شهامت دلارام بود، وقتی در مقابل خبرنگاران ايستاد و گفت به زندان می رود. زنان ايران در اين شرايط يك قدم به جلو برداشتند و اين پيش رفتن مديون رفتارهای همين دختران جوان بود وگرنه نسل ما هر چه توانست انجام داد و كار را به همين دختران و جوانان وا گذاشت و خوشحالم كه شما خود پيشرو هستيد و به جای دنباله روی صرف از نسل قبلی، پيشتاز شده و با رها كردن قهرمان های خيالی بر روی واقعيات موجود چشم باز كرديد.
وكلايی كه با كانون همكاری می كنند حق الوكاله ای در مقابل كارهايی كه برای شما انجام می دهند دريافت نمی كنند ولی خود ماليات حق الوكاله ای كه ازشما نگرفته اند را به دولت می پردازد.»
در اين ديدار مريم حسين خواه گفت :«كمپين را در زندان خيلی خوب می شناختند و اين مسأله يك مقدار به دليل دستگيری زنان در سيزده اسفند بود و يا كسانی كه در يكسال اخير به زندان آمده بودند. همين امر باعث شده بود كه در زندان به سادگی ما را بپذيرند و به خوبی با ما ارتباط برقرار كنند. حتا زندانبانان هم كمك می كردند و دلداری هم ميدادند و می گفتند آقای عمويی اين همه سال كشيد، نلسون ماندلا هم همينطور. بايد مبارزه كرد. در مقابل خواسته های ما جبهه نمی گرفتند اما خب آنها هم به وظايفشان عمل می كردند ومامور بودند و معذور.
45 روز در زندان تجريدی در زندان اوين تجربه خاصی بود. مسائلی كه ما بيرون از زندان می ديديم حكم تئوری داشتند. در زندان می شد نمونه های عينی تمام اين تئوری ها را به چشم ديد و لمس كرد. من در عمرم نه زن قاتل ديده بودم و نه زن موادی يا كسانی كه حبس های طولانی دارند. وضعيت زندان را بايد نوشت. اين سومين باری بود كه من به اوين می رفتم. ده روز اول به عنوان يك خبرنگار حضور داشتم . يك دقيقه هم آرام نداشتم و سعی می كردم از تمام روابط زنان زندانی سر در بياورم اما بعد از ده روز كه هويت خود را به عنوان يك زندانی پذيرفتم ماجرا شكلی متفاوت و سخت تر را پيدا كرد.
اتفاق خوبی كه افتاد اين بود كه با بازرس زندان صبحت كرديم و قرار شد در كنار كتابخانه ای كه پيگيرش هستيم يك طرح مشاوره حقوقی و يك طرح مددكاری برای زنان زندانی به صورت مكتوب ارائه دهيم و قول همكاری هم داده اند كه البته ممكن است كمی زمان بر باشد. بيشتر زنان زندانی از نظر وكيل در مضيقه هستند و فقط برای مواردی مانند قتل و مواد مخدر و حبس های سنگين وكيل تسخيری دارند. بسياری از زنان زندانی كه از حمايت خانواده نيز بی بهره مانده اند در مورد مسائل حقوقی آگاهی ندارند و مشاوره ی حقوقی می تواند به آنها كمك زيادی كند.
راحله پيش از اعدام می گفت خوشحال است كه برای اولين بار در زندگی اش می بيند كه كسانی هستند كه به او فكر می كنند و بيرون از زندان برايش تلاش می كنند و اين مسأله از زنده ماندنش برايش مهمتر بوده است.
جلوه جواهری نيز گفت:
تصورما اين است كه شرايط داخل زندان با شرايط بيرون متفاوت است، اما زندان در واقع كوچك شده محيط بيرون است و خيلی ها به خاطر اتفاقات ساده ای در زندان هستند، اما مشكلات قانونی به خصوص طلاق و قصاص و سن ازدواج عمده ترين مسائل تاثير گذار در زندان هستند و اين مشكلات مربوط به طبقه خاصی نيست.
راحله زن روستايی و بی سوادی كه در سن پانزده سالگی در روستا ازدواج كرده و شرايط بسيار سختی را تحمل كرده بود. بارها به خانواده‌اش گفته بود كه می خواهد طلاق بگيرد اما قانون از او حمايتی نكرد.
تحليل زنان زندانی از قانون بسيار جالب بود و بسياری از اين زنان با آگاهی اندك خود به دليل اين كه از نزديك مسائل و معضلات قانونی را تجربه كرده اند سعی می كنند مسائل حقوقی را تحليل كنند و نياز به كمك دارند. اكثر اين زنان با اعدام و قصاص مخالف اند.
وقتی مسائل داخل زندان را از نزديك می بينيد به اين باور می رسيد كه چاره ای جز تغيير قوانين تبعيض آميز نيست. افرادی مانند ما از حمايت های اجتماعی بر خوردارند اما هر كسی می تواند به خاطر يكی از مسائلی كه اين زنان درگيرش بودند به زندان برود بی آن كه از حمايت اجتماعی خاصی برخوردار باشد واين موضوع نشان می دهد كه بايد به دنبال راه حلی برای اين مسائل بود.»

No comments: