آخرين صدائی که از الهه يادگار مانده
اين، شايد آخرين صدائی باشد که الهه از خود باقی گذاشت. نه استوديوئی، نه راديو ايرانی، نه گلهائی، نه لشکری که ويلن بزند، نه
صبا که مشوق باشد و نه نواب صفا و رهی معيری که ترانه ای برای او بسازند. او که روزگاری غزل لطيف و عاشقانه ابوالحسن ورزی
آمد، اما در نگاهش آن نوازش ها نبودچشم خواب آلوده اش را مستی رويا نبود" را خوانده بود، در آخرين دوران زندگی اش، در خلوت خويش و با پيانوئی که همراهی اش می کرد، غمنامه ای را خواند که نه غزل بود و نه ترانه. شعری بسيار ضعيف که صدای خسته و غم آلوده الهه همه آن نداشته ها را جبران کرد. بشنويد!
No comments:
Post a Comment