Thursday, January 17, 2008

من ساکت نخواهم ماند

من ساکت نخواهم ماند
/ روشنگری: ,طبيعت ميگويد زن انسان است، مرد مذهب را ساخت و اين را انکار کرد. طبيعت ميگويد زن انسان است، مرد فرياد ميزند، نه! زن ستم می بيند: در شرق، در غرب، در جنوب، در شمال. زن ستم می بيند: در خانه، در بيرون خانه. زن چه باور مذهبی داشته باشد چه نداشته باشد، ستم می بيند. زيبا باشد يا زشت، ستم می بيند. عاجزباشد يانباشد، فقير باشد يا غني، بيسواد يا با سواد، ستم می بيند. پوشيده يا عريان، ستم می بيند. کند ذهن يا نه، بزدل يا شجاع، او هميشه ستم می بيند. حتی يک سگ نگهبان خانه گاه به گاه پارس می کند، ولی بر دهان زن به بهايی ارزان، قفل گذاشته اند، يک قفل طلايی. من به خدا باورندارم. مذهب زنان را از نژاد بشر جدا ميکند. مرا نيز پرپر کرده اند، مرا نيز از حقوق انسانی ام محروم کرده اند., اين قطعه ای است که وبسايت تسليمه نسرين نويسنده شجاع و زن مبارز بنگلادشی با آن آغاز ميشود. تسليمه، گويا در چالش با والدينی که اين نام را برای او انتخاب کردند، و قطعا در چالش با جامعه ای که او را محکوم به انطباق با اين نام ميدانست، با تسليم بيگانه است و در برابر ستمی که بر زن ميرود، آرام نمی نشيند. حالا او باز خبر آفريده است. تسليمه را از کلکته، جايی که به خاطر شباهت با ميهن گم شده اش در آن ماوا گزيده بود، به زور رانده اند. حکومت بنگال غربی از او خواسته است شهر را ترک کند. حکومت محلی در بنگال غربی در دست حزب کمونيست CPMاست. اين بار تسليمه زير فشار حکومتی به آوارگی تن در داده که تاکيد و تلاش برای تقويت سکولاريسم و حقوق مدنی از مفاد اساسی برنامه حزب غالب آن و برنامه اعلام شده ی آن در حکومت است. هرچند حکومت بنگالی غربی راندن نسرين را انکار کرده و ميگويد او بنا بر تمايل خود شهر را ترک کرده است، اما گزارشگران محلی ترديدی ندارند که نسرين بنا بر تقاضای حکومت محلی کلکته را در حالت اجبار ترک کرده است. قبل از آن وقتی معلوم شد تقاضای اقامت تسليمه نسرين در بنگال غربی در آستانه پذيرش است، گروه های بنيادگرای اسلامی شهر را به شورش کشيدند، به عمارات دولتی حمله کرده و به تخريب اموال عمومی پرداختند و چندين پليس را زخمی کردند. با اينکه پليس بعدا در 24 نوامبر ادريس علی رهبر حزب All India Minority Forum را که گفته ميشود پشت اين شورش بود دستگير کرده است، اما تحليل گران با اطمينان از نقش حکومت در ترک کلکته توسط تسليمه خبر ميدهند. به گفته آن ها، انتخابات در راه هست و حزب کمونيست عليرغم برنامه سکولار و تاکيد بر برابری زن ومرد، نميخواهد رای مسلمانان را که 27 درصد رای دهندگان را تشکيل ميدهند از دست بدهد و با سازمان هايی مثل جمعيت علمای هند و اتحاد ملی پريشاد در بيفتد: حقوق زنان هميشه راحت مورد معامله قرار ميگيرد. تسليمه نسرين که ابتدا روشن نبود به کجا رفته و سکوت کرده بود، روز شنبه 24 نوامبر سه روز بعد از ترک کلکته، در راجستان به خبرنگاران گفت او تصميم دارد به کلکته برگردد. او گفت نه ميخواهد از بنگال برود و نه قصد دارد هندوستان را ترک کند. نسرين مثل هميشه چالشگر است و بی مبارزه به ناگزيری ها تن در نمی دهد. تسليمه نسرين که 45 سال دارد و پزشک است کار نويسندگی را با نوشتن مقالات انتقادی در روزنامه ها آغاز کرد. اما کتابی که باعث شد او کشورش را در سال 1995 ترک کند و به سوئد برود، ,شرم , نام دارد که بنيادگرايان اسلامی او را به خاطر آن به مرگ محکوم کردند. نسرين سه سال بعد به بنگلادش برگشت، ولی باز مجبور به ترک آن شد و به پاريس رفت.اما هوای ماندن در خارج را نداشت و سرانجام بنگال غربی را برای اقامت انتخاب کرد. او در مورد اين انتخاب گفت هيچوقت قصد ترک بنگلادش را نداشته: ,حالا که بنگال شرقی در را به روی من بسته است، ميخواهم به بنگال غربی بروم، چون در آنجا احساس ميکنم که در وطن خودم هستم., او در سال 2005 توانست يک ويزای موقت از دولت هند بگيرد، اما داستان ويزای اقامت او همچنان کش يافته است. نه برای اينکه دولت هند يک دولت دمکراتيک نيست، يا با ايده های بنيادگرايان موافق است. اما چالش نسرين با قوانين ضد زن، و چالش بنيادگرايان با او، ,سياست بازان, محلی و مرکزي، مقامات و قضات عادی و عالي، کمونيست يا نئوليبرال يا سوسيال دمکرات را در بنگلادش و هندوستان به مماشات و محافظه کاری و سازش بر سر حقوق او می کشاند. يک بار ديگر: حقوق زنان هميشه راحت مورد معامله قرار ميگيرد. تسليمه نسرين عليرغم اينکه بنيادگرايان اسلامي، او را از کشورش آواره کرده اند و زندگی اش دايما در معرض تهديد آنها قرار دارد، عليرغم اينکه احکام زن ستيز اسلامی را به شدت زير ضرب گرفته و علنا ميگويد عزم خود را برای لغو و تغيير آنها جزم کرده است و تهديدها نمی توانند او را ساکت کنند، اما او هتاکنون با اسلام ستيزی نژادپرستانه و فاشيستی که به منظور بهره برداری ارتجاعی در غرب به راه افتاده است، هم زبان نشده است. نسرين در مقاله ای در رابطه با مواضع ايان هيرسی علی که اکنون در خدمت موسسه آمريکن اينترپرايز قلم ميزند و فعاليت ميکند، نوشت: ,... مشکل ايان اين است که او تقصير همه سرکوب های سنتی و پدرسالارانه عليه زنان را منحصرا برگردن اسلام ميگذارد. نزد او اسلام مسوول ازدواج کودکان، حجاب، تاکيد بر نجابت، سقط جنين مونث، ختنه زنان، قتل ناموسی و همه چيزهای ديگر است. اين حتی برای يک ضد اسلام گرای هار مثل من، افراطی به نظر ميرسد. ايان بر اين باور است که با رهايی از اسلام، شر نابود ميشود. ولی ارتباط مذهب با اين مساله چيست است؟ تمام جوامع مرد سالار، صرفنظر از مذهب شان، متساويا زن را شکنجه کرده اند. جوامع مسيحی قبل ازاينکه ملت های سکولار را بسازند و حقوق برابر زن و مرد را اعلام کنند، هزاران زن را زنده سوزاندند. هندوها زنان جوان بيوه را با جسد شوهر روی هيزم سوزان قرار دادند. ايان به جوامع اسلامی حمله ميکند که در مورد رابطه جنسی قبل ازدواج مثل جوامع مسيحی و يهودي، ليبرال نيستند. ولی مسلما جوامع محافظه کار مسيحي، يهودي، بودايی و هندو در اين رابطه متساويا سختگير هستند. اين درست است که در حاليکه بيشتر جوامع به طرف پيشرفت، برابری و تساوی رفته اند، جوامع مسلمان در تامين برابری زن و مرد به موفقيت زيادی دست نيافته اند.در کمال اندوه، جوامع مسلمان هنوز در تاريکی به سر می برند. دليل آن در کشورهای اسلامی مختلف متفاوت است. در حالی که نادانی مردم مسلمان، فقدان آموزش، نقش قدرت و رفتار ديکتاتوری پشت خيزش بنيادگرايی اسلامی قرار دارد، اسلاموفوبيای جهان غرب، مسووليت کمتری ندارد. تروريسم دوام دار آمريکا عليه مردم فلسطين و عراق حالا جوانان مسلمان را به طرف بنيادگرايان سوق می دهد. يک زمانی جنبش های سکولار مثل جنبش ناسيوناليستی در شرق آسيا وجود داشتند که توسط آته ايست ها يا مسلمانان سکولار رهبری ميشدند. ولی همه آنها بوسيله توطئه های غربی در هم شکسته شدند. من در عين اينکه بر اين باورم که اسلام به تنهايی مسوول همه مشکلات زنان نيست، اين را هم مورد تاکيد قرار ميدهم که برای زندگی نيازی به اسلام نيست. يک ملت سکولار و يک سيستم آموزش سکولارميتواند به پرورش انسانها ی معقول در يک فضای سالم، علمی و فارغ از تابو کمک کند. برای از بين بردن باورها و رسوم ضد زن، مهم است که شالوده جوامع مردسالار را به تکان آورديم. برای مثال، در خانواده های مسلمان تابوهای سختگيرانه ای در رابطه با مسايلی مثل کنترل حاملگي، سقط جنين و خشونت جنسی وجود دارد. ولی اينها بيش از اسلام با فرهنگ و رسوم پيوند دارند. ايان در باره بسياری از اين رسوم و فرهنگ ها حرف زده است و تصور ميکند که آنها با مذهب ارتباط دارند. ولی اين طور نيست. اجازه بدهيد قتل ناموسی و ختنه جنسی را در نظر بگيريم. بنا بر سنت تمام جوامع مرد سالار، از بدن زن برای روياندن درخت خانواده مذکر استفاده کرده اند. کمربند نجابت در اروپای باستان رايج بود و بوسيله آن از رابطه جنسی زن با ساير مردان جلوگيری به عمل می آيد. زن به معنای واقعی کلمه بخشی از اموال مرد به شمار می آمد. اين باور به اسلام و جوامع يهودی - مسيحی انتقال يافت. رابطه جنسی خارج از ازدواج در متون اخلاقی اسلامی و يهودی- مسيحی ممنوع شد و گناه به شمار آمد. تخطی به نجابت، غالبا به عنوان فحشا يا زنا تلقی شد. از آنجا که همه مذاهب سلطه مرد را تبليغ ميکنند، اين نوع احکام تبعيض جنسی به آسانی در مذهب جا افتاد. اما ختنه جنسی عملی است که در ميان قبايل آفريقايی رايج است. عفو بين الملل به روشنی گفته است که اين يک رسم مذهبی نشات گرفته از احکام اسلامی نيست. ولی با وجود اين به يک ,قانون عرفی, تبديل شد. هيچيک از دو منبع اصلی قوانين اسلامي، قران و سنت، از آن نام نبرده اند و بيشتر حکمای اسلامی بااين امر موافقند که اين يک رسم مذهبی نيست. ايان حتی ميگويد قتل ناموسی يک مساله اسلامی است. ولی اين در جوامع اسلامی به علت عقب ماندگی و فقدان آموزش صورت ميگيرد. کشتن مردم به خاطر جرايم جنسي، از 1700 قبل از ميلاد مسيح، و پيش از اسلام معمول بود. قوانين حمورابی بر اين امر متمرکز است که بکارت زن متعلق به خانواده اوست. در پرو از 1200 قبل از ميلاد مسيح تا 1532 بعد از ميلاد مسيح، متهمان به زنا را به اين طريق مجازات ميکردند که دستها و پاهای شان را به يک ديوار می بستند. در عصر روم باستان، خانواده های روحانی اين حق را داشتند که دختران ازدواج نکرده ولی از نظر جنسی فعال و يا زنان زناکار را به قتل برسانند. در امپراتوری های کهن در اروپا، قوانين مسيحی جرايمی مثل زنا را با سنگسار کيفر ميدادند. قوانين يهودی برخی از رفتارهای خلاف مقررات جنسی را چه درمورد مرد و چه در مورد زن با قتل... کيفر ميدادند. عفو بين الملل قتل های ناموسی را چنين می بيند:"درکی که براساس آن زنی که کدهای رفتار جنسی را خدشه دار کند، به شرافت لطمه زده است. رژيم شرافت غيرقابل بخشش است؛ به زنی که در معرض سوءظن قرار گرفته است فرصت دفاع از خود داده نمی شود و اعضای خانواده هيچ شقی که از نظر اجتماعی قابل قبول باشد ندارند، مگر اينکه لکه را با حمله با زن بزدايند." از آنجاکه اسلام ازدواج عموزادگان را جايز ميداند، گفته ميشود تجاوز به خويشاوند را می پذيرد. ولی اين بين بسياری ديگر از مذاهب و فرهنگ ها رايج است. ازدواج درون فاميلي، بين دايی و خواهرزاده يا پسرعموها درجنوب هندوستان در ايالاتی مثل آندراپرادش جايز است، همچنين در جوامع يهودي، اسلامی يا زرتشتی... مذهب مسوول پذيرش رسوم کهن و منسوخ نيست، بلکه مردمی که عليه اين پذيرش به اعتراض برنخاسته و با سنت های زن ستيز کنار آمده اند مسوولند., روشن است که قصد تسليمه نسرين دفاع از مذهب نيست. انبوه نوشته های او که باعث شده بنيادگرايان اسلامی برای سر او جايزه تعيين کنند شاهد اين حقيقت است. اما هدف گرفتن کلمات و متون، ميتواند آنها را که مسوول جان دادن به اين کلمات هستند، از زير بار اتهام برهاند يا از اتهام آنها بکاهد. بعلاوه ستيز با کلمات بی جان که قرن ها پيش گفته شده خود عين بنيادگرايی است و ميتواند يک نوع بنيادگرايی را به جای نوع ديگر آن و يک نوع ستم را به جای نوعی ديگر از ستم بنشاند. با وجود اين نسرين عليرغم نقد نظر هيرسي، از او تجليل ميکند، زيرا او به عنوان يک زن مسلمان عليه ستم بر زنان به سخن درآمده است: ,ايان به شيوه ای غير معقولانه تقصير همه سبعيت هايی را که بر زنان ميرود، به گردن اسلام می اندازد. استدلال های او در بسياری موارد يک طرفه است. ولی با وجود اين...من برای او سه هورا می کشم زيرا عليرغم آنکه در يک خانواده مسلمان به دنيا آمده، جرات داشته است که اسلام را مورد نقد قرار دهد... اصلاح طلبان مرد فايده ای ندارند. برای در هم شکستن سخت گيری جوامع اسلامي، وبرای رد اسلام، ما نياز به هزاران زن خشمگين داريم که هم اکنون در چنگال مار زهرآگين اسلام گرفتارند. وقتی که آنها به دفاع برخيزند، اين مار تا کی ميتواند نيش بزند., اما تسليمه نسرين و ايان هيرسی علی لااقل تاکنون در دو مسير متضاد گام زده اند. هيرسی علی در جرگه زنانی در آمد که به قصد فرصت طلبی شخصي، ستم بر زنان در جوامع اسلامی را به عنوان کالای مدروز به برپا کنندگان جنگ صليبی و ستمگران و بنيادگرايانی از نوع ديگر می فروشند. امانسرين مينويسد: ,آزادی بيان برای برخي، کافی نيست. ما بايد برای آزادی بيان همگان تلاش کنيم. حقوق بشر برای برای برخی کافی نيست. مابايد برای حقو ق بشر همگان تلاش کنيم. صلح برای برخی کافی نيست. ما بايد بخاطر صلح برای همگان تلاش کنيم., نسرين عمدتا در کشورهايی زير ضربات بنيادگرايان اسلامی قرار گرفته است که در آنها بخش هايی از جمعيت سرکوب شده، به دامن ارتجاع اسلامی افتاده و به توهم مبارزه با امپرياليسم جنبش های ارتجاعی بوجود آورده اند و به ستيز با مدنيت برخاسته اند. در ايران اين تاريخی پايان يافته است. امروز اساسا اين دولت است که قوانين منسوخ زن ستيز را از گور تاريخ بيرون ميکشد و بر مردم با زور و سرکوب تحميل ميکند، و چون ميداند يک ,سيستم آموزش سکولار ميتواند به پرورش انسانها ی معقول در يک فضای سالم، علمی و فارغ از تابو کمک کند,، ميليون ها دلار از پول های نفت را صرف تاسيس نهادها و ترويج متون کهن و رسوم منسوخ ميکند تا شايد بتواند بر تعداد انسان های نامعقول بيفزايد و برای کلمات و متون بی جان، جان های مدنيت ستيز فراهم آورد. اما نتيجه معکوس است، و مقاومت زنان فزونی ميگيرد. از,آموزش, متون هزار ساله و رسوم منسوخ کاری ساخته نيست، زنان ايران درس خود را از زندگی ميگيرند. رژيم اسلامی ايران، هرساعت و هر روز در همه گوشه و کنار کشور، در خيابان و مدرسه و دانشگاه در چهره ميليون ها زن ايراني، تسليمه نسرين ها را می بيند که وجود رژيم زن ستيز را به چالش می کشند. به همين جهت است که به دار و درفش متوسل ميشود، همان داری که تسليمه نسرين در وبسايت خود زن ايرانی را آويزان بر آن به نمايش گذارده است. امااين سبعيت ها هم، کار را برای رژيم سخت تر ميکند و زن ايرانی به شيوه لقمان از ,بی ادبی, رژيم بطور مضاعف می آموزد که نبايد در برابر کسانی که به متون هزارساله و رسوم منسوخ جان داده اند، ساکت بماند. به هيچ بهايی نبايد ساکت بماند. مثل تسليمه نسرين: ,من، هرچه پيش بيايد، ساکت نخواهم ماند هرچه پيش بيايد، من به مبارزه ام برای برابری و عدالت بدون هرگونه سازشی ادامه خواهم داد. هرچه پيش بيايد، ساکت نخواهم ماند.,
تسلیمه نسرین

No comments: