Wednesday, April 29, 2009

پیک ماه "مه




پیک ماه "مه



ماه "مه"
می خندد
چون آواز چکاوکی
رقصان
در دل بهار
و می چکد برذهن زمین
لبخند کار
در قامت بلند نور
تا طوفانی برانگیزد
از موجهای خود
در فراخنای آزادی!

ی. صفایی
23 آپریل 2009

اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به پرونده سازی بر علیه دانشجویان امیرکبیر و ادامه بازداشت آنان در مراسم سخنرانی میرحسین موسوی

اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به پرونده سازی بر علیه دانشجویان امیرکبیر و ادامه بازداشت آنان در مراسم سخنرانی میرحسین موسوی
خبرنامه امیرکبیر: امروز همزمان با حضور میرحسین موسوی در دانشگاه رازی کرمانشاه دانشجویان این دانشگاه با اعتراض گسترده و با شعارهای ممتد نسبت به ادامه بازداشت دانشجویان دانشگاه امیرکبیر اعتراض کردند.

مراسم سخنرانی میر حسین موسوی یکی از کاندیداهای انتخابات دهم ریاست جمهوری در حالی در دانشگاه رازی برگزار شد که هزاران دانشجو در سالنی که فقط ظرفیت آن ۳۰۰ نفر بود تجمع کرده بودند. قبل از ورود میرحسین موسوی به سالن چندین بار از تریبون اعلام شد که به دلیل کثرت جمعیت سخنرانی لغو شده است که با اعتراض دانشجویان همراه شد. بسیاری از دانشجویان با بستن پارچه هایی که روی آنها نوشته شده بود “دانشجویان زندانی را آزا د کنید” و با در دست داشتن تصاویری از دانشجویان زندانی امیرکبیر اعتراض خود را به ادامه بازداشت دانشجویان امیرکبیر اعلام کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، درابتدای این جلسه که دانشجویان مکررا شعارهای «دانشجوی زندانی آزادباید گردد»، «عباس حکیم زاده آزاد باید گردد» و «مرگ بر دیکتاتور» را فریاد میزدند، مهندس موسوی که شرایط را برای سخنرانی طولانی مناسب نمی دید با بیاناتی کوتاه خواستار شنیدن مطالبات نمایندگان دانشجویان شد.

یکی از دانشجویان به عنوان اولین نفر بیانیه هیئت موسس انجمن اسلامی -که اعضای آن را مسئولین دانشگاه انتخاب کرده اند- را قرائت نمود که مورد استقبال از سوی دانشجویان قرار نگرفت.

و پس از آن دانشجوی دیگری که از طرف عده کثیر دانشجویان داخل سالن حمایت می شد به عنوان نماینده انجمن اسلامی حقیقی این دانشگاه، اولین بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رازی را قرائت نمود. طی این بیانیه انجمن اسلامی این دانشگاه به عنوان انجمن وابسته به دفتر تحکیم (طیف علامه) معرفی شد و انجمن اسلامی جعلی را بی اساس و فاقد مشروعیت دانست که با شعار “انجمن بسیجی نمی خوایم نمی خوایم” دانشجویان همراه شد.

در ادامه این مراسم یکی از دختران دانشجو به عنوان نماینده دانشجویان دختر دانشگاه به ایراد سخنانی پرداخت و با محکوم کردن روند برخوردها با جنبشهای مدنی مخصوصا جنبش زنان سیاستهای مستبدانه حاکمیت را علیه جنبش های زنان و کمپین یک میلیون امضا نا عادلانه خواند و سخنانش را با شعار”یا مرگ یا آزادی” پایان داد که دانشجویان یک صدا این شعار را فریاد زدند. موسوی در پاسخ به این دانشجو افزود: عدالت در قانون و عدالت در آزادی باید اجرا شود چه در مورد زنان و چه در مورد مردان!

مهندس موسوی در مورد مسئله قومیتها و اهل سنت و اقلیت های محروم عنوان کرد در همین کرمانشاه اهل حق ها در زمان جنگ مشکل داشته و با آنان برخورد می شد. در همان زمان بنده از حقوق آنها صراحتا دفاع کردم. اگر رای بیاورم در حد اختیارات خود با این گونه تبعیض های قومیتی مقابله می کنم. به گزارش خبرنامه امیرکبیر موسوی افزود: بنده در این شرایط احساس خطر کردم و به خاطر اینکه در خودم احساس مسئولیت کردم که بمک این مردم کشور را به پیش ببرم.

موسوی اظهار داشت: ما کشور پیشرفته می خواهیم ما ایران عقب مانده و در حال تنش را نمی خواهیم! ما انقلاب نکردی که رئیس جمهور یا نخست وزیر دائمی داشته باشیم. باید با این روند ها مبارزه کرد و من عادت ندارم که چیزی بگوی مکه عمل نکنم.

موسوی در پاسخ به این سوال که “آیا در دولت شما خط قرمزها و جود دارند و عبور از خط قرمزها موجب ستاره دار شدن دانشجویان است؟” گفت: “بنده با این مسئله ستاره دار شدن دانشجویان مخالفم. وی در مورد مسئله آزادی و حقوق شهروندی اظهار داشت: “حق هر کسی است که آزاد باشد و یکی از وظایف رئیس جمهور حمایت از حقوق شهروندی است واژه کرامت انسان واژهای کلیدی است و همه باید به حقوق انسانها احترام بگذاریم.”

در پایان مراسم و در حالی که هنوز برخی از دانشجویان نتوانستند صحبت کنند نماینده جامعه اسلامی دانشجویان بیانیه خود را به دلیل متشنج شدن سالن و ترک مهندس موسوی از سالن آمفی تئاتر دانشکده علوم نیمه تمام ماند.

در طی این مراسم دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه با در دست داشتن تصاویر دانشجویان زندانی و پلاکاردهایی با مضامین “اوین دانشگاه شده”، “دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد”، “تحکیم طیف شیراز نه!”، “عباس حکیم زاده را آزاد کنید” بارها و بارها با شعارهایی خواستار آزادی دانشجویان بیگناه امیرکبیر شدند.



گزارش تکان دهنده از وضعیت بازداشتگاه کلانتری بانوان مشهد


گزارش تکان دهنده از وضعیت بازداشتگاه کلانتری بانوان مشهد

سایت میدان زنان: بیش از 50 زن بازداشتی به همراه سه کودک خردسال و یک نوجوان 13 ساله، در غیرانسانی ترین شرایط در بازداشتگاه کلانتری بانوان مشهد به سر می برند.
براساس گزارش یک منبع موثق که نخواست نامش فاش شود، این بازداشتگاه که تنها بازداشتگاه زنان شهر بزرگ مشهد است، فاقد ابتدایی ترین امکانات بهداشتی و استانداردهای لازم است. کل بازداشتگاه، یک فضای 60 متری است که بیش از 50 نفر در آن، بدون هیچگونه طبقه بندی نگه داری می شوند. متهمان به مصرف و فروش مواد مخدر، در کنار پیرزنهای ولگرد مبتلا به آلزایمر و دختران نوجوانی که در خانه های موسوم به خانه فساد دستگیر شده اند، همگی در همین فضای کوچک، تاریک و فاقد نور کافی و در کنار هم جای داده شده اند. در حال حاضر حداقل سه کودک خردسال 8 روزه، یک ساله و چهارساله نیز در همین فضا نگه داری می شوند.
برخی از متهمان که براساس قوانین بازداشت موقت باید مدت کوتاهی در بازداشتگاه بمانند، اکنون بیش از دو ماه است که در این شرایط به سر می برند و از هر نوع وسیله بهداشتی و استحمام محروم اند. آنها حتی حق ملاقات و دسترسی به بیرون از زندان برای خرید مایحتاج خود ندارند. در همین شرایط گاهی پیش می آید متهمانی که به شیشه و کراک معتادند، در همان فضا، دچار تهوع می شوند و زنان بازداشتی مجبورند بوی بد و کثافت ناشی از بالا آوردن هم بندان خود را نیز تحمل کنند.
بازداشت شدگان در کلانتری بانوان مشهد، وضعیت تغذیه اسف باری نیز دارند. آنها ناگزیرند هر روز صبر کنند تا پرسنل ابتدا غذای خود را از سهمیه اندک ارسالی بردارند و سپس باقیمانده غذای آنان را که معمولا ناکافی است، بخورند. بارها دیده شده که زندانیان برای تکه ای نان خشک ساعتها به ماموران کلانتری التماس کرده اند. در این شرایط، ضرب و شتم بازداشتی ها از سوی پلیس های زن، امری عادی و روزمره است.
لازم به یادآوری است، کلانتری بانوان مشهد در سال 1378 با تبلیغات فراوان از سوی نیروی انتظامی بازگشایی شد و در مراسم افتتاح آن گفته شد این کلانتری به دلیل اینکه زنان بتوانند راحت تر از حقوق خود دفاع کنند تاسیس شده است؛ در حالی که در همین کلانتری، ابتدایی ترین حقوق زنان متهم که در قوانین مربوط به بازداشتگاهها و مصوبه حقوق شهروندی به آن تصریح شده زیر پا گذاشته می شود. اخیرا نیز فرمانده نیروی انتظامی تهران خبر داد به زودی چهار کلانتری زنان در تهران تاسیس می شود.
شرایط بازداشتگاه کلانتری بانوان مشهد و نیز اخبار زیر که از منابع خبری متعدد جمع آوری شده اند همگی تردیدهای جدی در اینباره که آیا کلانتری های زنان، دردی از زنان دوا می کنند یا در بسیاری از موارد در جهت نقض حقوق آنها گام برمی دارند، ایجاد کرده اند
.

سخنان یک کارگر شجاع لوله سازی اهواز

سخنان یک کارگر شجاع لوله سازی اهواز

Tuesday, April 28, 2009

آنها روزی هزار بار می‌ميرند»


«آنها روزی هزار بار می‌ميرند»

صحنه اعدام دو نوجوان در ایران
۱۳۸۸/۰۲/۰۸
بهنام زارع و رضا حجازی به جرم قتلی که در ۱۵ سالگی مرتکب شده بودند، به قصاص محکوم شدند و تا ۱۸ سالگی در ندامت‌گاه نوجوانان ماندند تا در سال ۱۳۸۷ اعدام شوند.بر اساس «کنوانسيون حقوق کودکان» و «پيمان بين‌المللی حقوق مدنی و سياسی» که ايران نيز آنها را امضا کرده است، اعدام افراد صغير يا افرادی که زير سن قانونی مرتکب جرم می‌شوند، منع شده است.اتحاديه اروپا نيز در بيانيه‌ای که در بهمن‌ماه سال ۱۳۸۷ خطاب به ايران منتشر کرد ضمن درخواست لغو اعدام در ايران مجازات مرگ برای افرادی که در نوجوانی مرتکب جرم شده‌اند را «مطلقا توجيه‌ناپذير» و «خلاف قوانين بين‌الملل» خواند.بهنام زارع و رضا حجازی در سال ۱۳۸۷ تنها به پای چوبه دار نرفتند. شش نفر ديگر هم که در نوجوانی مرتکب قتل شده بودند در همين سال اعدام شدند تا طبق آمار عفو بين‌الملل ايران از نظر اعدام نوجوانان به مقام اول در جهان برسد

Monday, April 27, 2009

بيانيه انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي تهران در مورد آغاز روزه سياسي براي دانشجويان زنداني: سکوت را مي شکنيم، به ياري


بيانيه انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي تهران در مورد آغاز روزه سياسي براي دانشجويان زنداني: سکوت را مي شکنيم، به ياري
ياران دبستاني در بند مي شتابيم

خبرنامه امیرکبیر: انجمن هاي اسلامي دانشگاه هاي تهران با انتشار بیانیه ای اعلام کردند در اعتراض به وضعیت دانشجویان دربند دست به روزه سیاسی خواهند زد. در این بیانیه آمده است: “در اين گرماگرم انتخابات كه پاياني ندارد دفاع از آزادي و دانشجويان در بند را وظيفه خود مي دانيم و در اعتراض به روزها حبس و انفرادي همكلاسي هايمان يك هفته را با روزه سياسي با ياد آنان كه در زندان اعتصاب غذا كردند تا تن به اعترافات مجعول ندهند، سپري خواهيم كرد. دوشنبه ۷ ارديبشهت آغاز روزه سياسي است و ما به ياري دانشجويان در بند در اين ظلمات و سكوت سنگين مي شتابيم.”متن این بیانیه به شرح زیر است:اين روزها حكايت دانشگاه و دانشجو‏‏ داستان مظلوميت نسلي آرمان خواه است كه جزء تغيير وضع موجود و تحقق آزادي و دموكراسي بر هيچ چيز قسم نخورده. چهار سال دولت مهرورزي براي آزادي خواهان در دانشگاه چنان درد ها و زخم هاي عميقي بر جاي گذاشته كه نشان تازيانه ها هيچ گاه از اذهانمان نخواهد رفت. غصب كنندگان كه انجمن هاي دانشجويي را به يغما بردند‏، مزدوراني كه سناريوهاي تكراري و شكست خورده برايمان نوشتند و دانشجوياني كه از ادامه تحصيل بازماندند، داغ هايي ست بر جبين آنان كه سر سازش با زورگويان را ندارند و جفا را بر نمي تابند.نزديك به سه ماه از بازداشت دانشجويان دانشگاه اميركبير، تربيت معلم و تهران مي گذرد. تلاش براي آزادي آنان منجر به بازداشت شوراي مركزي تحكيم وحدت و خانواده هايشان در مقابل زندان اوين شد. درخواست براي آزادي آنان نه تنها نتيجه اي در پي نداشته كه متحجران هر روز بيش از پيش مي گيرند و مي برند. شكنجه و آزار جسمي و روحي دانشجويان براي پر كردن مصاحبه هاي تلويزيوني جعلي كه در نتيجه نود روز انفرادي و بازجويي هاي پياپي تهيه شود از نظر همه آزادي خواهان و دانشجويان محكوم است. دانشجويان دانشگاه اميركبير كه دفن شهدا و پادگاني ساختن دانشگاه را برنتافتند روز هاي بسيار سختي را تنها به جرم اعتراض در ميان ديوار هاي بلند اوين مي گذرانند. هر روز خبري از وضعيت وخيم جسمي آنان به گوش مي رسد و هر روز يكي ديگر از اعضاي انجمن اميركبير را بازداشت مي كنند. دانشگاه تربيت معلم نيز به جرم اعتراض و انتقاد و روزها تحصن نيز نه تنها سركوب شد كه امروز يكي از اعضاي انجمن اين دانشگاه بيش از دو ماه است كه در بند است.ما دانشجويان بيش از اين سكوت در مورد ياران دبستاني مان را بر نمي تابيم. در اين گرماگرم انتخابات كه پاياني ندارد دفاع از آزادي و دانشجويان در بند را وظيفه خود مي دانيم و در اعتراض به روزها حبس و انفرادي همكلاسي هايمان يك هفته را با روزه سياسي با ياد آنان كه در زندان اعتصاب غذا كردند تا تن به اعترافات مجعول ندهند، سپري خواهيم كرد. دوشنبه ۷ ارديبشهت آغاز روزه سياسي است و ما به ياري دانشجويان در بند در اين ظلمات و سكوت سنگين مي شتابيم.به ياد دانشجويان در بند:مجيد توكلي/ حسين تركاشوند/ اسماعيل سلمانپور/ كوروش دانشيار/ عباس حكيم زاده/ احمد قصابان/ مهدي مشايخي/ نريمان مصطفوي/ ياسر تركمن/ مسعود دهقان/ شبنم مددزاده/ محمد پورعبداللهآن‌جا که عشق غزل نيست که حماسه‌يي ست هر چيز را صورت ِ حال باژگونه خواهد بود زندان باغ ِ آزاده مردم است و شکنجه و تازيانه و زنجير نه وهني به ساحت ِ آدمي که معيار ِ ارزش هاي اوست۶ ارديبهشت ماه ۱۳۸۸آن‌جا که عشق غزل نيست که حماسه‌يي ست. هر چيز را صورت ِ حال باژگونه خواهد بود. زندان باغ ِ آزاده مردم است و شکنجه و تازيانه و زنجير نه وهني به ساحت ِ آدمي. که معيار ِ ارزش هاي اوست

آغاز اعتصاب معلمان



اعتراض سراسری به تخلف دولت از قانون
آغاز اعتصاب معلمان
بيانيه کانون صنفی معلمان ايران - اعتراض ملی معلمان
دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۲۷ آپريل ۲۰۰۹

روز آنلاین - جواد ملک زاده: با نزديک شدن انتخابات رياست جمهوری و در حالی که وزارت آموزش و پرورش و وزارت اطلاعات تمام سعی ‏خود را به کار برده اند که از اعتراض معلمان جلوگيری کنند اما معلمان که سه سال است وعده های نادرست می ‏شوند و دو وزير و دو مجلس و شخص رييس جمهور کوشيده اند که از آن ها استفاده ابرازی و تبليغاتی کنند سران ‏جام تصميم گرفتند با اعتصابی سه روزه که با فراخوان کانون صنفی معلمان از ديروز آغاز شده وضعيت نگران ‏کننده خود را به نمايش بگذارند.‏قرار است اعتصاب اعلام شده امروز هم ادامه يابد و فردا با خودداری معلمان از حضور در کلاسها به اوج ‏برسد. معلمان تهديد کردهاند اگر دولت احمدینژاد تا دهم ارديبهشت ماه زير بار اجرای قانون مديريت خدمات ‏کشوری نرود، برای هفته معلم اعتراضات گسترده تری را سامان خواهند داد.‏ديروز گروهی از معلمان حق التدريسی در اعتراض به تحقق نيافتن وعده استخدام دولتی، در مقالب مجلس تجمع ‏کردند. خبرگزاری ايلنا گزارش داده که اين معلمان لرستانی و کرمانشاهی گفته اند با سابقه ۸ تا ۱۰ سال، ماهانه ‏‏۱۰۰ هزار تومان حقوق می گيرند و از بيمه و ديگر مزايای شغلی نيز بهره مند نيستند.‏اما اين گروه، تنها معلمانی نبودند که ديروز را در اعتصاب به سر بردند. گزارشهای رسيده حاکی از آن است که ‏هزاران معلم از استان های مختلف نيز ديروز به فعالان صنفی مرکز، اعلام کردهاند که آنها هم به اعتصاب سه ‏روزهای که از روز يکشنبه آغاز شده، پيوستهاند و با وجود حضور در کلاس های درس، از درس دادن خودداری ‏کرده و صرفا تصميم خود برای اعتراض در روزهای آينده به اطلاع دانش آموزان رساندهاند.‏اعتراضات معلمان به طور مستقيم متوجه احمدینژاد و دولت اوست که از اجرای يک قانون مصوب مجلس سر ‏باز میزنند و حقوق ماهانه معلمان را به اندازهای که قانون تعيين کرده، افزايش ندادهاند.‏معلمان معتقدند دولت احمدی نژاد نه تنها با خودداری از اجرای اين قانون، معلمان را از حقوق مسلم خود محروم ‏کرده، بلکه با اقداماتی همچون پرداخت حقالزحمه معلمان فعال در اجرای انتخابات سال ۸۵ پس از سه سال، ‏دست به تحقير معلمان زده است. اين موضوع را هفته پيش سايتهای خبری فاش کردند، اما مقامات دولتی هيچ ‏واکنشی به آن نشان ندادند.‏در مقابل، رسانه های حامی احمد ینژاد همچون خبرگزاری فارس و رجانيوز، فعالان صنفی معلمان را به تلاش ‏برای ايجاد اغتشاش؛ خط گرفتن از يک وزير دولت سابق و برخی معاونان وی و تحريک سطوح ميانی معلمان و ‏بدنه آموزش و پرورش به ساختارشکنی متهم کردهاند.‏‎‎وعده های موهوم و قانون اجرا نشده‏‎‎پنج ماه از آخرين فرصت اجرای قانون مديريت خدمات کشوری گذشته و دولت احمدینژاد با وجود وعده های ‏تکراری، هنوز هيچ قدمی در مسير اجرای اين قانون برنداشته است. اين تعلل دولت، خشم معلمان را برانگيخته و ‏باعث شده که معلمان دست به يک اعتصاب سراسری بزنند.‏با فراخوان يک تشکل صنفی، از ديروز (يکشنبه) هزاران معلم در سراسر کشور اعتصاب خود را با خودداری از ‏تدريس در کلاس ها آغاز کردند. اين اعتصاب طبق بيانيه "کانون صنفی معلمان" قرار است امروز با حضور در ‏مدارس و حضور نيافتن در کلاس ها ادامه يابد و فردا (سه شنبه) با خودداری معلمان از حضور در مدارس به اوج ‏برسد.‏اين تشکل صنفی، روز سه شنبه هشتم ارديبهشت ماه را "روز اعتراض ملی معلمان" ناميده و تهديد کرده در ‏صورت اجرايی نشدن قانون مذکور تا پايان روز ۱۰ ارديبهشت، حق برگزاری اعتراضات گسترده تر را خصوصا ‏در هفته معلم برای معلمان محفوظ میداند.‏‎‎روز معلم، روزهای اعتصاب معلمان‏‎‎دوازدهم ارديبهشت ماه همه ساله از سوی نهادهای رسمی جمهوری اسلامی به عنوان روز معلم گرامی داشته ‏میشود، اما امسال در آستانه اين روز، قرار است معلمان سراسر کشور در اعتراض به عملکرد دولت احمدی نژاد ‏اعتصاب کنند.‏اعتراض معلمان در مقطع فعلی، بيش از هر چيز متوجه اجرايی نشدن قانون مديريت خدمات کشوری است که بر ‏اساس آن، به گفته سخنگوی کانون صنفی معلمان، حقوق معلمان بايد دستکم ۳۰ تا ۳۵ درصد افزايش يابد. معلمان ‏معتقدند دولت نهم با اين قانون مخالف است و به همين خاطر قصد دارد با دادن وعده های بی تحقق و معطل کردن ‏معلمان، از اجرای آن طفره برود.‏معاون اول احمدینژاد در دی ماه ۱۳۸۵ با ارسال نامهای به رئيس مجلس، خواستار بازپس گيری اين لايحه شد. ‏اين درخواست دولت، به اعتراض گسترده معلمان و تجمعات چندين هزار نفری آنها در برابر مجلس منجر شد و ‏در نهايت نمايندگان با استرداد لايحه موافقت نکردند و چند ماه بعد هم اين لايحه را از تصويب نهايی گذراندند تا ‏تغييرات جديد گستردهای در نظام پرداخت حقوق کارکنان دولت ايجاد شود.‏اين قانون در آذر ماه ۱۳۸۶ به احمدی نژاد ابلاغ شد، اما دولتمردان او در لايحه بودجه سال ۸۷ هم اعتبارات ‏مربوط به اجرای اين قانون را حذف کردند تا نشان دهند که با وجود تصويب مجلس و تبديل اين موضوع به قانون، ‏بر مخالفت خود پابرجا هستند.‏دولت نهم يک سال فرصت داشته تا آيين نامه های مربوط به اجرای قانون مديريت خدمات کشوری را تهيه، ‏تصويب و اجرا کند؛ اما هنوز هيچ گام مهمی در اين راستا برنداشته است. از ميانه آذر ماه سال گذشته تا امروز، ‏که نزديک به پنج ماه از مهلت قانونی هم گذشته است، دولت همچنان امروز و فردا کرده و اعتراضات صنفی ‏معلمان را نيز با بازداشت و برخوردهای امنيتی پاسخ گفته است.‏‎‎اعتراض به وعده بی حاصل رئيس جمهور‎‎فعالان صنفی معلمان پس از آنکه تلاشهايشان برای وادار کردن دولت به اجرای قانون، با واکنش خشن نهادهای ‏امنيتی مواجه شد، تا پايان بهمن ماه به دولت فرصت دادند که به وظيفه خود در زمينه اجرای قانون عمل کند.‏در هفته پايانی بهمن ماه که مشخص شد از سوی دولت هيچ نرمشی نشان داده نشده، کانون صنفی معلمان که نقش ‏تشکل پيشتاز معلمان را برعهده گرفته، تهديد کرد که در صورت عدم اجرای قانون تا روز ۳۰ بهمن، اعتراضات ‏جديدی را در اسفند ماه ترتيب خواهد داد.‏اما يک شب قبل از پايان اين مهلت، محمود احمدینژاد در مصاحبه زنده تلويزيونی روز ۲۹ بهمن وعده داد که از ‏ابتدای فروردين ماه، قانون مديريت خدمات کشوری به طور کامل اجرا میشود و با اجرای اين قانون، تحول قابل ‏ملاحظه ای در حقوق کارمندان دولت ايجاد خواهد شد.‏بدين ترتيب فعالان صنفی معلمان تصميم گرفتند اعتراضات خود را به تعويق بيندازند. اما يک ماه بعد که احکام ‏فروردين ماه برای معلمان صادر شد، مشخص شد که اين حسن نيت هم پاسخ مناسبی دريافت نکرده است. اين در ‏حالی بود که رسانه های حامی دولت در اسفندماه با هياهوی بسيار از صدور بخشنامه ای درباره اجرای قانون ‏مديريت خدمات کشوری خبر دادند، اما در اولين ماه از سال ۸۸ هم اين قانون اجرا نشده است؛ همانند بخشنامه ‏استخدام معلمان حقالتدريسی که يک ماه قبل از آن صادر شد و هنوز اجرا نشده، و رئيس کميسيون آموزش و ‏پرورش مجلس نيز خبر داده که هيچوقت قرار نيست اجرا شود.‏از اين رو کانون صنفی معلمان در اولين روز ارديبهشت ماه جاری با صدور بيانيهای از معلمان سراسر کشور ‏خواست در روزهای ششم تا هشتم اين ماه در سه مرحله اعتصاب خود را آغاز کنند و به ترتيب از تدريس، ‏حضور در کلاسها و حضور در مدرسه خودداری کنند.‏در بيانيه اين کانون صنفی تصريح شده است که: "بديهی است چنانچه حداکثر تا پايان روز دهم ارديبهشت ۱۳۸۸ ‏احکام جديد، مطابق قانون مديريت خدمات کشوری بطور کامل و از ۱/۱/۱۳۸۶ صادر نشود، حق برگزاری ‏اعتراضات گستردهتر را خصوصا در هفته معلم برای همکاران فرهنگی محفوظ می دانيم."‏******بيانيه کانون صنفی معلمان ايران اعتراض ملی معلمانبه نام خداوند جان وخردگمان مبر که به پايان رسيد کار مغان هزار باده ناخورده در رگ تاک است.بيانيه ی يکم ارديبهشت ۱۳۸۸فرهنگيان عزيز،ملت شريف ايرانبی ترديد بيانات قاطع و صريح رياست محترم جمهوری اسلامی ايران را که در ۲۹بهمن ماه ۸۷ ودر گفت وگوی زنده با شبکه ی سراسری سيمای جمهوری اسلامی ايران پخش گرديد،از خاطر نبرده ايد.رئيس جمهور ضمن تاکيد بر اجرای کامل قانون مديريت خدمات کشوری از ابتدای سال ۸۸ براين نکته نيز تاکيد کردند که با اجرای اين قانون تحول قابل ملاحظه ای در حقوق کارمندان دولت ايجاد خواهد شد.پس از سخنان رئيس جمهور،کانون صنفی معلمان ايران به منظور نشان دادن حسن نيت فرهنگيان،بخش اعتراض بيانيه ی بهمن ماه ۸۷ را به حالت تعليق در آورد واعلام کرد چنانچه تا پايان فروردين در احکام همکاران فرهنگی آن تحول که طی سالها ی گذشته وعده داده بودند،مشاهده نشود؛اعتراضات گسترده ای را سازماندهی خواهد کرد.اما با تبليغات گسترده و جنگ روانی رسانه ها،متاسفانه احکام در روز مقرر صادر نشد واجرای قانون مذکور بازهم به تاخير افتاد چنانچه براساس شنيده ها زمان اجرای آن به ماههای آينده وشايد پس از انتخابات رياست جمهور موکول شود.از آنجا که کانون صنفی معلمان ايران تاخير بيش از اين دراجرای قانون مذکور را غير قانونی، غيرقابل توجيه وخطرناک می داند،به اين وسيله اعلام ميدارد که براساس تعهد ملی،برنامه های اعتراضی اسفند ماه ۸۷ را که به حالت تعليق در آورده بود،از ششم ارديبهشت ماه ۸۸ به شرح زير دوباره به اجرا خواهد گذاشت:۱- روز يکشنبه ششم ارديبهشت ۱۳۸۸معلمان محترم ضمن حضور در مدرسه وکلاس درس از تدريس خودداری نموده، دانش آموزان را نسبت به دلايل انجام اين حرکت آگاه خواهند کرد. ۲- روز دوشنبه هفتم ارديبهشت ۱۳۸۸ معلمان محترم ضمن حضور در مدرسه ازرفتن به کلاس خوداری کرده ودر حفظ نظم کلاس ومدرسه با مديران ومعاونان محترم مدارس همکاری خواهند کرد.۳- روز سه شنبه هشتم ارديبهشت ماه ۱۳۸۸ به عنوان روز اعتراض ملی معلمان نامگذاری شده وتمامی معلمان ازحضوردرمدرسه خود داری خواهند نمود.بديهی است چنانچه حداکثر تا پايان روز دهم ارديبهشت ۱۳۸۸ احکام جديد،مطابق قانون مديريت خدمات کشوری بطورکامل واز ۱/۱/۱۳۸۶ صادر نشود،حق برگزاری اعتراضات گسترده تر را خصوصا در هفته ی معلم برای همکاران فرهنگی محفوظ ميدانيم.درپايان ازهمه ی همکاران فرهنگی ونهادهای مدنی که از اين پس همچون گذشته به شيوه های گوناگون از خواسته های برحق فرهنگيان پشتيبانی می کنند، سپاسگزاری می نماييم. درضمن از همکاران محترم می خواهيم با توجه به محدوديت مالی کانون با تکثير بيانيه وتوزيع به موقع آن مارا در اطلاع رسانی ياری فرمايند. به اميد پيروزی وموفقيت روز افزون کانون صنفی معلمان ايرانيکم ارديبهشت۱۳۸۸مصاحبه ی سخنگوی كانون صنفی معلمان با دويچه ولهکانون صنفی معلمان ايران با انتشار بيانيهای، از يک برنامه اعتراضی سه روزه در ششم تا هشتم ارديبهشت خبر داده است. معلمان و فرهنگيان خواستار اجرای قانون مديريت خدمات کشوری و ادای قول رييس جمهور برای اضافه حقوق خويش هستندقرار بود اعتصاب عمومی معلمان ايران در هفته اول اسفند صورت گيرد اما وعدههای احمدینژاد در صدا و سيما موجب شد تا آنها تصميم خود را برای به محک گذاشتن حسن نيت رييس جمهور تا ارديبهشت ماه به تعويق بيندازند.محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان در گفتگو با دويچهوله از جزييات اين اعتراض سه روزه گفت. دويچهوله: در فرصتی که معلمان برای انجام وعده رييس جمهور داده بودند، واکنش مقامات چه بود؟ محمود بهشتیلنگرودی: آقای رييس جمهور در صحبتهای تلويزيونی ۲۹ بهمن ماه خود گفته بود که از ابتدای فروردين ماه احکام حقوقی فرهنگيان و کارمندان دولت براساس قانون مديريت خدمات کشوری صادر میشود. اما اين قضيه مدام به تأخير افتاد و فراموش شد. ما الان با نزديک شدن زمان انتخابات احساس نگرانی میکنيم که قانون خدمات کشوری تحت تأثير فضای انتخابات يا اساسا به فراموشی سپرده شود و يا به آن شکلی که وعده داده شده، عملی نشود.در اعتصاب شما همه فرهنگيان شرکت خواهند داشت؟دعوت ما به همه است، اما مشخص نيست چه ميزان همکاری خواهند کرد. اين بستگی به اطلاع رسانی دارد. خواست ما خواست عمومی فرهنگيان است. تنها میتوانم بگويم هر فرهنگی در هر کجای کشور که از اين حرکت اعتراضی مطلع شده، برای حضور فعال در اين حرکت اعلام همبستگی کرده و درخواست دارند که اين خواست جمعی به گوش مسئولان برسد.چه هماهنگی ميان شما و معاونان و مديران مدارس شده تا کاراعتصاب مؤثرتر پيش برود؟آنها هم در اين حرکت ذينفع هستند. ضمن اينکه معلمان به مرور توانستهاند معاونان و مديران مدارس و حتی سطوح ميانی وزارتخانه را متقاعد کنند که اين يک حرکت صنفی است و انگيزههای سياسی در کار نيست. آنها در اين حرکت همراه هستند، هرچند دستشان به اندازهی ما معلمان باز نيست. من بعيد میدانم مديران و معاونان در کار اعتراض ما سنگاندازی کنند.شما اين اعتصاب سه روزه را با توجه به نزديک بودن امتحانات چگونه جبران میکنيد؟ما در روز اول، به دانشآموزان و خانوادههايشان اطلاع رسانی میکنيم. روز دوم به کلاس نمیرويم و در دفتر يا راهروهای مدارس به دانشآموزان کمک میکنيم. تنها روز سوم را در مدارس نخواهيم بود. البته در اکثر مدارس، معلمان کار تدريس را به پايان رساندهاند و در مرحلهی مرور دروس هستند. فراموش نکنيد که ما همزمان، هم معلم هستيم و هم ولی دانشآموز. در نتيجه نمیخواهيم کوچکترين آسيبی به حقوق دانشآموزان وارد شود. ما از همه همکاران خواستهايم اگر خللی در تدريس ايجاد شد، جبران کنند. در بيانيه از تبليغات گسترده و جنگ روانی رسانهها نسبت به خواستهای خود نوشتهايد. منظورتان چيست؟دولت چون با اصل اجرای قانون به دليل بار مالی آن موافق نيست، تلاش میکند اقشاری از جامعه معلمان و ساير کارمندان دولت را عليه اين قانون برانگيزد. مثلا شائبهای در افکار عمومی ايجاد شده که گويا قرار است از حقوق برخی کارمندان کم شود تا به حقوق سايرين اضافه شود. در حالیکه قانون مصوبهی مجلس، شامل همه کارمندان میشود و البته اضافه حقوقها، يکسان نخواهند بود در صورت تحقق اين قانون چند درصد به حقوق شما اضافه خواهد شد؟آنچه خود مسئولان اعلام میکنند، حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد است. آنچه فرهنگيان میخواهند اين است که افزايش حقوق بايد در حدی باشد که هم حقوق معوقه برنامه ۵ ساله جبران شود و هم اختلاف حقوق ۳۰ سال گذشته ميان اقشار کم درآمد و ساير اقشار کارمندی، پوشش داده شود. مهمترين بحث ما رفع تبعيض و خروج از خط فقر است. هر مبلغی اضافه شود و معلمان از خط فقر خارج نشوند، کماکان جای اعتراض برای ما باقی است.در بيانيه عنوان شده که اگر به خواستهای شما بیاعتنايی شد در هفتهی معلم دست به اعتراضهای ديگر خواهيد زد. ما در صورت بینتيجه بودن اعتصاب سه روزه، قصد داريم در همايش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان سراسر استانها، از همه شرکتکنندگان نظرخواهی کنيم تا برای نحوهی اعتراض بعدی تصميمگيری شود. صحبت حرکت سراسری را کرديد. معلمان کدام شهرها در اعتصاب سه روزه مشارکت دارند؟ بيانيهی اعتصاب، به امضای کانون صنفی معلمان و دبيرخانه ی شورای هماهنگی تشکلهای معلمان در سراسر کشور رسيده که نمايندگی فرهنگيان و معلمان سراسر کشور را بر عهده دارند. تمام استانهايی که بيانيه را دريافت کردهاند، به مرور اعلام حمايت میکنند و تلاش دارند در اين اعتصاب حضور فعال داشته باشند.مصاحبه گر: مهيندخت مصباح

Saturday, April 25, 2009

Thursday, April 23, 2009

محسنی اژه ای در جستجوی چیست؟

محسنی اژه ای در جستجوی چیست؟
زنان خبرنگار و پژوهشگر قربانی بیماری"کشف براندازی



آنها که عکس و شرح بسیار کوتاهی در باره آنها نوشته ایم، شمار کمی از قربانیان بیماری سوء ظن و کشف توطئه اند. این بیماری از دهه دوم رهبری علی خامنه ای در جمهوری اسلامی رو به تشدید گذاشت و اکنون چنان به اوج خود رسیده که وی در سخنرانی بمناسبت روز ارتش، در هر چند جمله ای یکبار از توطئه خارجی و عوامل داخلی آن یاد کرد. دولت سایه و سازمان امنیت سایه ای که در دوران خاتمی و اصلاحات، در بیت او و زیر نظر مستقیم منشی وی "میرحجازی" تشکیل شده بود نیز بر پایه همین سوء ظن شکل گرفت و اصلاحاتی که می شد آن را مدیریت کرد و در مسیری که یکصد سال است ایران بدنبال آن است انداخت، به یکی از دوره های خونین و پرماجرا تبدیل شد. این دولت سایه و امنیت سایه، پس از روی کار آمدن احمدی نژاد تبدیل به دولت و سازمان امنیت رسمی شد و از سایه بیرون آمد. حجت الاسلامی که همه میدانند دچار نوعی بیماری کشف توطئه است، در راس وزارت اطلاعات و امنیت قرار گرفت. یعنی "محسنی اژه ای" قاضی دادگاه کرباسچی شهردار فراموش نشدنی تهران و برپا کننده محاکمه آیت الله خوئینی در دادگاه ویژه روحانیت به جرم منتشر کردن طرح سرکوب مطبوعات که سعید امامی آن را تهیه کرده بود.
براندازی رنگی، نرم، سف، مخملی، نارنجی و... از کشفیات محسنی اژه‌ای در 4 سال دولت احمدی نژاد است. کشف این براندازی ها قربانیان زیادی داشته است و از قضا هیچکدام از آنها کسانی نبودند که "لب تاپ" اتمی ایران را به امریکائی ها رساندند و یا آنها که ترتیب پناهنده شدن سردار عسگری را از ترکیه دادند و یا عامل لو رفتن و ربوده شدن او در ترکیه شدند. این براندازان آنهائی نبودند که انواع اطلاعات محرمانه نظامی و اتمی ایران را تاکنون به امریکا و اسرائیل رسانده اند، کسانی نبودند که حسینیه شیراز را با مین های باقی مانده از دوران جنگ با عراق منفجر کردند، کسانی نبودند که زمان حرکت و اقامت ارشد ترین فرماندهان سپاه و قدس را که در پوشش دیپلمات به "اربیل" عراق رفته بودند به اطلاع امریکائی ها رساندند تا در یک شبیخون امریکائی دستگیر شوند. ظاهرا اینها هیچکدام براندازی نیست، بلکه براندازی یعنی خبرنگاری، آزادیخواهی، حقوق برابر با مردان خواستن و برانداز هم یعنی خبرنگار و فعال جنبش زنان و کارگران گرسنه و معترض و یا دانشجوی عضو انجمن اسلامی که با بسیج در دانشگاه سرشاخ شده.
آنها که عکسشان را جمع کرده ایم، آن بخش از قربانیان بیماری کشف توطئه براندازی اند که یا تابعیت دوگانه داشته و به ایران سفر کرده اند، یا در رادیوها و یا مطبوعات خارج از کشور کار می کرده اند، یا برای کار تحقیقی دانشگاهشان به ایران رفته بودند و یا مانند هاله اسفندیاری رفته بودند سر و گوشی آب بدهند و ببینند زمینه مذاکرات امریکا و ایران را می شود فراهم کرد؟
از میان این عکس ها، شماری قربانی شدند. یعنی دکتر زهرا بنی یعقوب که در بازدشتگاه منکرات همدان 24 ساعته سرش را زیر آب کردند. یا دکتر زهراکاظمی عکاس خبرنگار بین المللی که رفته بود مقابل زندان اوین تا با خانواده زندانیان صحبت کند و عکس بگیرد. افتاد به تله قاضی مرتضوی و قاضی بخشی نماینده ومعاون او در اوین و زیر فشار برای گرفتن اعتراف جاسوسی (حتی با تجاوز جنسی) به قتل رسید.
برخی، پس از مدتی جنجال سازی امنیتی، آزاد شدند و برگشتند به خارج و یا فرار کردند به خارج. مانند هاله اسفندیاری که پس از کشاندن او به سیمای جمهوری اسلامی برگ خروجش را امضاء کردند و برگشت امریکا. و البته با این وعده که پلی شود میان دولت احمدی نژاد با محافل امریکائی!
رویا طلوعی نیز که در سنندج دستگیر شده و زیر فشار و شکنجه ای مشابه زهرا کاظمی قرار گرفته بود، درجریان یک مرخصی کوتاه توانست به ترکیه گریخته و از آنجا راهی سوئد و سپس امریکا شود. شرم آور است که یکبار دیگر بنویسم با او که زنی دارای شوهر و سه فرزند است در زندان سنندج چه کردند.
نازی عظیما گوینده و تهیه کننده برنامه در رادیو فردا نیز قربانی دیگری بود که صرفا برای دیدن خانواده اش به ایران رفته بود اما پاسپورتش را ضبط کردند و مدت ها ممنوع الخروج بود تا بالاخره رها شد.
پیش از همه اینها، کاملیا انتخابی فرد، با سرنوشتی مشابه "رکسانا صابری" روبرو شد. البته او از خارج به ایران نرفته بود، بلکه در ایران فعالیت خبری برای روزنامه "زن" می کرد که سر از زندان امنیتی در آورد و نزدیک به 3 ماه اسیر بود. او نیز بعدها از ایران خارج شد و کار خبرنگاری خود را خارج از کشور دنبال کرد.
عشاء مومنی برای کار تحقیقاتی دانشگاهی که در آن درس می خواند به ایران رفت تا درباره زنان ایران تحقق کند. سر از زندان در آورد و فعلا با وثیقه آزاد است تا محاکمه اش را در یک فرصت دیگری که نیازمند جنجالی تازه هستند برپا کنند.
خانم هاراتونیان نیز سرگذشتی مشابه بقیه دارد. کار تحقیقاتی می کرده و از اقلیت مسیحی ایران است. به او حکم محکومیت 3 ساله را داده اند و در زندان است.
مثل رکسانا صابری خبرنگاری که هنوز در زندان است و این روزها سوژه خبری تقریبا تمام رسانه های بین المللی.
بخشی از ماجرای اخیر، یعنی دستگیری خانم ها صابری و هاراتونیان، تلاشی است که برای تاخت زدن آنها با سرداران سپاه که در "اربیل" کردستان عراق توسط امریکائی ها ربوده شده اند و شاید هم سردار عسگری که در ترکیه ربوده شد. البته بعید است تا پیش از نشستن پشت میز مذاکره مستقیم با امریکا، مسئله آن سرداران حل شود. مثل ماجرای پایگاه مجاهدین خلق در عراق و مثل بسیار مسائل دیگر. ضمن آنکه رکسانا صابری هنوز آن شکار دندان گیری نیست که جمهوری اسلامی در جستجوی آنست تا با سرداران اسیر در دست امریکائی ها بتواند تاخت بزند

آغاز پروژه تحریم فروش بنزین به جمهوری اسلامی

آغاز پروژه تحریم فروش بنزین به جمهوری اسلامی
شهاب نیوز: تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا طرحی را برای تحریم فروش بنزین به ایران ارایه کرده‌اند که با هدف وادار ساختن جمهوری اسلامی به تعلیق غنی‌سازی اورانیوم تدوین شده است.
در حالی که باراک اوباما و مقامات دموکرات دولت آمریکا مدعی تغییرات اساسی در سیاست خارجی واشینگتن و آغاز فصلی نوین در رفتارهای بین‌المللی کاخ سفید هستند، نمایندگان کنگره آمریکا طرحی را به جریان انداخته‌اند که همچنان شعار قدیمی «تعلیق غنی سازی» را دنبال می‌کند و خواستار تحریم فروش بنزین به ایران شده است. با آن که تعدادی از نمایندگان جمهوری خواه نیز از این طرح حمایت می‌کنند، اما ابتکار عمل اصلی این طرح متعلق به دموکرات‌هایی است که این روزها با تبلیغات فراوان از گفتگو با جمهوری اسلامی و سیاست چندجانبه‌گرایی در خاورمیانه سخن می‌گویند.
بر اساس گزارش فرانس‌پرس؛ این طرح که «قانون پیشبرد تلاش‌های دیپلماتیک در مورد ایران» نامگذاری شده شرکت‌هایی که در فروش، دلالی، بیمه یا حمل بنزین به ایران نقش دارند یا به ساختن پالایشگاه های تولید بنزین در ایران کمک می‌کنند را تحت فشار شدید قرار خواهد داد.
مارک کرک، عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا که از بانیان اصلی این طرح است، در بیانیه‌ای گفت: «اگر ما در جلوگیری و متوقف کردن ظهور یک ایران اتمی جدی هستیم، فرصتی که برای دیلپماسی موثر داریم به تدریج به پایان می رسد».
برد شرمن نماینده دموکرات مجلس آمریکا نیز که از دیگر بانیان اصلی این طرح است گفت: «نیاز ایران به وارد کردن بخش مهمی از بنزین خود، از جمله بهترین اهرم هایی است که در اختیار داریم».
به ادعای طراحان این طرح؛ ایران علی رغم ذخیره عظیم نفتی، برای رفع 40 درصد نیازهای داخلی خود، بنزین وارد می‌کند که بخش اعظم آن را پنج شرکت اروپایی و یک شرکت هندی تامین می‌کنند. به گفته این نمایندگان؛ شرکت‌های سوئیسی «ویتول» و «گلنکور»، شرکت سوئیسی - هلندی «ترافیگورا»، شرکت فرانسوی «توتال»، شرکت بریتانیایی «بی پی» و همچنین شرکت هندی «ریلاینس» در تامین بنزین ایران نقش اساسی دارند و به علاوه شرکت بیمه «لویدز» لندن نیز اکثر تانکرهای حامل فراورده‌های نفتی به ایران را بیمه می‌کند.
نکته جالب آن است که نمایندگان دموکرات حامی این طرح در دفاع از تحرکات خود یادآور شده‌اند که باراک اوباما در جریان مبارزات انتخاباتی خود در سال 2008 چشم انداز تلاش برای مهار واردات بنزین ایران را مطرح کرده بود. اوباما در اکتبر سال 2008 با اشاره به این موضوع گفته بود: «اگر ما بتوانیم مانع واردات بنزین و محصولات پالایش شده نفتی که به آن نیاز دارند شویم، تحلیل خود از مقرون به صرفه بودن (این رفتار) را عوض خواهند کرد. این مساله رژیم تهران را لای منگنه قرار خواهد داد».
ارایه این طرح در حالی است که تعدادی از نمایندگان ارشد دموکرات کنگره آمریکا ماه گذشته طی نامه سرگشاده ای از باراک اوباما خواستند به تلاش‌های خود برای «مهار برنامه اتمی ایران» شدت دهد. متاسفانه در آن نامه نیز به باراک اوباما پیشنهاد شده بود که مساله تحریم فروش بنزین و فرآورده‌ای نفتی به ایران را در دستور کار قرار دهد
.

Wednesday, April 22, 2009

پرونده یک زندانی: سیلوا هارتونیان، ایرانی ارمنی‌تبار


پرونده یک زندانی: سیلوا هارتونیان، ایرانی ارمنی‌تبار

سیلوا هارتونیان
۱۳۸۸/۰۲/۰۱نازی عظیما
اولین بار که به ماجرای پرونده سیلوا هارتونیان ، ایرانی ارمنی تبار اشاره شد- بی آن که نامی از وی برده شود- روز سی‌ام ماه ۱۳۸۷ بود. آن روز خبرگزاری‌های ایران از قول مدیر کل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات ، از دستگیری چهار ایرانی خبر داد که دستگیری دو تن از آنان – دو برادر پزشک – کامیار و آرش علایی ، قبلا در خبرها با عنوان « عوامل آمریکا برای براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی » نقل شده بود.یکی از مقامات عالیرتبه امنیتی ایران در آن روز گفت که چهار نفر از عوامل این شبکه که دستگیر شده‌اند از سرشبکه ها و عوامل اصلی بوده‌اند که آگاهانه و عامدانه با عناصر اطلاعاتی امریکا در منطقه همکاری داشته و خواسته های آنان را مو به مو اجرا می‌کرده‌اند.قوه قضاییه، حکم شش سال زندان برای آرش و سه سال زندان برای کامیار علایی را تایید کرد ، اما سخنی از دو عضو دیگر پرونده به میان نیامد تا این که دو روز بعد که بیانیه کمپین مدافعان حقوق بشر در ایران نام سومین متهم پرونده را اعلام کرد: «سیلوا هارتونیان ». سیلوای ۳۳ ساله ، عصر روز پنجم مرداد ماه ۱۳۸۷ در خانه خود دستگیر می‌شود، درست همزمان با دستگیری دکتر آرش علایی. مامورین پس از تفتیش منزل سیلوا، وی را برای بازجویی به هتل استقلال می برند. هادی قائمی ، سخنگوی کمپین مدافعین حقوق بشر در ایران در گفت و گو با رادیو فردا از این دستگیری می‌گوید.هادی قائمی: در هتل از ایشان بازجویی می‌کنند. در مورد کارهایشان و پروژه ایی که انجام می‌دادند و فشار می‌آورند که اقرار کنند که این پروژه یک کوشش برای فعالیت‌های سیاسی از سوی دولت آمریکا در ایران بوده است. خانم سیلوا شدیدا با چنین اقراری مخالفت می‌کنند. چرا که حقیقت نداشته است. ولی این دو بازجو همچنان به ایشان فشار می‌آورند و از آنجایی که خانم هارتونیان از محیط‌های بسته، وحشت داشته است دچار شوک می‌شود. ولی بدون توجه به این امر او را به زندان اوین منتقل می کنند و در سلول انفرادی شماره ۲۵ در بند ۲۰۹ زندان اوین که سلول بسیار کوچکی است زندانی می‌شود تا بتوانند فشارها را ادامه بدهند.آیا ایشان اقرار کردند؟هادی قائمی: ۱۰ روز اول او را در سلول انفرادی نگه می‌دارند و بعد از اینکه بیماری «هراس از محیط های بسته » در ایشان شدت می‌گیرد و فشارها بیشتر می‌شود یک فیلم ویدیویی از ایشان می‌گیرند و از وی می‌خواهند که متنی را که از قبل نوشته شده بود بخواند و ادعا کند که سازمان‌ «سیا» و پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا)، افرادی را از طریق این پروژه برای شورش و شکاف میان مردم و دولت ایران استخدام کرده است و این اعترافات در شرایط بیماری از ایشان گرفته می‌شود.به گفته برخی از نهادهای حقوق بشری ، سیلوا در زندان اوین تحت فشار اعتراف کرده است که برای سازماندهی تظاهرات ضد دولتی و ایجاد اختلاف قومی و دینی در جمهوری اسلامی تلاش می‌کرده است. مدیر کل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات، در نشست خبری روز سی‌ام دی ماه خود ، ایجاد بحران‌های اجتماعی ، راه اندازی تظاهرات خیابانی و دخالت در مسائل قومیت‌ها را از جمله مواردی دانسته که این گروه به دنبال آن بوده‌اند.روز بیستم فروردین ماه ۱۳۸۸، خبر محکومیت سلیوا هارتونیان منتشر شد. دادگاه تجدید نظر حکم قاضی صلواتی، رییس دادگاه انقلاب تهران را عینا تایید کرد. این ایرانی ارمنی‌تبار محکوم شد که سه سال از عمرش را در زندان سر کند. ...سیلوا کارمند موسسه خیریه «آیرکس» یا «موسسه تحقیقات و مبادلات بین المللی» بود که در زمینه «برنامه مراقبت‌های بهداشتی مادران و نوزادان در ایران» فعالیت می‌کرد. از آن جایی که هیچ نشانی نه از خانواده سیلوا در تهران و نه از وکیل وی بدست نیامد، برای آگاه شدن درباره پروژه او به سراغ کارفرمایش در واشینگتن رفتیم و از آقای رابرت پیرسون؛ رییس موسسه آیرکس درباه ماهیت این موسسه، فعالیت‌هایش و از نحوه استخدام سیلوا می‌پرسیم. رابرت پیرسون می گوید: «موسسه آیرکس از سال ۱۹۶۸ ایجاد شد و در زمینه توسعه آموزش جامعه مدنی و رسانه ها کار می کند. در حال حاضر در بیش از ۱۰۰ کشور دنیا ، در حال اجرای ۶۰ طرح گوناگون است و با بسیاری از کشورهای مسلمان در خاورمیانه هم همکاری می‌کند.برنامه‌هایی که ما در ایران داشتیم بر اساس مبادله مراقبت های بهداشتی از مادران به نوزادان بود . پیش از آن در سال ۲۰۰۶ طرح دیگری اجرا شد که توسط موسسه اسفن استخراج شد و عده ای از پزشکان و کارمندان برجسته ایرانی را که برای شرکت در کنفرانسی به واشینگتن آمدند در بر می‌گرفت. در پاییز سال ۲۰۰۷ بود که ما یک کمک مالی به اجرای دوباره این برنامه تخصیص دادیم تا این برنامه را از دفترمان در ایروان هدایت کنیم . چون در ایران دفتر نداشتیم . برای اجرای این برنامه ، آگهی‌هایی برای پیشنهاد شغل در ایران دادیم که حدود ۱۲ تقاضا به دستمان رسید که از میان آنها ما سیلوا را که بهترین شرایط را داشت مناسب این شغل دانستیم.»گفته‌های کلارا مرادخانی ، دختر عمه سیلوا، که در کالیفرنیا زندگی می‌کند درمورد شیوه استخدام سیلوا ، با حرف های رییس موسسه آریکس همخوانی دارد. کلارا مرادخانی می‌گوید: «خواهرم از روی اینترنت برای سیلوا کار پیدا کرد. با همدیگر رزومه (سوابق کاری) را پر کردند. من و برادر و خواهرم به او کمک کردیم که در مصاحبه چه بگوید . او دختر بسیار ساده‌ای است. همیشه در ایران کار می‌کردند. مدتی هم برای کلیسای ارامنه فعالیت می کردند. ادبیات ارامنه خوانده بودند. خودش همیشه مایل بود به مردم کمک کند. موضوع پروژه اش در مورد این موضوع بود که وقتی نوزادن به دنیا می‌آیند نیازمند چه جور مراقبت‌هایی برای سلامت هستند. سیلوا از این که این کار را پیدا کرده بود خیلی خوشحال بود.»پرسش اینجاست که میان سیلوا هاراتونیان ، دکتر آرش و کامیار علایی و محمد احسانی، مستندساز جوان آذری یا چهارمین متهم این پرونده – که کمتر کسی نامش را شنیده است – چه اشتراک یا ارتباطی وجود دارد که پرونده هر چهار نفرشان یکی است؟آقای پیرسون هیچ ارتباط منطقی برای یک جا جمع شدن پرونده این چهار نفر نمی‌بیند و می‌گوید: «فکر نمی‌کنیم که این پرونده با آن‌ها ارتباط مستقیمی داشته باشد. اینکه کارمند ما با برادران علایی ارتباط گرفته تا نظرشان را درباره کارشناسان بهداشت در ایران که چه کسانی هستند بپرسید تا در این برنامه مشارکت داشته باشند (عادی است)، اما هیچ کدام از این دو برادر کارمند ما نبودند. از ما حقوق نمی‌گرفتند. فکر می‌کنیم با یکی از آن ها مشورت کردیم که برای اجرای این پروژه چند نفر را به ما معرفی کنند. تا آنجایی که به ما مربوط می شود پرونده این افراد مستقل از همدیگر است. و صادقانه بگویم ما هیچ مدرکی نداریم که نشان بدهد که کارمند ما مثلا با آقای احسانی که متهم چهارم این پرونده است ارتباطی داشته است. ما منطق اینکه این چهار مورد در یک پرونده جمع شده است را نمی فهمیم و به عقیده ما دلیلی برای این کار وجود ندارد.»کلارا مرادخانی در پاسخ به همین پرسش می‌گوید: «آقای احسانی را هیچ کس نمی‌شناسد. اما تنها رابطه‌ایی که بین خانم سیلوا هاراتونیان و آقای دکتر علایی وجود داشته این بود که آقای علایی کمک کردند تا برنامه آریکس را برای دکترهایی که می‌خواستند همکاری کنند تشریح کنند و او را با دکترها آشنا کنند.»کلارا مرادخانی می‌گوید: «او خود با آیرکس همکاری نمی‌کرد. فقط یک ماه به این موسسه مشاوره داده بود. آن هم فقط یکی از برادران علایی.» هادی قائمی تنها نقطه مشترک سیلوا با سه متهم دیگر را، ارتباط آنها با جوامع بین‌المللی می داند. کلارا مرادخانی ، علت سکوت چندماهه در مورد وضعیت سیلوا را ترس خانواده وی از وخیم ترشدن اوضاع توصیف می‌کند: «اوایل دو نفر از دوستانشان وکیلشان بودند. سه چهار ماه منتظر شدیم دیدم اوضاع دارد بدتر می شود. خواهش کردیم که یک وکیل دیگر پرونده شان را دنبال کند. اما این وکیل مایل نیستند که نامشان را اعلام کنیم.»چرا درباره سیلوا، نه خانواده و نه دوستانش صحبتی نکردند و تا چند ماه این مسئله پنهان بود؟کلارا مرادخانی در پاسخ به این پرسش می‌گوید: « ما را خیلی ترساندند گفتند که اگر صحبت کنید اوضاع بدتر می شود. گفتند که ما داریم گفت‌و‌گو می‌کنیم . همه می دانند سیلوا کاری نکرده و هیچ گناهی ندارد . بی‌خودی سرو صدا راه نیندازید. که معضل بزرگ‌تر می‌شود. بعدش که محکومیت او را اعلام کردند فهمیدیم که هر چقدر که ساکت بمانیم (افکار عمومی ) فکر می‌کنند که گناهکار است.» این سکوت در مورد برادران علایی هم وجود داشت . مادر این دو برادر پزشک تنها در روز دوم بهمن ماه و زمانی سکوت خود را شکست که گفت « وقتی روز سی ام دی ماه به ملاقات فرزندانش رفته است متوجه شده که آنها از محکومیتشان خبر ندارند» . مادر احسانی ، عضو انجمن مستندسازان ایران ، که در تبریز سکونت دارد می‌گوید« حاضر نیست در مورد فرزندش خبری منتشر شود.» او می افزاید «قرار است ما چیزی نگوییم. با مسئولین کشور هماهنگ می‌کنیم . به خارج احتیاجی نداریم . وکیل نداریم ، پول نداریم وکیل بگیریم . برایش وکیل تسخیری در نظر گرفته‌اند.»این در حالی است که وکیل سیلوا هارتونیان حتی نام خود را فاش نمی‌کند. پس از انتشار خبر محکومیت سیلوا در دادگاه تجدید نظر ، تلاش‌هایی رای لغو این حکم و احیانا آزادی وی انجام شد. شاید بیشترین تلاش را کارفرمایش از موسسه آریکس انجام داد. رابرت پیرسون ، رییس موسسه آیرکس در گفت و گو با رادیو فردا درباره اینگونه کوشش‌های این نهاد می‌گوید: «ابتدا توصیه می کنم به وب سایتی که ما برای سیلوا تهیه کرده‌ایم مراجعه کنید که زندگی و فعالیتهای وی و آنچه که خویشاوندانش برای او انجام داده اند را نشان می‌دهد. در این مدت در مطبوعات گزارش‌هایی منتشر کردیم. روز ششم آوریل بود که سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا نیز خواستار آزادی سیلوا شد. ما هم تماس‌هایی با مجموعه‌هایی در ایران برقرار کرده‌ایم که فکر می‌کنیم مفید باشد.»آقای پیرسون می‌افزاید: «ما یقین داریم که سیلوا هارتونیان بی گناه و مبرا از هر گونه خطایی است . شاید سوء تفاهمایی پیش آمده باشد. فعالیت‌هایی که ما در ایران انجام می‌دهیم دقیقا مشابه فعالیت‌هایی است که قبلا انجام می‌دادیم و با تصویب مقامات ایرانی بوده . بنابر این آنچه در مورد او و دیگران روی می‌دهد چرخشی ناگهانی، غیر منتظره و پیشبینی نشده در جریان امور است . و از آنجایی که او شهروندی ایران دوست و وفادار به ایران است و هرگز در کشورش هیچ خطایی مرتکب نشده و کارمند کلیسای ارامنه بوده ، گمان می‌کنم بخاطر انسانیت باید آزاد شود.»رابرت وود ، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا نیز با بی اساس دانستن اتهامات وارده به سیلوا ، از قوه قضاییه ایران خواست تا هر چه زودتر سیلوا را آزاد کنند. رابرت وود در این مورد گفته است: «یک کارمند آیرکس -سیلوا هارتونیان- در ۲۶ ژوئن ۲۰۰۸ دستگیر شد و به اتهام فعالیت‌های نامشخصی که به عنوان «انقلاب مخملی » در ایران توصیف می‌شود، بازداشت شده است . ما این اتهام را بی اساس می‌دانیم . ما می‌دانیم که او به سه سال زندان محکوم شده و تقاضای تجدید نظر کرده و وضعیت سلامت وی بسیار بد و نگران کننده بوده ، نتیجه مستقیم زندانی بودن اوست . ما از رهبران ایران خواسته‌ایم خانم هارتونیان را آزاد کنند چرا که همان طور که گفتم این اتهامات بی‌اساس است.» کلارا، نه تنها وضعیت سیلوا را نگران کننده می‌داند بلکه در مورد وضعیت سلامت مادر وی هم اظهار نگرانی می‌کند. او می گوید: «مادر سیلوا ۷۵ ساله و مبتلا به بیماری قلبی است. او هفته‌ای یکبار به ملاقات دخترش می رود. او را دوبار به بیمارستان برده اند. یکی از آشنایان می گوید که ما داریم مادرش را هم از دست می دهیم . هر وقت که از او می پرسیم سیلوا چه طور است او فقط می‌گوید که خیلی خیلی لاغر شده و آنقدر استرس دارد که به مادرش گفته است که دیگر نمی‌خواهد او را ببیند.» چرا وکیل او در مورد وضعیتش چیزی نمی‌گوید؟ آیا به دیدار سیلوا می‌رود؟کلارا مرداخانی : گویا زیاد نمی‌رود او را ببیند. فقط یکی دو بار به ملاقاتش رفته است . گویا به وکیلش هم گفته است که دیگر نمی خواهم زنده بمانم . می خواهم خودم را بکشم. کلارا، سیلوا را شاعری انسان دوست با روحیه ای هنرمندانه و دور از غوغا و هیاهوی سیاست می‌داند که از این که شغل مورد علاقه‌اش را یافته خوشبخت بود. زیرا می‌توانست به مردم کمک کند و از آلامشان بکاهد.به گفته کلارا مرادخانی «سیلوا اصلا وارد این کارها نمی‌شود. او یک هنرمند شاعر است . ما می‌خواهیم مردم بدانند که او کیست.»مقام عالیرتبه امنیتی ، روز سی‌ام دی‌ماه در نشست خبری خود اعلام کرد که مستندات این پرونده بر اساس اعترافات متهمان است که بزودی از صدا و سیما پخش خواهد شد.اما هادی قائمی می‌گوید تنها سند دادستان علیه این متهمان یک فیلم ویدیویی اعترافات جعلی است که تحت فشار ضبط شده است.آقای قائمی می‌افزاید: «آیت الله شاهرودی می تواند بر اساس اعمال ماده ۱۸ ، دستور بازبینی پرونده و تشکیل یک دادگاه عادلانه را بدهد. همچنین این افراد می توانند شامل بخشودگی و عفو شوند

Monday, April 20, 2009

اتحادیه دانشجویان اروپا خوهان آزادی دانشجویان دربند پلی تکنیک شد


اتحادیه دانشجویان اروپا خوهان آزادی دانشجویان دربند پلی تکنیک شد

خبرنامه امیرکبیر: اتحادیه دانشجویان اروپا (European Students Union) در اطلاعیه ای که در وب سایت خود منتشر کرده است با اشاره به بازداشت گسترده دانشجویان پس از اعتراض به دفن شهید، خواستار آزادی ۹ دانشجوی دربند پلی تکنیک شده است که در معرض بدرفتاری، شکنجه و رفتارهای اهانت آمیز قرار دارند.

در این بیانیه همچنین با اشاره به برخی از فشارها بر دانشجویان ایران در دانشگاه های مختلف نسبت به وضعیت نقض حقوق دانشجویان ابراز نگرانی شده است. (برای مشاهده اصل این اطلاعیه به
این لینک می توانید مراجعه کنید.)

گفتنی است اتحادیه دانشجویان اروپا سازمانی مرکب از ۴۱ اتحادیه دانشجوئی ملی در ۳۸ کشور اروپائی است که اعضای آن نماینده ۱۱ میلیون دانشجو در سراسر قاره اروپا هستند. مقر این اتحادیه در بروکسل بلژیک قرار دارد و مهم ترین هدف آن کمک به ارتقای اهداف آموزشی، فرهنگی، اقتصادی دانشجویان اروپا است.

ترجمه متن بیانیه اتحادیه دانشجویان اروپا به این شرح است:

دانشجويان در ايران در معرض موجي سركوبي و تجاوز به حقوق خود قرار دارند

مطابق با گزارش هاي عفو بين الملل، اين اتحاديه هشدارهائي در مورد وضعيت دانشجوياني كه در برابر موج سركوب در ايران ايستادگي مي كنند، دريافت كرده است.

اخرين موارد بازداشت خودسرانه و اقدامات سركوب كننده بوي‍ژه در مورد دانشجويان، اعضاي اقليت هاي مذهبي و قومي، فعالان اتحاديه هاي صنفي كارگري در ايران و نيز فعالان حقوق زنان است.

سازمان عفو بين الملل نيز در بيانيه هاي خود در مورد هر گونه اقدام خشونت آميز و سركوب كننده با دانشجويان هشدار داده و خواهان آزادي همه دانشجوياني شده كه در بازداشت خودسرانه بسر مي برند و تنها جرم آنها اجراي حق خود مبني بر آزادي بيان و آزادي برگزاري تجمع بوده است.

كانون مدافعان حقوق بشر در بيانيه خود در تاريخ ۱۲ مارس ۲۰۰۹ بازداشت اين دانشجويان را محكوم كرده و هم چنين تقاضا كرده كه دانشجويان محروم از تحصيل، كه تنها بدليل اجراي حقوق خود از حضور در كلاس هاي خود منع شده اند، بتوانند به تحصيل خود ادامه دهند. كانون مدافعان حقوق بشر توسط فعالان حقوق بشر در ايران از جمله شيرين عبادي، برنده جايزه صلح نوبل، تاسيس شده كه خود اين كانون نيز در دسامبر ۲۰۰۸ توسط مقامات جمهوري اسلامي تعطيل شد.

دانشجويان دانشگاه صنعتي اميركبير ظاهرا اكنون در معرض چنين رفتارهاي قرار دارند. چهار دانشجوي اين دانشگاه در روز ۱۷ بهمن ماه در مراسم سالگرد درگذشت مهندس بازرگان، اولين رئيس دولت جمهوري اسلامي ايران پس از پيروزي انقلاب در سال ۱۹۷۹ ميلادي، بازداشت شدند. اين مراسم يك مراسم صلح آميز بود كه طي يك دهه هر سال در چنين روزي برگزار مي شد. شركت كنندگان و سازماندهندگان چنين برنامه اي نيز از پيش مقامات ايران را در جريان برگزاري اين برنامه قرار داده بودند و هيچ كدام از اين مقامات نيز هيچ مخالفتي با برگزاري اين مراسم ابراز نكرده بودند.

در آغاز چنين برنامه اي ۲۰ تن از شركت كنندگان در اين برنامه بازداشت شدند اما ۱۶ تن از آنان آزاد شدند اما ۴ تن از آنان كه دانشجويان دانشگاه اميركبير بوده اند هنوز در زندان اوين در بازداشت بسر مي برند بدون آنكه هيچ اتهامي در مورد آنها مشخص شده باشد. اين دانشجويان مطابق اخبار در اعتراض به شرايط بازداشت خود دست به اعتصاب زده اند.

بيش از ۷۰ نفر از دانشجويان اين دانشگاه در ۲۳ فوريه ۲۰۰۹ در جريان يك تجمع مسالمت آميز در اين دانشگاه دستگير شدند. اعتراض دانشجويان به تدفين اجساد ۵ تن از سربازان جنگ ايران بود.

اين اقدام مقامات ايراني در تدفين شهدا در دانشگاهها به تلاش آنها براي اعمال كنترل بيشتر بر دانشگاهها تفسير شده است. اين اجساد سربازان كه بدليل اينكه خود را در جنگ قرباني كرده اند، شهيد خوانده مي شوند، ورود نيروهاي امنيتي و نظامي را به دانشگاهها تسهيل مي كنند، زيرا ديگر براي ورود به دانشگاه نيازي نيست اثبات كنند كه دانشجو هستند. اين امر هم چنين مي تواند مانعي براي تمامي اعتراضات و مخالفت هاي دانشجوئي در برابر سياست هاي دولت باشد.

بسياري از كساني كه در روز تدفين اجساد در اين دانشگاه دستگير شدند مورد بدرفتاري قرار گرفتند. تعدادي ديگر به كلانتري ۱۰۷ واقع در ميدان فلسطين منتقل شدند كه آنجا هم آنها مورد بدرفتاري قرار گرفتند.

چهار تن از اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي اميركبير (ISA)، يعني نريمان مصطفوي، مهدي مشايخي، احمد قصابان و عباس حكيم زاده، عضو شوراي مركزي نهاد دانشجوئي ملي ايران (دفتر تحكيم وحدت) (OCU) فرداي آن روز بازداشت شدند. همه آنها هم اكنون در بند ۲۰۹ اوين كه تحت نظارت وزارت اطلاعات ايران است بدون هيچ گونه ارتباطي با خارج و در حبس انفرداي، بسر مي برند.

ياسر تركمن، ديگر عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه اميركبير نيز در اوايل مارس ۲۰۰۹ توسط نيروهاي اميتي دستگير شد. او پيش از آن توسط ماموران حراست دانشگاه مطلع شد كه به دانشگاه ممنوع الورود شده است و نمي تواند وارد دانشگاه شود. شاهدان ديده اند كه وي در هنگام دستگيري مورد ضرب و شتم شديد از سوي دو فرد لباس شخصي قرار گرفته است.

در طي هفته هاي گذشته هم در استان جنوب شرقي ايران يعني سيستان و بلوچستان نيز تعدادي از دانشجويان از ورود به دانشگاه منع شده اند و دو تن ديگر نيز بازداشت شدند كه پس از آن ازاد شدند.

در شهر جنوبي- مركزي ايران، شيراز نيز عده اي از دانشجويان بازداشت شدند و منازل عده اي از آنان مورد تفتيش قرار گرفت و عده اي ديگر هم از ورود به دانشگاه و حضور در كلاس هاي خود منع شده و چند تن ديگر نيز در اعتصاب غذا بسر مي برند.

در شهر مركزي ايران، يعني اصفهان نيز انجمن دانشجويان بطور اجباري تعطيل شد و دو دانشجوي اين دانشگاه بنام هاي داوودي و خداياري دستگير شدند.

در ماه ژانويه نيز، انجمن دانشجويان دانشگاه علامه طباطبائي و شاخه دفتر تحكيم وحدت بسته شد.در شهرهاي شمالي ايران، در دانشگاه صنعتي بابل نيز دانشجويان به كميته انضباطي فراخوانده شدند و نيز ۱۵ دانشجوي ديگر نيز در دانشگاه خواه نصير به كميته انضباطي فراخوانده شدند.

انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي نوشيروان مازندران نيز تعطيل شد در حالي كه در شهر شمال غربي ايران يعني تبريز نيز دانشجويان بسياري به زندان محكوم شدند.

نسيم روشنائي، ساناز الله ياري، اميرحسين محمدي فر و مريم شيخ از دانشجويان طيف چپ، موسوم به دانشجويان‌آزاديخواه و برابري طلب نيز روز اول مارس توسط نيروهاي امنيتي دستگير شدند. عفو بين الملل نيز با صدور بيانيه اي در مورد خطر شكنجه و بدرفتاري با آنان در هنگام بازداشت ابراز نگراني كرد. آنها هم اكنون در بند ۲۰۹ اوين بسر مي برند.

روند چنين بازداشت هائي در ايران در حال افزايش است و اين امر با هدف ساكت كردن انتقادها و صداي منتقدين پيش از انتخابات درايران است. سازمان عفو بين الملل دانشجويان ياد شده را زنداني عقيده و وجدان مي داند، زيرا آنها تنها بدليل اجراي حق خود يعني ابراز آزادانه نظرات خود در بند بسر مي برند.

اتحاديه دانشجويان اروپا از مقامات جمهوري اسلامي ايران مي خواهد كه ۴ دانشجوي دانشگاه پلي تكنيك كه در روز ۴ فوريه و ۴ دانشجوي ديگر اين دانشگاه كه در روز ۲۴ فوريه متعاقب تجمع اعتراضي دانشجويان اين دانشگاه بدليل تدفين شهدا در اين دانشگاه بازداشت شدند، را در برابر هرگونه شكنجه، رفتار ظالمانه و تحقير آميز محافظت كرده و به آنها دسترسي سريع به خانواده، وكيل و هرگونه مراقبت پزشكي درصورت ضرورت، ارائه شود.

علاوه بر آن اتحاديه دانشجويان اروپا خواهان آزادي فوري و بدون قيد و شرط دانشجويان نه دانشجوئي است كه تنها بدليل مسالمت آميز ديدگاههايشان و اجراي حق خود مبني بر آزادي تجمعات در بازداشت بسر مي برند. آنها هم چنين فورا بايد اجازه يابند كه به سر كلاس هاي خود باز گردند
.

ترک نشست سازمان ملل به دلیل اظهارات احمدی نژاد علیه اسرائیل

ترک نشست سازمان ملل به دلیل اظهارات احمدی نژاد علیه اسرائیل
هیئت های نمایندگی چند کشور حاضر در کنفرانس سازمان ملل در ژنو پس از «نژاد پرست» خواندن اسرائیل از سوی محمود احمدی نژاد، این نشست را ترک کردند.رییس جمهوری ایران در سخنان خود که خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، آن را بازتاب داده است با انتقاد از حق وتو شورای امنیت گفت: «شورای امنیت اين رژيم غاصب را در فلسطين حاکم و تثبيت کرد.»وی اظهار داشت: «آنها مهاجران را از اروپا، آمریکا، ...به سرزمین اشغالی فرستادند تا یک دولت نژاد پرست تاسیس کند.»کنفرانس ضدنژادپرستی سازمان ملل متحد در حالی روز دوشنبه در ژنو آغاز به کار کرد که ایالات متحده آمریکا همراه با شماری از متحدان مهم خود این کنفرانس را تحریم کرده است. بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، در نطق افتتاحیه خود با انتقاد از کشورهایی که این کنفرانس را تحریم کرده‌اند اظهار داشت: تمام کشورهایی که برای جهانی عاری از نژادپرستی مبارزه می‌کنند باید در این کنفرانس شرکت داشته باشند.علاوه بر آمریکا کشورهای استرالیا، ایتالیا، آلمان، هلند، کانادا و اسرائیل کنفرانس ضدنژادپرستی سازمان ملل در ژنو را تحریم کرده‌اند.

گرچه فرانسه و بریتانیا در کنفرانس ژنو حضور دارند، ولی فرانسه اعلام کرده است اگر سخنان نژادپرستانه‌ای علیه اسرائیل در این کنفرانس مطرح شود نماینده فرانسه بی‌درنگ آن را ترک خواهد کرد.کشورهای تحریم‌کننده نگران آن هستند که کنفرانس ضدنژادپرستی ژنو همانند کنفرانس ضدنژادپرستی دوربان که در سال ۲۰۰۱ در آفریقای جنوبی برگزار شد به محلی برای انتقاد از اسرائیل تبدیل شود.در سال ۲۰۰۱ شماری از کشورهای عربی و اسلامی تلاش کردند صهیونیسم را معادل «نژادپرستی» معرفی کنند. نمایندگان آمریکا و اسرائیل در اعتراض به این اقدام، کنفرانس دوربان را ترک کرده بودند.هدف از برگزاری کنفرانس ضدنژادپرستی ژنو که از آن با عنوان «دوربان ۲» هم یاد می‌شود، بررسی پیشرفت‌های حاصله در زمینه مبارزه با نژادپرستی از سال ۲۰۰۱ تاکنون اعلام شده است.دبیر کل سازمان ملل متحد در نطق افتتاحیه خود با هشدار نسبت به خطر نژادپرستی اظهار داشت که هیچ جامعه‌ای، چه بزرگ و چه کوچک، چه ثروتمند و چه فقیر، در مقابل نژادپرستی ایمن نیست.بان کی مون همچنین اظهار امیدواری کرد، کشورهایی که کنفرانس ضدنژادپرستی را تحریم کرده‌اند در فرصت باقی‌مانده در آن شرکت کنند.سازمان دیده‌بان حقوق بشر نیز از تحریم کنفرانس ضدنژادپرستی توسط آمریکا و چند کشور دیگر انتقاد کرده و اعلام کرد این کار در نهایت به نفع کسانی تمام می‌شود که مخالف مبارزه با نژادپرستی هستند.
سازمان دید‌بان حقوق بشر از تحریم کنفرانس ضدنژادپرستی توسط آمریکا و چند کشور دیگر انتقاد کرده و اعلام کرد این کار در نهایت به نفع کسانی تمام می‌شود که مخالف مبارزه با نژادپرستی هستند.روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در گزارشی در سایت اینترنتی خود با اشاره به شروع به کار این کنفرانس در ژنو و غیبت آمریکا و اسرائیل از آن نوشته است: حضور محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران، در این کنفرانس به نگرانی‌ها در مورد تبدیل شدن این کنفرانس به محلی برای انتقاد یک‌جانبه از اسرائیل دامن زده است. به نوشته نیویورک تایمز، تصمیم آمریکا برای تحریم این کنفرانس با استقبال گروه‌های طرفدار اسرائیل در این کشور روبه‌رو شده است، در حالی که سازمان‌های طرفدار حقوق بشر و تشکیلات آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار از این تصمیم انتقاد کرده و شرکت در کنفرانس ضدنژادپرستی را فرصتی برای جبران اشتباه‌های تاریخی خوانده‌اند.روز دوشنبه و در آستانه آغاز به کار کنفرانس ژنو، اسرائیل در اعتراض به حضور محمود احمدی‌نژاد در این کنفرانس سفیر خود را از سوئيس فراخواند.دولت اسرائيل پیشتر از «هانس رودولف مرتس» رئيس کنفدراسيون سوئيس خواسته بود تا به دليل مواضع آقای احمدی‌نژاد درباره اسرائيل و هالوکاست از ديدار با او خودداری کند.با این حال احمدی‌نژاد و مرتس یک‌شنبه شب طبق برنامه قبلی با هم دیدار کرده و درباره مسائلی مانند همکاری در زمینه انرژی و نیز موضوع بازداشت و محکومیت رکسانا صابری، خبرنگار آمریکایی ایرانی‌تبار، در ایران با هم گفت ‌و گو کردند.به گزارش رویترز، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، نیز در واکنش به حضور آقای احمدی‌نژاد در کنفرانس ضدنژادپرستی سازمان ملل اظهار داشت: «شش میلیون نفر از مردمان ما در هالوکاست قتل عام شدند و متاسفانه همه از این ماجرا درس نگرفته‌اند



Saturday, April 18, 2009

احمدی نژاد

جلوگیری از ایجاد تشکل مرکزی کارگران


جلوگیری از ایجاد تشکل مرکزی کارگران
بازداشت بیش از ۹۰ نفر از کارگران در آستانه اول ماه مه
گفت و گوی ناضر اعتمادی با فردین نگهدار فعال کارگریرادیوی بین المللی فرانسه
شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۸۸ - ۱۸ آپريل ۲۰۰۹

نزدیک به ٩٠ تن از اعضای کمیته هماهنگی کارگران ایران، مرکب از نمایندگان کارگری نقاط مختلف این کشور روز جمعه در شهر سنندج توسط نیروهای انتظامی و امنیتی دستگیر شدند. فردین نگهدار فعال کارگری در ایران در مورد چند و چون این دستگیری ها توضیح می دهد :فردین نگهدار : حدود ٩٠ تن از فعالان کارگری و دوستداران طبقۀ کارگر ایران روز جمعه در منزل آقای غالب حسینی در سنندج دستگیر شدند (آقای حسینی از فعالان کارگری ایران است که به دلیل شرکت در مراسم اول ماه مه پارسال برای دومین بار از اسفندماه پیش در زندان به سر می برد). ضمن ملاقات با خانوادۀ آقای غالب حسینی، کارگران قصد داشتند در مورد مراسم اول ماه مه امسال نیز با یکدیگر گفتگو کنند. اما، همانطور که می دانید، منزل آقای حسینی توسط نیروهای انتظامی و امنیتی محاصره شد و حاضران در منزل ایشان دستگیر و روانۀ زندان شدند. با توجه به اینکه اکثر دستگیرشدگان اعضای کمیتۀ هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در ایران هستند، نیروهای امنیتی از آنان تعهد خواسته اند که منبعد عضو کمیتۀ هماهنگی نباشند، اما ظاهراً همۀ دستگیر شدگان سپردن چنین تعهدی را نپذیرفته اند... اعضای این کمیتۀ هماهنگی تنها مختص به نمایندگان کارگران مناطق کردنشین ایران نیست. جمعی از دوستان مان از شمال کشور و از تهران از جمله دستگیرشدگان روز جمعه هستند و اساساً کمیتۀ هماهنگی ظرفی است برای همۀ کارگران ایران و به ویژه برای تشکل یابی کارگران ایران... تردیدی نیست که بخش غالب مشکلات امروز طبقۀ کارگر ایران مشکلات فراگیر جامعۀ امروز ایران است. اما، طبقۀ کارگر ایران، طبقۀ نسبتاً وسیعی است که شامل مستمری بگیران، بازنشستگان، میلیون ها بیکار، طبقۀ متوسط... می شود. در مجموع این طبقه دربرگیرندۀ اکثریت چهل پنجاه میلیون نفری جامعه ایران است. پیروزی این طبقه در وهلۀ نخست در گرو تشکل یابی آن و همبستگی اش با دیگر جنبش های اجتماعی ایران است. تجربۀ سال های اخیر نشان داده است که هر چقدر طبقۀ کارگر ایران به آزادی های مدنی خود دست یابد، به همان اندازه دیگر اقشار و طبقات جامعۀ ایران نیز

شصت هزار زن در زندان های ایران بسر می برند!


رسما اعلام شد60 هزار زن در زندان های ایران بسر می برند

مدیر کل فرهنگی- تربیتی سازمان زندان‌ها: 5 تا 7 درصد ورودی زندان ها را زنان و دختران و بقیه را مردان تشکیل می‌دهند که میانگین سن آنها 27 تا 29 سال است و مواد مخدر از مهم‌ترین عوامل وقوع جرم. نزدیک به 162 هزار نفر به دلیل ارتکاب جرایم مختلف در زندان‌های کشور به سر می‌برند. 22 درصد جمعیت ورودی زندان‌های کشور جوان اند و سالانه 27 تا 33 هزار جوان در گروه سنی 19 تا 25 سال زندانی می‌شوند.نزاع‌های دسته جمعی، فرار از خانه، اعتیاد، خودکشی، خانه‌های فساد و فحشا و پدیده مردان خیابانی، از جمله جرائم آنهاست.بیش از 15 درصد زندانیان سواد خواندن و نوشتن ندارند. 35 درصد نیز فقط تا مقطع ابتدایی تحصیل کرده‌اند. 30 درصد زندانی‌ها شغل آزاد، 18 درصد کارگر ساده، 7 درصد بیکار، 7 درصد کشاورز و 8 درصد راننده اند. بیش از 60 هزار زندانی ایران زن هستند
.

رکسانا صابری به هشت سال زندان محکوم شد



رکسانا صابری به هشت سال زندان محکوم شد
رکسانا صابری
۱۳۸۸/۰۱/۲۹ پدر رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی-آمریکایی زندانی در ایران، در گفت‌وگویی با رادیوفردا گفت دخترش که پیشتر به جاسوسی برای آمریکا متهم شده بود به تحمل هشت سال زندان محکوم شده است. رضا صابری همچنین گفت که دخترش از امضای این حکم دادگاه خودداری کرده است.عليرضا جمشيدی، سخنگوی قوه قضائيه ايران، روز سه‌شنبه، در نشستی خبری اعلام کرد که رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی - آمريکايی، روز دوشنبه در دادگاهی غيرعلنی به اتهام «جاسوسی برای آمريکا» محاکمه شده است. آقای جمشيدی افزود که آخرين دفاعيات رکسانا صابری اخذ شده و حکم دادگاه در هفته‌های آينده صادر می‌شود.حسن حداد، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، پيشتر گفته بود که رکسانا صابری بدون مجوزِ خبرنگاری و تحت عنوان خبرنگار «فعاليت‌های جاسوسی» داشته است. به گفته او، رکسانا صابری همه اتهامات را نيز پذيرفته است.
رکسانا صابری حدود دو ماه پيش در ايران بازداشت شد و هم اکنون در زندان اوين به سر می‌برد.وی در شش سال گذشته به عنوان خبرنگار آزاد در ايران فعاليت می‌کرد و با بی‌بی‌سی، راديو آمریکایی «ان‌پی‌آر» و برخی ديگر از نشريات بين‌المللی همکاری داشته است. قوه قضائيه ايران در اسفندماه سال گذشته اعلام کرد رکسانا صابری «ظرف چند روز آينده» آزاد می‌شود، اما به رغم اين وعده اکنون تفهيم اتهام «فعاليت‌های جاسوسی» به وی صورت گرفته و او همچنان در بازداشت به سر می‌برد.مقام‌های جمهوری اسلامی ايران در ابتدا اعلام کرده بودند خانم صابری به اين دليل بازداشت شده است که بدون داشتن کارت خبرنگاری به فعاليت خبری خود ادامه داده بود.تاکنون چند سازمان و نهاد مدافع حقوق بشر از جمله شورای مناسبات آمريکايی – اسلامی مستقر در واشينگتن از دولت ايران آزادی رکسانا صابری را خواستار شده‌اند. هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، نيز از مقام‌های ايرانی خواسته است هر چه زودتر وضعيت اين روزنامه‌نگار زندانی و عشاء مومنی، ديگر ايرانی – آمريکايی متهم به اقدام عليه امنيت ملی، و رابرت لوينسون، عضو سابق پليس فدرال آمريکا، اف بی آی، روشن شود.در همين حال گزارشگران بدون مرز با تاکيد بر آزادی فوری اين خبرنگار در اين باره اعلام کرد که «مقامات مسئول ايران از اتهام جاسوسی سوءاستفاده می‌کنند تا روزنامه‌نگاران را زندانی و آزادی بيان را محدودتر کنند

Friday, April 17, 2009

حکم اعدام دل ‌آرا دارابی را متوقف کنید

حکم اعدام دل ‌آرا دارابی را متوقف کنید















فعالان حقوق بشر در ایران
دل‌آرا دارابی دختر 23 ساله‌؛ نقاش و شاعر نوجوانی که محکوم به قتل شده و از 17 ساله‌گی در زندان رشت به سر می‌برد، این روزها منتظر اجرای حکم خویش است. وی در طول شش سال زندانی بودن و داشتن حکم اعدام در پرونده بارها و در نامه‌های متعدد به مسئولین قضایی کشور نوشته است که مرتکب قتل نشده و اعترافات اولیه‌ی او بر مبنای احساسات یک نوجوان بوده است.
اما اعتراض‌های او و دفاعیات وکیل وی که نقطه‌های مبهم زیادی در این پرونده را نشانه گرفته بودند و بر آن تاکید داشتند و دارند، نه تنها بی‌نتیجه مانده، بل‌که این دختر 23 ساله که به خاطر هنر و توان‌مندی‌اش در هنر نقاشی به «زندانی رنگ‌ها» ملقب شده، تا کم تر از سه روز دیگر به انتظار فاجعه‌یی در زندان نشسته است.
دلارا دارابی به هنگام وقوع قتل تنها ۱۷ سال داشت و طبق حقوق بين‌الملل افراد زير ۱۸ سال را نبايد اعدام كرد. ايران دو قرارداد بين‌المللى را امضا كرده كه در آن اعدام كسانى كه به هنگام ارتكاب جرم به سن ۱۸ ساله‌گى نرسيده‌اند ممنوع است؛ جمهوی اسلامی كنوانسيون حقوق مدنى و سياسى را در سال ۱۹۷۵ و كنوانسيون حقوق كودك را در سال ۱۹۹۴ امضا كرده است. طبق كنوانسيون حقوق كودك ، كودكان و نوجوانان زير ۱۸ سال بالغ نيستند و به خاطر نداشتن بلوغ فكرى ممكن است نتوانند پيامدهاى اعمال خود را پيش بينى كنند همان‌طور که دل‌آرا دارابی نتوانسته اعمال‌اش را کنترل کند.
هر چند ایران کنوانسیون حقوق کودک را به صورت مشروط پذیرفته ولی میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی را به صورت مطلق قبول کرده است؛ در بند 6 ماده‌ی 5 این میثاق صراحتا حکم به مجازات اعدام برای کودکان زیر 18 سال ممنوع اعلام شده است . در جایی که بیش 185 کشور دنیا مجازات مرگ را برای اطفال زیر 18 سال از قوانین‌شان برداشته اند، جمهوری اسلامی با داشتن قانون و تعهدات بین المللی، مبنی برمنع مجازات اعدام برای اطفال زیر 18 سال آن‌ها را به مرگ محکوم می‌کند.
با این همه و با وجود نکات مبهم زیادی که در پرونده وجود دارد و وکیل دارابی و کارشناسان بر آن صحه می‌گذارند، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با ابراز نگرانی جدی در خصوص آمار روز افزون اعدام‌ها در ایران و به ویژه نوجوانان زیر 18 سال خواستار توقف همیشه‌گی حکم اعدام دل‌آرا دارابی است و از مسئولین قضایی می‌خواهد که به قوانین بین‌المللی هم‌چون موارد بالا که آن‌را امضا کرده‌اند احترام گذاشته و عدم نقض حقوق کودکان و نوجوانان را در اولویت‌های اول دست‌گاه قضایی قرار دهد.
مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران با ابراز تاسف از این‌که قضات دادگستری از اعمال و اجرای این موارد قانونی و به تبع آن اجتناب از صدور حکم اعدام کودکان و نوجوانان خودداری می ورزند؛ نسبت به اعدام کودکان و نوجوانان توسط دستگاه قضایی هشدار جدی می‌دهد و آن‌را جنایتی تلخ و نگران کننده برای جامعه‌ی حال و آینده‌ی ایران می‌داند.
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
28 فروردین ماه 1388

Thursday, April 16, 2009

شرایط بد اقتصادی تعداد کودکان خیابانی را افزايش داده




شرایط بد اقتصادی تعداد کودکان خیابانی را افزايش داده


رئیس شبکه حمايت از کودکان کار ایران گفت: دشوارتر شدن شرایط اقتصادی در کشور که بر اکثر طبقات مردم تاثیر گذاشته بر میزان کودکان کار وخیابانی افزوده است.
فاطمه قاسم زاده افزایش تعداد کودکان کار و خیابانی را واقعيتی تلخ دانست و افزود: در میان دلایلی همچون عوامل فرهنگی و خانوادگی، شرایط اقتصادی و مالی عاملی مهم برای گرایش کودکان به کار است.
وی ادامه داد: افزايش مراجعه کودکان کار و خیابان به مراکز حمایت از آنان دلیلی بر افزایش تعداد آنان محسوب می‌شود.
کودکان خيابانی مورد تجاوز جنسی قرار می ‌‏گيرند
محمد مهدي را خيلي‌‏ها مي شناسند. در خيابان انقلاب مي‌‏تواني او را پشت بساطش ببيني که در حال نوشتن مشق‌‏ است. او بدون پدر است و با مادرش در مولوي زندگي مي‌‏کند. "محمد مهدي" در عين حال پسر خوانده "سمانه - ر" محسوب مي شود. مهندس کامپوتر يکي از شرکت‌‏هاي نرم افزاري که هر روز بعد از ساعت کاري به ديدن "محمدمهدي" مي آيد برايش اسباب بازي و لوازم التحرير مي خرد وحال مادر مريض اش را مي پرسد. بجز مادر و محمد مهدي هيچکس از رابطه سمانه و او خبر ندارد و به گفته مادر محمد مهدي "تنها حمايتها و اصرار خانم مهندس باعث شده که او به مدرسه برود هر چند با اين وجود خيلي هم نمي تواند به درسهايش برسد."
حالا ماموران شهرداري هم او را مي شناسند. بيش از از دو سال است اينجا بساط مي کند و به درسش هم مي رسد و با هر نمره خوبي از مادرخوانده اش هديه اي مي گيرد. مادرخوانده اي که شايد حقوق اش کفاف زندگي خودش را ندهد اما مقيد به حمايت از محمد مهدي است.
کودکان خياباني نظير محمد مهدي تنها يک استثنا هستند. بر اساس آمارها بيشتر کودکان خياباني نه از آموزش خوبي بهره برده‌‏اند و نه در امنيت مطلوبي هستند. آنها مورد تجاوز قرار مي‌‏گيرند. در معرض آسيب‌‏هاي اجتماعي هستند و بسياري از آنها به دام فروشندگان مواد مخدر و سواستفاده کنندگان مي افتند و اين در مورد دختران بيشتر به چشم مي آيد.
کودکان خياباني به انسان‌‏هاي کمتر از 18 سالي اطلاق مي‌‏شود که به علت کار و يا نبود خانه و کاشانه در خيابان به سر مي برند. اين تعريف حتي کودکاني را که داراي خانواده هستند اما به علت مشکلات خانوادگي ترجيخ مي دهند بيشتر زمان خود را در پارک‌‏ها و خيابانها بگذرانند نيز شامل مي شود.
بر اساس آمارهاي غير رسمي اکنون بيش از يک ميليون کودک خياباني در کشور وجود دارد که روزهاي خود را در معرض آسيب‌‏هاي اجتماعي بسيار مي‌‏گذرانند و اين زنگ خطر بزرگي است که به اعتقاد "مهديه احمدي" از کارشناسان امور اجتماعي دير يا زود مي‌‏تواند به بحران منجر شود.
به گفته او بررسي‌‏ها نشان داده کودکان خياباني به علت شرايط ويژه خود در معرض تجاوز، قتل، تن فروشي، اعتياد و ايدز قرار دارند و هر يک مي‌‏توانند در عين پاکي کودکانه شان بمبي متحرک در جامعه باشن
د

Wednesday, April 15, 2009

کارنوال نوروز در نیویورک

در حاشيه سخنرانی روز گذشته مير حسين موسوی در اهواز

در حاشيه سخنرانی روز گذشته مير حسين موسوی در اهواز



بگذار ـ م. ساقی


تشدید فیلترینگ سایت‌های اینترنتی در ایران
در حالی که مجلس آماده‌ی اصلاح قانون مطبوعات می‌شود، فیلترینگ سایت‌های اینترنتی ابعاد گسترده‌ای یافته است. نمایندگان مجلس نیز از دسترسی به بسیاری از سایت‌ها محروم شده‌اند. این اقدام بخشی از" مبارزه با مفاسد اجتماعی" است.لایحه اصلاح قانون مطبوعات همان لایحه‌ای است که دولت احمدی‌نژاد به مجلس هفتم هم ارائه کرد، اما به دلیل ابهامات زیاد مورد بررسی قرار نگرفت. حمایت نمایندگان وابسته به فراکسیون حامی دولت (فراکسیون رایحه‌ی خوش خدمت) باعث شده که این لایحه در آستانه‌ی انتخابات مجدداَ در دستور کار بررسی مجلس قرار گیرد.محور اصلی این لایحه موظف‌کردن نشریات الکترونیکی، خبرگزاری‌ها، سایت‌ها و وبلاگ‌ها به ثبت خود در وزارت ارشاد است تا حیطه‌ی عمل این وزارتخانه در زمینه‌ی نظارت و کنترل، به این گونه رسانه‌ها نیز سرایت یابد. استدلال نمایندگان مجلس هفتم این بود که فضای مجازی و کارکرد نشریات الکترونیکی حیطه‌ی مستقلی برای خود است که نمی‌توان آن را تابعی از قانون محدودساز مطبوعات کرد.به نوشته‌ی روزنامه‌ی اعتماد، حمید رسایی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس واز نمایندگان حامی دولت، «در وبلاگ شخصی خود به این نکته اذعان داشته که هدف بخشی از اصلاح قانون مطبوعات این است که نشریات الکترونیکی هم مانند خبرگزاری ها پس از طی مراحلی و با شرایطی مجوز فعالیت اخذ کنند تا علاوه بر قرار گرفتن چتر حمایتی قانون مطبوعات، به ساماندهی بیشتر این پایگاه ها بیانجامد.»حدس و گمان‌هامحرومیت اکثر نیروهای مخالف دولت احمدی‌نژاد از داشتن روزنامه و نشریه، باعث شده که آنها به ویژه در آستانه انتخابات، برای تبلیغات و اطلاع‌رسانی بیش از پیش به سایت‌ها و پایگاه‌های اینترنتی متکی شوند. از این رو آنها این گمانه را مطرح می‌کنند که طرح مجدد اصلاح قانون مطبوعات تلاشی برای محدود ساختن هر چه بیشتر امکانات رسانه‌ای آنهاست.در برابر این اتهام، برخی از نمایندگان اصول‌گرا، مانند علی مطهری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، شائبه انتخاباتی بودن این لایحه را منتفی دانسته ، و ثبت پایگاه اطلاع رسانی را "ایجادکننده زمینه های حمایتی" برای مسئولان آنها توصیف کرده است.در همین حال، علیرضا ملکیان، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد اسلامی، روزدوشنبه، ۲۳ خرداد، به خبرگزاری ایرنا گفت که براساس مصوبات کمیته تعیین مصادیق «هر سایتی که در ایام برگزاری انتخابات برخلاف قوانین و آیین‌نامه‌های انتخاباتی کشور عمل کرده و به اصل انتخابات تعرض و یا نامزدهای انتخاباتی را تخریب کند، فیلتر شده و رفع انسداد آن به پس از پایان انتخابات و رسیدگی به تخلف آن موکول می‌شود.»سرایت فیلترینگ به مجلسپیش‌تر، رسانه‌های داخل از فهرستی از «باید و نبایدهای» کلی و انتخاباتی خبر داده بودند که معاونت مطبوعاتی به سایت‌های خبری ارسال کرده و مسئولان این سایت‌ها را ملزم به اجرای آنها دانسته است. در صورت عدم رعایت موارد ۳۸ گانه‌ی این باید و نبایدها، سایت "متخلف" به حکم "کمیته تعیین مصادیق پایگاه های اینترنتی غیرمجاز" فیلتر خواهد شد. این دستورالعمل در میان اصول‌گرایان نیز با انتقادهایی مواجه شده و مفاد آن را تفسیرپذیر و فاقد وجاهت قانونی دانسته‌اند.در گرماگرم بحث‌های مربوط به تشدید مقررات مربوط به راه‌اندازی و مدیریت سایت‌های خبری، کاربران اینترنت در ایران و حتی نمایندگان مجلس، در روزهای اخیر با عدم دسترسی به شمارزیادی از سایت‌ها مواجه بوده‌اند. روز ۲۳ فروردین پارلمان‌نیوز، سایت خبری وابسته به فراکسیون اقلیت مجلس از بروز این گونه محدودیت‌ها خبر داد.بنا به گزارش روزنامه‌ی اعتماد، حتی فیلترشکن‌های قوی نیز قادر به عبور از فیلترینگ اخیر شماری از سایت‌ها نبوده‌اند. سایت پارلمان‌نیوز یک روز بعد، توضیح کوتاهی از اداره اخبار و رسانه های گروهی مجلس را منتشر کرد که در آن، محدودیت دسترسی نمایندگان مجلس به سایت‌های اینترنتی متفاوت، «در راستای طرح مبارزه با مفاسد اجتماعی» توصیف و مجری آن هم وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات معرفی شده است.این محدودیت‌ها اندکی پس از ورود آشکار و گسترده‌ی سپاه پاسداران به کارزار فیلترینگ و شناسایی و دستگیری گردانندگان بیش از نود سایت "ضد دینی و مستهجن" صورت می گیرد

نسل تازه‌ای از زنان ایرانی برای حقوق خود مبارزه می‌کند


نسل تازه‌ای از زنان ایرانی برای حقوق خود مبارزه می‌کند
روزنامه‌ی آلمانی "دی‌ولت" در تاریخ ۱۱ آوریل، مقاله‌ی مبسوطی به پیکار آگاهانه‌ی زنان ایرانی اختصاص داده است. به نوشته‌ی این روزنامه‌، سی سال پس از انقلاب، نسل تازه‌ای در ایران به وجود آمده که حقوق خود را مطالبه می‌کند."دی‌ولت" می‌نویسد، پیکار آرام فمینیست‌های ایرانی سخت‌تر شده است. از زمانی که محمود احمدی‌نژاد محافظه‌کار تندرو، رییس‌جمهوری شده، دولت با شدت بیشتری با فعالان زن مقابله می‌کند.منصوره شجاعی، یکی از فعالان جنبش زنان می‌گوید: «ما این فشار را بیشتر حس می‌کنیم». شجاعی در برابر این پرسش که آیا می‌توان از انتخابات ریاست‌جمهوری در ماه ژوئن، بهبود اوضاع را انتظار داشت، سر تکان می‌دهد و می‌گوید که به سیاستمداران اعتماد چندانی ندارد.از سوی دیگر، فعالان حقوق زن نیز بر تلاش‌های خود افزوده‌اند و در سال‌های گذشته این تلاش‌ها را بهتر هماهنگ می‌کنند. برای نخستین بار در ژوئن سال ۲۰۰۶، صدها زن در میدان هفت تیر در مرکز تهران گردآمدند تا برای حقوق خود تظاهرات کنند.در آن زمان، پلیس تظاهرکنندگان را با باتوم و گاز اشک‌آور پراکنده ساخت و ده‌ها نفر را بازداشت کرد. منصوره شجاعی به یاد می‌آورد که ماموران حتا اجازه‌ندادند زنان تظاهرات خود را شروع کنند. با این همه، این حرکت بعدها بازتاب گسترده‌ای داشت.
به این ترتیب، فمینیست‌های ایرانی، راهبرد خود را تغییر دادند و تصمیم گرفتند به ریشه‌ها بازگردند. آنان در گروه‌های دو یا سه نفره در شهرها و روستاها به میان زنان می‌روند. در سالن‌های زیبایی، مغازه‌ها، ایستگاه‌های اتوبوس با زنان صحبت می‌کنند و برای آنان توضیح می‌دهند که قوانین ایران برای زنان تبعیض‌‌آور است.برای نمونه، اینکه گواهی زن در دادگاه، نیمی از گواهی یک مرد ارزش دارد. آنان زنان را درباره‌ی چندهمسری، ممنوعیت دستیابی به شغل قضاوت و سنگسار به دلیل زنا آگاه می‌کنند. هر کس قانع شود، طوماری را امضا می‌کند که کارزاری است برای جمع‌آوری یک میلیون امضا برای تساوی حقوق بیشتر. به محض اینکه یک میلیون امضا جمع‌آوری شود، این فهرست به همراه پیشنهادهایی برای تغییر قوانین، به پارلمان ارائه خواهد شد.منصوره شجاعی از سفر به استان‌های دورافتاده استقبال می‌کند. ولی او همواره به موانع تازه برمی‌خورد. برای نمونه اینکه مردم را با تبلیغات علیه فعالان جنبش زنان تحریک می‌کنند. پلیس تا به حال چند بار فهرست امضا‌ها را مصادره کرده است. منصوره شجاعی در برابر این پرسش که تا کنون چند امضا جمع‌آوری شده می‌گوید، شمار امضاها اهمیتی ندارد، بلکه این واقعیت مهم است که این کازرار در جریان است.رژیم جمهوری اسلامی می‌داند که جنبش پایه‌ای چه قدرتی می‌تواند ایجاد کند. هر چه باشد، خود این حکومت الهی نیز محصول انقلاب است. به گفته‌ی یک تحلیلگر سیاسی در ایران، رژیم نمی‌داند با دو گروه اجتماعی چه رفتاری بکند: دانشجویان و زنان. چند فعال این جنبش‌ها را می‌توان کنترل کرد، ولی اگر این حرکت به یک جنبش مردمی فراروید، دیگر نمی‌توان آن را مهار کرد.ولی فراتر از کارزار یک میلیون امضا، در فضای خصوصی نیز چیزی به حرکت درآمده است. رشد شمار باسوادان، دسترسی به اطلاعات از طریق اینترنت و تلویزیون‌های ماهواره‌ای، باعث شده که آگاهی زنان درباره‌ی حقوقشان افزایش یابد.تصادفا همین جمهوری اسلامی در این زمینه نقش داشته است. در زمان شاه خانواده‌های سنتی اجازه نمی‌دادند که دخترانشان تحصیل کنند و می‌خواستند آنان را از محیط‌های غیراسلامی دور نگاه دارند. این بهانه با اجباری شدن روسری و جداسازی کلاس‌های درس دختران و پسران از بین رفت.در حال حاضر، در دانشگاه‌های ایران، از هر ده دانشجو، هفت تن آنان دختر هستند. در ایران نسلی از زنان مستقل، تحصیل‌کرده و شاغل پدیدآمده که آگاهانه خواستار کنترل زندگی خود هستند

Tuesday, April 14, 2009

روناک صفازاده به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد


روناک صفازاده به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد

بیست و چهار فروردین 1388 - -
تغیر برای برابری - حکم دادگاه روناک صفازاده فعال زنان در کردستان به دکتر محمد شریف وکیل او ابلاغ شد. بر اساس حکم دادگاه روناک به 6 سال حبس تعزیری محکوم و از اتهام محاربه تبرئه شده است.محمد شریف اعلام کردکه به حکم دادگاه اعتراض خواهد شد.
محمد شریف وکیل روناک صفازاده با اعلام این خبر درباره حکم روناک چنین توضیح داد: « موکل از حیث شمول حکم محارب موضوع 186 قانون مجازات اسلامی که در کیفر خواست صادره به آن استناد شده بود برائت حاصل نمود و بر این اساس به اتهام عضویت در پژاک به استناد ماده 499 قانون مجازات به پنج سال حبس تعزیری و ازحیث فعالیت های تبلیغی علیه نظام و به نفع پژاک به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. با توجه به ماده استنادی موکل محکومیت های مزبور را در زندان محل ارتکاب جرم یعنی سنندج تحمل خواهد نمود. بدیهی است که با توجه به ماهیت پرونده به حکم صادره اعتراض خواهد شد تا دادگاه تجدید نظر تصمیم نهایی را اتخاذ کند .»
محمد شریف درباره اتهام عضویت در پژاک برای روناک می گوید:« فعالیت های موکل محدود به فعالیت های انجمن زنان آذرمهر بوده و فعالیت های ایشان در پژاک با همین هدف صورت پذیرفته است. موکل با اهداف تحقیق در خصوص" انگیزه ها و عللل حضور زنان در پژاک در شرایط سخت" بوده است . امید است که دادگاه تجدید نظر محدودیت فعالیت موکل در جنبش زنان را احرازنموده و حکم صادره را نقض نماید
»

یک دانشجوی دختر دانشگاه تهران خودکشی کرد


یک دانشجوی دختر دانشگاه تهران خودکشی کرد

خبرنامه امیرکبیر: شب گذشته یکی از دانشجویان دختر ساکن خوابگاه دانشگاه تهران با پرتاب کردن خود از طبقه چهارم ساختمان اقدام به خودکشی کرد.

این اتفاق در ساختمان ۷۲ مجموعه ی خوابگاههای شهید چمران دانشگاه تهران رخ داد و وی بلافاصله پس از این اقدام به بیمارستان منتقل شد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، نام این دانشجوی دختر کرد، سندس محمدی بوده و وی دانشجوی سال اول کارشناسی رشته ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران می باشد.

گفتنی است این چندمین مورد اقدام به خودکشی در میان دانشجویان دانشگاه تهران است. پیش از این حادثه در ایام امتحانات پایان ترم اول دانشجویان نیز، دانشجوی دیگری بنام نبی الله پیرمحمدی، و از همین دانشکده بدلیل فشارهای کمیته انضباطی از طبقه چهارم خوابگاه کوی دانشگاه خود را به پائین پرتاب کرد و این حادثه منجر به اعتراض و تجمع دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شد.

طی سال گذشته نیز خودکشی دانشجویان بارها در دانشگاه های مختلف کشور از جمله شهید بهشتی، سیستان و بلوچستان، شیراز و … اتفاق افتاد، اما مسئولین بدون توجه به مشکلات دانشجویان تنها تلاش کردند تا مانع از پخش اخبار خودکشی دانشجویان شوند.

هنوز از جزئیات و علل این خودکشی خبری در دست نمی باشد و خوشبختانه تا مخابره این خبر، دانشجوی نامبرده زنده بوده و در بیمارستان بسر می برد
.

Saturday, April 11, 2009

دانشجویان دانشگاه صنعتی بابل تحصن و اعتصاب غذای خود را آغاز کردند

دانشجویان دانشگاه صنعتی بابل تحصن و اعتصاب غذای خود را آغاز کردند




خبرنامه امیرکبیر: از ساعت ۸ صبح روز شنبه ۲۲ فروردین ۳ دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل دست به اعتصاب غذای نامحدود در صحن دانشگاه زدند.

صدها دانشجویان دانشگاه صنعتی بابل نیز در اعتراض به فشارهای وارده از سوی دولت احمدی نژاد بر جنبش دانشجویی همچون بازداشت طولانی مدت دانشجویان پلی تکنیک و برخورد با طیف علامه دفتر تحکیم وحدت، پلمپ درب انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی بابل، ۱۷ حکم صادره از سوی کمیته انضباطی برای دانشجویان همین دانشگاه برای مراسم ۱۶ آذر و انحلال شورای صنفی دانشگاه دست به تحصن زدند.

همزمان بسیج دانشجویی با صدور بیانیه ای دعوت به مناظره ای بین نماینده دانشگاه و دانشجویان معترض کردند که انجمن اسلامی منتخب دانشجویان طی بیانیه ای با این پیشنهاد موافقت کرد مشروط بر اینکه دکتر شکری رییس دانشگاه و قربانی رییس حراست دانشگاه در این جلسه حضور یابند و این مناظره به صورت علنی در سالن آمفی تئاتر دانشگاه در حضور همه دانشجویان برگزار گردد.

بسیج در انتهای بیانیه خود اعتراض دانشجویان را پروژه مظلوم نمایی انتخاباتی خواند که با شانتاژ و جو کاذب و ایجاد جنجال شخص احمدی نژاد را هدف گرفته است!

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، این تحصن بعد از اظهارات هفته پیش دکتر امینی راد (معاون دانشجویی دانشگاه صنعتی بابل) انجام می شود که گفته بود سیاست ابلاغ شده از سوی وزارت علوم برخورد جدی با طیف علامه و انجمن های زیر مجموعه آن است و ما این سیاست را در دانشگاه اجرا خواهیم کرد.

از هفته پیش دیوارهای دانشگاه صنعتی بابل مملو از عکس های دانشجویان زندانی پلی تکنیک است که با ناجوانمردی نیروهای امنیتی به زندان افتاده اند.

شرح تحصن امروز دانشجویان

از ساعت ۱۱ صبح دانشجویان معترض دانشگاه در جلوی دفتر دکتر شکری رییس دانشگاه حاضر شدند و به مدت ۱ ساعت در حالت سکوت در آنجا تحصن کردند. سپس در ساعت ۱۲ با قرائت پیام دانشجویان معترض در جلوی دفتر رییس دانشگاه تحصن و راهپیمایی آغاز گردید.اولین خواسته دانشجویان معترض که در پیام آنها به آن اشاره شد تقاضای استعفای دکتر امینی راد معاونت فرهنگی دانشجویی این دانشگاه است. از دیدگاه دانشجویان این دانشگاه ضعف شخصیتی مسئولین دانشگاه علی الخصوص دکتر امینی راد سبب شده است که دستگاه های امنیتی خارج از دانشگاه نظیر وزارت اطلاعات تصمیم گیرندگان اصلی در امور دانشگاه باشند و به دخالت در امور دانشجویان بپردازند.

در راهپیمایی دانشجویان معترض صدها دانشجو در حالی که شعارهای مرگ بر دیکتاتور، دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد، حراست زور نمی خواییم رییس مزدور نمی خواییم، زندانی سیاسی آزاد باید گردد حمایت قاطع خود را از دانشجویان زندانی پلی تکنیک نشان دادند.

سپس دانشجویان معترض در صحن ساختمان دانشکده برق دانشگاه جمع شدند و در آنجا محسن برزگر دبیر فرهنگی سابق انجمن اسلامی دانشگاه به تشریح فشارهای وارده بر جنبش دانشجویی پرداخت. وی همچنین چگونگی احضار خانواده اش به اداره اطلاعات بابل و مزاحمت هایی که نیروهای امنیتی برای وی سایر اعضای انجمن اسلامی دانشگاه ایجاد کرده اند را تشریح کرد.

دانشجویان متحصن از ساعت ۱ عصر کلیه کلاس های درس را تعطیل کرده اند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشجویان پلاکاردهایی با مضامین “انتقاد و اعتراض حق دانشجوست” و “تا احیای حق همکلاسی هایمان خاموش نخواهیم نشست” و “از این همه بیداد می کنیم فریاد” و “اتحاد مبارزه پیروزی” را در دست دارند.

دانشجویان متحصن پس از تجمع یک ساعته خود و تعطیلی کلاس های درس مجددا به راهپیمایی در داخل دانشگاه پرداختند و با شعارهای “صندلی حیا کن امینی را رها کن” و “قربانی حیا کن دانشجو را رها کن”، برای بار مجدد به امینی راد معاونت فرهنگی و قربانی رییس حراست پیغام دادند که اقدامات امنیتی علیه دانشجویان و پلمپ درب دفتر انجمن اسلامی دانشگاه، پرونده سازی برای دانشجویان در کمیته انضباطی و ده ها اقدام دیگر جهت سرکوب دانشجویان چه پیامدی خواهد داشت.

امینی راد هفته گذشته تهدید کرده بود که اگر دانشجویان امروز دست به تحصن بزنند آنها را بازداشت خواهیم کرد. دانشجویان در ساعت ۲:۳۰ عصر به راهپیمایی و مراسم امروز خود خاتمه دادند. این تجمع و اعتصاب غذا در روزهای آینده ادامه خواهد داشت.

روز گذشته انجمن اسلامی منتخب دانشجویان دانشگاه صنعتی بابل طی فراخوانی از همه انجمن های اسلامی خواست که بیش از سکوت نکنند و در این حرکت اعتراضی در کنار دانشجویان مازندرانی قرار گیرند.

نبرد حکومت اسلامی با زنان


نبرد حکومت اسلامی با زنان

دو گروه اجتماعی وجود دارند که رژیم نمی‌داند با آنان چه کند: یکی دانشجویان و دیگری زنان. رژیم می‌تواند عده‌ای از آنها را کنترل کند. ولی وقتی که همه اینها به یک جنبش مردمی تبدیل شود، آن وقت دیگر نمی‌توان آن را متوقف کرد.*****
برگردان از الاهه بقراط
نبرد حکومت اسلامی با زنان
با نزدیک شدن خرداد، توجه رسانه‌ها دوباره به حقوق زنان و تظاهرات آنها در سال 1385 در میدان «هفت تیر» تهران جلب می‌شود که اگرچه به شدت سرکوب شد لیکن به مثابه نخستین تظاهرات زنان بعد از تقریبا سه دهه که از تظاهرات 17 اسفند 1357 در اعتراض به حجاب اجباری می‌گذشت، به ثبت رسید. گزارش خبرنگار روزنامه آلمانی «دی ولت» (11 آوریل) را درباره جنبش برابرخواهی زنان می‌خوانید:
این زن نیز هر لحظه منتظر است که بر در بکوبند. هر بار که صدای پایی از پله‌ها به گوش می‌رسد، لحظاتی طولانی می‌اندیشد: همین الان است که بیایند. حدود هفتاد تن از فعالان حقوق زنان در حال حاضر در زندان بسر می‌برند. منصوره شجاعی نیز پیش از این چند بار دستگیر شده است. این زن پنجاه ساله لاغراندام و بلندقد با چهره‌ای کشیده در آپارتمانی در مرکز تهران زندگی می‌کند. منصوره با خونسردی می‌گوید: «من نمی‌ترسم ولی منتظرم هر لحظه بیایند و مرا ببرند».نبرد خاموش زنان فمینیست ایران دشوارتر شده است. از یک سو، حکومت با شروع ریاست جمهوری احمدی‌نژاد بر شدت اقدامات خود علیه فعالان حقوق زنان افزوده است، و از سوی دیگر مدافعان حقوق زنان نیز بر فعالیت‌های خود می‌افزایند. منصوره شجاعی می‌گوید: «ما فشار را بیش از پیش احساس می‌کنیم ولی با این همه امروز خیلی قویتر و هماهنگ‌تر از چند سال پیش هستیم». وی در برابر این پرسش که آیا انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن ممکن است به بهبود وضعیت بیانجامد، پاسخ می‌دهد دیگر اعتمادی به سیاستمداران ندارد.منصوره شجاعی خستگی‌ناپذیر به نظر می‌رسد و حرکاتش سرشار از انرژی است. انگشتانش را در موهای کوتاه و تیره‌اش فرو می‌برد. عینکش را مدام می‌گذارد و بر می‌دارد. به خوبی می‌توان او را پشت تریبون یک گردهمایی تصور کرد. ولی گردهمایی در ایران ممنوع است. با وجود این، در ماه ژوئن 2006 صدها زن در میدان هفت تیر در تهران گرد آمدند تا برای نخستین بار پس از گذشت سی سال از انقلاب اسلامی برای حقوق خود تظاهرات کنند.نیروهای انتظامی با چماق و گاز اشک‌آور به جان آنها افتادند و عده زیادی را دستگیر کردند. منصوره شجاعی چنین به یاد می‌آورد: «آنها حتی نگداشتند ما مراسم را شروع کنیم! با این همه بعد از آن ما تماس‌های خیلی زیادی داشتیم». به این ترتیب، زنان فمینیست استراتژی خود را عوض کردند و کار خود را به عمق جامعه بردند. اینک آنها شهر به شهر و روستا به روستا به میان مردم می‌روند. از سالن‌های آرایش و زیبایی تا فروشگاه‌ها. آنها در ایستگاه‌های اتوبوس با مردم حرف می‌زنند و به آنها توضیح می‌دهند که چگونه نظام حقوقی ایران در مورد زنان تبعیض قائل می‌شود. از اینکه گواهی زنان در دادگاه تنها نصف گواهی مردان ارزش دارد تا تعدد زوجات و ممنوعیت حق قضاوت زنان و سنگسار زنان. کسانی که از این روشنگری‌ها قانع می‌شوند، تومار «یک میلیون امضا برای برابری بیشتر» را امضا می‌کنند. هرگاه شمار امضاها به یک میلیون برسد، آن را همراه با پیشنهاداتی جهت تغییر قوانین به مجلس ارائه خواهند کرد.منصوره شجاعی با کمال میل به استان‌های دوردست می‌رود. ولی هر بار با موانع جدیدی روبرو می‌شود. برای نمونه معلوم می‌شود که مردم را با تبلیغات تحریک کرده‌اند. یک بار زن مسنی راه او را بست و در حالی که فعالان جوانتری را که همراه او بودند نشان می‌داد گفت: «خجالت داره که تو این دخترها رو برای فاحشگی به شهر ما میاری!» بارها پیش آمده است که نیروهای انتظامی هر آنچه امضا جمع شده بود، ضبط کردند. از همین رو، منصوره نمی‌تواند به طور دقیق بگوید که چند هزار امضا جمع شده است: «در چنین شرایطی تعداد امضاها مهم نیست، بلکه این موضوع اهمیت دارد که ما کمپین را پیش می‌بریم».رژیم می‌داند یک جنبش در عمق جامعه می‌تواند به شکل‌گیری چه قدرتی بیانجامد. مگر نه این است که خود حکومت الله محصول چنین انقلابیست؟! یک تحلیل‌گر سیاسی در تهران می‌گوید: دو گروه اجتماعی وجود دارند که رژیم نمی‌داند با آنان چه کند: یکی دانشجویان و دیگری زنان. رژیم می‌تواند عده‌ای از آنها را کنترل کند. ولی وقتی که همه اینها به یک جنبش مردمی تبدیل شود، آن وقت دیگر نمی‌توان آن را متوقف کرد».فعلا حکومت توانسته است فضای وحشت را چنان گسترش دهد که بسیاری از زنان بترسند علنی برای حقوق خود وارد عمل شوند. مریم که بیست و سه ساله است می‌گوید: «چیز زیادی نمی‌توان به دست آورد جز اینکه آدم موقعیت خودش را بدتر از این که هست کند». او که دانشجوست در یک کافه کوچک در نزدیکی دانشگاهش نشسته است. آهسته حرف می‌زند و چشم به میز دوخته است. او یکی از زنانی است که در تظاهرات ژوئن 2006 دستگیر شدند. مریم که دو روز در زندان نگاه داشته شد چنین زمزمه می‌کند: «آنها مرا کتک نزدند ولی آنطور که رفتار کردند یک جنگ روانی تمام عیار بود. من تا دو ماه بعد هنوز خواب‌های وحشتناک می‌دیدم». در اینجا حرفش را قطع می‌کند و سیگاری آتش می‌زند. او میل ندارد بیش از این درباره این دو روز حرف بزند چرا که نمی‌خواهد آنها را به یاد بیاورد. دوباره زمزمه می‌کند: «این اولین باری بود که من فعالیت سیاسی داشتم. و دیگر هرگز آن را تکرار نخواهم کرد». به غیر از این کمپین، در فضای خصوصی، چیزی به حرکت در آمده است: افزایش سوادآموزی و دستیابی به اطلاعات از طریق اینترنت و ماهواره به شدت بر خودآگاهی زنان درباره حقوقشان افزوده است. اتفاقا خود جمهوری اسلامی بدون آنکه بخواهد به این افزایش آگاهی یاری رسانده است.در دوران شاه، اغلب خانواده‌های سنتی اجازه نمی‌دادند دخترانشان به مدرسه بروند چرا که مدارس دولتی به نظر آنها غیراسلامی بودند. این بهانه با تحمیل حجاب اجباری و جداسازی جنسی در مدارس، از میان برداشته شد. امروز، از هر ده دانشجو، هفت نفر زن هستند. نسلی از زنان تحصیل‌کرده، مستقل و شاغل رشد کرده است که آگاهانه خواهان حقوق خود برای کنترل زندگی خویش هستند.دادگاه خانواده تهران در میدان ونک در شمال شهر قرار دارد. یک ساختمان اداری از بتون خاکستری. در این ساختمان بر نیمکت انتظار یک زن جوان رنگ‌پریده نشسته است و عصبی اوراق اسنادی را که بر روی زانوانش قرار دارند، ورق می‌زند. او نگار نام دارد و می‌گوید: «بلافاصله پس از ازدواج، شوهرم شروع کرد به کتک زدن من. من فکر می‌کردم زمان که بگذره، دست از این کار بر می‌داره. ولی بدتر شد». او سرانجام تصمیمی گرفت که ده سال پیش برایش تصورناپذیر بود: تقاضای طلاق کرد. جالب اینجاست که این زن 25 ساله به طبقات بالای جامعه تعلق ندارد بلکه همسر یک مکانیک اتومبیل از یک منطقه تنگدست در حومه تهران است. نگار مصمم سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید: «من فکر کردم این درست نیست که یک مرد زنش رو کتک بزنه».طبق آمار دولتی، آمار طلاق در ایران در طول پانزده سال گذشته، چهار برابر شده است. بنا بر بررسی‌های زهرا ارزانی، وکیل دعاوی، این زنان هستند که بیش از پیش تقاضای طلاق می‌کنند. او این پدیده را چنین توضیح می‌دهد: «موضع زنان تغییر کرده است. قبلا این مثل رایج بود که زن با لباس سفید به خانه شوهر می‌رود و با لباس سفید هم از خانه شوهر بیرون می‌آید. امروز زنان دیگر اعتقاد ندارند که باید اینطور باشد».این وکیل دعاوی یادآوری می‌کند که البته میدان عمل او به عنوان حقوقدان محدود است چرا که قوانین به سود مردان هستند و توضیح می‌دهد: «یک زن نمی‌تواند همینطور به سادگی بگوید من از زندگی زناشویی‌ام ناراضی هستم. زن باید دلایلی برای طلاق داشته باشد که بتواند در برابر دادگاه اثبات کند». علاوه بر این، حق حضانت فرزندان از هفت سالگی به بعد خود به خود به پدر تعلق دارد.از همین رو این وکیل چهل و یک ساله در سایت خود که خدمات مشاوره ارائه می‌دهد، فهرستی را تهیه کرده که زنان باید موقع ازدواج به آن موارد توجه کنند و در عقدنامه به عنوان شرط ضمن عقد که ضمانت حقوقی داشته باشد، قید نمایند. البته این سایت در حال حاضر به کسی کمک نمی‌کند چرا که اداره سانسور دولتی آن را فیلتر کرده است.زهرا ارزانی کلمات را با احتیاط انتخاب می‌کند و سخنان خود را می‌سنجد تا از مرزهای مجاز عبور نکند. او می‌داند موضوع تا چه اندازه حساس است: «وقتی کسی خواهان حقوق برابر است، به این معنی است که کسی دیگر باید از امتیازات خود چشم بپوشد. سیاستمداران به دین و سنت پناه می‌برند تا وضعیت کنونی را حفظ کنند
».