Monday, June 23, 2008

اتحادیه اروپا تحریم علیه بانک ملی ایران را تصویب کرد


اتحادیه اروپا تحریم علیه بانک ملی ایران را تصویب کرد

رادیو فردا - وزيران کشاورزی و شيلات کشورهای اتحاديه اروپا در جلسه روز دوشنبه خود بر سر تحريم های جديد عليه ايران و بويژه ممنوعيت فعاليت بانک ملی ايران در اروپا، به توافق رسيدند.
تحريم های جديد، فعاليت بزرگترين بانک ايران را در شعبات اروپايی خود در لندن، هامبورگ و پاريس متوقف می کند.
اين تصميم جديد بدون هيچ گونه بحثی به تصويب رسيد و اسامی ۲۰ نفر همراه با ۱۵ سازمان در ليست ممنوعيت دريافت ويزا از اتحاديه اروپا قرار گرفت.
مقام های اين اتحاديه جزئياتی در باره مشخصات اين افراد و سازمان ها منتشر نکرده اند، اما گفتند که اين افراد از مقام های دولتی و دست اندرکاران برنامه اتمی جمهوری اسلامی ايران هستند.
يک ديپلمات گفته است که هيچ مقام سياسی مشمول تحريم نشده است چون « ما بايد با آنها گفت وگو کنيم.»

تحريم بزرگترين بانک ايران

قرار بود که کشورهای عضو اتحاديه اروپا در نشست روز پنج شنبه و جمعه گذشته در باره دور جديد تحريم ها تصميم گيری کنند ولی توافقی در اين زمينه به دست نيامد .
تصميم جديد اتحادیه اروپا بدون هيچ گونه بحثی به تصويب رسيد و اسامی ۲۰ نفر همراه با ۱۵ سازمان در ليست ممنوعيت دريافت ويزا از اتحاديه اروپا قرار گرفت.
ديپلمات های اروپايی معتقد بودند که اتخاذ چنين تصميمی نيازمند چندين روز کار برای انطباق دادن تحريم ها با قطعنامه ها و قوانين سازمان ملل و اتحاديه اروپا برای توقيف دارايی های بانک ملی است.
بانک ملی ايران در حال حاضر در سه کشور آلمان، فرانسه و بريتانيا شعبه دارد و بزرگترين بانک ايران از نظر حجم دارايی محسوب می شود.
سختگيری های جديد در ادامه تحريم هايی است که شورای امنيت سازمان ملل از سال ۲۰۰۶ عليه جمهوری اسلامی ايران اعمال کرده است.
گوردون براون، نخست وزير بريتانيا هفته گذشته در جريان ديدار خود با جرج بوش خبر داده بود که اتحاديه اروپا روند تحريم های جديد را با هدف ضربه زدن به صادرات نفت و گاز ايران آغاز خواهد کرد.
پيشتر برخی از مقام های اروپايی اعلام کرده بودند که اين احساس در ميان رهبران اتحاديه اروپا بالا گرفته است که در صورت عدم موفقيت تلاش های بين المللی برای ترغيب ايران به تعليق غنی سازی اورانيوم از طريق مشوق های پيشنهادی، تحريم های شديدتر ضروری است.
خاوير سولانا، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا هتفه گذشته بسته ای حاوی مشوق های اقتصادی و سياسی به جمهوری اسلامی ارائه کرد و خواستار پاسخ سريع تهران به اين پيشنهادها شد.
مشوق های تازه اقتصادی به ايران، مجموعه بازنگری شده ای است که سه کشور اروپايی بريتانيا، فرانسه و آلمان در سال ۲۰۰۶ به ايران ارائه کردند و شامل همکاری های صلح آميز هسته ای همراه با مشوق هايی در زمينه فروش هواپيما، فناوری های سطح بالا و قراردادهای مربوط به انرژی و کشاورزی است.
همزمان محمد علی حسينی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ايران در سخنان روز دوشنبه خود در تهران گفت: تعليق و توقف غنی سازی اورانيوم هيچ منطق و چارچوب قانونی ندارد و موضع جمهوری اسلامی در اين زمنيه تغييری نکرده است.
توقف غنی سازی اورانيوم به عنوان پيش شرط از سرگيری مذاکرات از سوی کشورهای غربی عنوان شده است.
آقای حسينی اظهار داشت که ايران منتظر پاسخ رسمی طرف های درگيری در پرونده اتمی اش به بسته پيشنهادی ارائه شده توسط تهران است.
وی افزود: «آقای سولانا با کليات بسته پيشنهادی جمهوری اسلامی ايران موافقت کردند ليکن ما از طرف آنها پاسخ رسمی مي خواهيم.»
جمهوری اسلامی ايران در مقابل پيشنهادهای غرب برای دست کشيدن از برنامه غنی سازی اورانيوم، بسته ای ارائه کرده است که می گويد راهکارهايی برای حل مسائل منطقه ای در آن پيش بينی شده است.
اين در حالی است که در باره برنامه مناقشه برانگيز هسته ای جمهوری اسلامی پيشنهاد مشخصی در اين طرح ارائه نشده است.پاره ای از کارشناسان سياسی معتقدند که با توجه به عدم تغيير مواضع ايران و غرب در باره برنامه اتمی ايران، احتمال ضعيفی وجود دارد که بسته پيشنهادی جديد گروه پنج به علاوه يک از سوی تهران پذيرفته شود.
شورای امنيت سازمان ملل متحد به دليل عدم تعليق برنامه غنی سازی اورانيوم توسط ايران، تاکنون سه قطعنامه تحريمی عليه اين کشور به تصويب رسانده است.

اروپا تحریم ایران را تشدید کرد
بی بی سی - اتحادیه اروپا جهت تحت فشار گذاشتن ایران برای توقف غنی سازی اورانیوم بر سر تحریمهای مالی جدید علیه ایران توافق کرد.
بر اساس موازین جدید کلیه دارایی های بانک ملی، بزرگترین بانک ایران، در اتحادیه اروپا مسدود خواهد شد.

بسته پیشنهادی کشورهای گروه 1+5 - آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه به اضافه آلمان - روز 14 ژوئن توسط خاویر سولانا، نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست های مشترک خارجی و امنیتی، در تهران تحویل مقامات ایرانی شد.
این بسته پیشنهادی شامل مجموعه ای از مشوق ها و امتیازات سیاسی، اقتصادی و فنی در برابر اقدام ایران در کنار گذاشتن برخی از برنامه های هسته این کشور به خصوص غنی سازی اورانیوم بوده است.
این خبر در شرایطی منتشر شده که یک مقام ایرانی دوباره تاکید کرده این کشور پس از بررسی بسته پیشنهادی 1+5 به آن پاسخ می دهد.
از قول یک مقام اتحادیه اروپا نقل شده بود که نمایندگان کشورهای عضو، هفته گذشته در مورد تحریم بانک ملی، در اصول به توافق رسیدند.
آمریکا و اتحادیه اروپا بانک ملی، بزرگترین بانک ایران را متهم کرده اند که تسهیلات بانکی در اختیار برنامه های موشکی و هسته ای جمهوری اسلامی قرار می دهد و سال گذشته ایالات متحده این بانک را تحریم کرد.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا اخیرا بر سر وضع تحریم های جدیدی علیه ایران برای وادار کردن این کشور به کنار گذاشتن برنامه هسته ای و "قطع حمایت از تروریسم" به توافق رسیدند.

بررسی بسته پیشنهادی
در حالیکه آقای سولانا پیشنهادهای گروه 1+5 را سخاوتمندانه توصیف و در مورد دریافت پاسخ سریع ایران به آن ابراز امیدواری کرده است، مقامات جمهوری اسلامی پاسخ خود را به بعد از بررسی این پیشنهادها موکول کرده اند.
روز دوشنبه، محمد علی حسینی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در مورد زمان پاسخ جمهوری اسلامی به این پیشنهادها گفت که "زمانی که بررسی های ایران در مورد بسته پیشنهادی 1+5 پایان یابد، پاسخ ایران به این بسته اعلام خواهد شد."
سخنگوی وزارت خارجه همچنین گفت که خبر آمادگی ایران برای مذاکره پیرامون بسته پیشنهادی 1+5 "به درستی منعکس نشده است."
هفته گذشته به نقل از منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران که برای شرکت در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی به اوگاندا سفر کرده بود، گزارش شد که جمهوری اسلامی آماده مذاکره پیرامون بسته پیشنهادی است و از گروه 1+5 خواست تا متقابلا"بسته پیشنهادی ایران" را بررسی کنند.
ایران در ماه گذشته اعلام کرد پیشنهادهایی را برای حل بحران های جهانی تهیه کرده و در اختیار برخی کشورها و سازمان های بین المللی قرار داده است.
آقای حسینی گفت که در گزارش آمادگی ایران برای مذاکره در مورد بسته پیشنهادی اشتباهی صورت گرفته و منظور ایران در واقع، ابراز آمادگی برای مذاکره پیرامون محورهای مشترک هر دو بسته پیشنهادی بوده است.
سخنگوی وزارت خارجه اظهارات روز گذشته سعید جلیلی، سرپرست مذاکرات هسته ای ایران را یادآور شد و گفت که سرپرست سیاست خارجی اتحادیه اروپا بسته پیشنهادی ایران را مطالعه کرده و با کلیات آن موافق است.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای حسینی در نشست خبری روز دوشنبه گفت که با وجود فشارهایی که بر ایران وارد می شود، این کشور به همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی ادامه می دهد و از پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای خارج نخواهد شد.
وی اظهار داشت که یکی از اهداف کسانی که ایران را تحت فشار قرار می دهند، خارج شدن این کشور از ان پی تی است و افزود آنها در دستیابی به این هدف موفق نمی شون

خودکشی دو دانشجو در حراست دانشگاه های لاهیجان و سیستان و بلوچستان


خودکشی دو دانشجو در حراست دانشگاه های لاهیجان و سیستان و بلوچستان


خبرنامه امیرکبیر: دو دانشجو دانشگاه های سیستان و بلوچستان و دانشگاه آزاد لاهیجان خودکشی کردند. دختر دانشجو دانشگاه آزاد لاهیجان خود را از محل اتاق حراست دانشگاه در طبقه چهارم به پایین انداخته و جان سپرد و یکی از دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان نیز بر اثر فشارهای حراست دانشگاه با خوردن قرص خودکشی کرده است.

دختر دانشجوی دانشگاه لاهیجان پیش از این نیز چندین بار به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شده بود و سرانجام پس از اینکه هفته گذشته مجددا به حراست احضار شد، خودکشی کرد. روزنامه اعتماد در این زمینه نوشت: “این دانشجوی دختر که به دلیل نامشخصی به اتاق حراست دانشکده فنی این دانشگاه مراجعه کرده بود، بعد از دقایقی خود را از پنجره اتاق - واقع در طبقه چهارم- به پایین انداخت و به زندگی خود پایان داد. با این حال هنوز از دلیل احضار -یا مراجعه- دختر دانشجو به حراست خبر موثقی در دست نیست.”

یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد لاهیجان گفت: “ما هم اطلاعی از دلیل حضور دوست مان در حراست نداریم، فقط طبق اطلاعات ما ایشان امروز در سر جلسه امتحان هم حاضر نشده بود.”

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، یک دانشجوی دانشگاه سیستان و بلوچستان نیز با خوردن قرص خودکشی کرده است. این دانشجو دانشگاه سیستان و بلوچستان بارها به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شده و از طرف حراست دانشگاه تحت فشار بود. این دومین مورد خودکشی طی یک و ماه نیم گذشته در دانشگاه سیستان می باشد. پیش از این نیز در اواخر اردیبهشت ماه، یکی از دانشجویان دختر این دانشگاه با خوردن جوهر نمک خودکشی کرده بود.

یکی از دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان در این زمینه به خبرنامه امیرکبیر گفت: “مسئولین دانشگاه در برابر این خودکشی ها پاسخگو نیستند، در حالی که با استفاده از کمیته های انضباطی در دانشگاه سیستان جو خفقان ایجاد و دانشگاه را پادگان تبدیل کرده اند.”

احمد ناصری معاون دانشجوئی و فرهنگی دانشگاه سیستان و بلوچستان به جای پاسخگویی به مشکلات دانشجویان و خودکشی های اخیر در این دانشگاه گفته است: “ما همه معتقد به اصلاح اموریم. چه کسی است که ادعا کند که همه چیز در بهترین وضع ممکن است؟ تا امام زمان (عج) قدم بر چشم ما نگذارد، هیچ چیز در بهترین وضع ممکن قرار نخواهد گرفت.”

این خودکشی ها در دانشگاه های مختلف کشور حالی انجام می شود که مسئولین وزارت علوم پاسخگوی مشکلات دانشجویان و فشارهای وارده بر دانشجویان از طرف کمیته های انضباطی و حراست دانشگاه ها نمی باشند. چندی پیش مشاور وزیر علوم در مصاحبه با خبرگزاری های دولتی با اذعان به خودکشی های دانشجویان، “خودکشی” را دومین علت اصلی مرگ در بین دانشجویان ایرانی برشمرده بود. طبق گفته رئیس حراست ‏کل وزارت علوم از هر ۲۸ مورد خودکشی دانشجویی در ایران، ۷ مورد مربوط به پسران و ۲۱ مورد دیگر مربوط به ‏دختران است. بر اساس آمار اعلام شده از سوی نهادهای دولتی، سالانه ۴۲۰۰ ‏دانشجوی ایرانی خودکشی می کنند که بخشی از آنها به مرگ دانشجو منتهی می شود.

پیش از این نیز در روز چهارشنبه ۲۸ فروردین ماه یک دانشجوی دکتری شیمی معدنی دانشگاه شهید بهشتی با خوردن سیانور خودکشی کرد. چهار روز بعد از آن و در اول اردیبهشت ماه یک دانشجوی مرکز تربیت معلم همدان در محوطه دانشگاه با سلاح گرم خودکشی کرد.

چندی پیش یک دانشجوی اصفهانی نیز در شهرکرد خودکشی کرد. فریناز ۲۱ ساله که دانشجوی ‏پزشکی بود، دو روز قبل از خودکشی به ‏خاطر حجاب از سوی ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت شده بوده و پس از آزادی دست به خودکشی ‏زد.

در سال جاری، در دامغان نیز یک دانشجوی دختر در محل خوابگاه و با استفاده از پارچه، خود را از در حمام خوابگاه حلق‌آویز کرد. این دختر، ۲۱ ‏ساله، اهل و ساکن کرج و دانشجوی “میکروبیولوژی” دامغان بود.

در تهران نیز یک دانشجوی کارشناسی ارشد صنایع غذایی خود را از بالای ساختمان خوابگاه ‏شش طبقه به طرف پایین پرت کرد و در دم جان باخت‎. این دانشجو که در خوابگاه شماره ۱۱ دانشگاه علوم پزشکی ‏شهید‎ ‎بهشتی تهران واقع در خیابان یوسف آباد حضور داشت با پرتاب خود از بلندی به زندگی اش خاتمه داد
.

اگر دست قطع کنیم ديگر شاهد اين آمار بالای سرقت نیستیم


اگر دست قطع کنیم ديگر شاهد اين آمار بالای سرقت نیستیم

ایسنا: رييس‌كل دادگستري استان فارس به همراه معاونان و جمعي از قضات دادگستري استان، با آيت‌الله حائري شيرازي، نماينده ولي فقيه در فارس و امام جمعه شيراز ديدار كردند.
نماينده مقام معظم رهبري در فارس در این دیدار خاطرنشان كرد : درست است که كشور ما جمهوري اسلامي است ولي هنوز يك‌سري از قوانين اسلام را نتوانسته‌ايم اجرا كنيم. قوانين اسلامي را جايگزين قوانين اروپايي نكرده‌ايم و اين يكي از مشكلات ماست.
وي افزود:‌ ما هنوز نمي‌توانيم قانون قطع دست در صورت دزدي را اجرا كنيم. اگر اين قانون اجرا مي‌شد ديگر شاهد اين آمار بالاي سرقت در جامعه نبوديم. در حال حاضر اجراي اين قانون باعث مي‌شود ما را در بحث حقوق بشر محكوم كرده، عليه اسلام فتنه درست كنند. به همين خاطر ما مجبوريم تقيه كنيم تا روزي كه بتوانيم در جهان از احكامي چون قطع دست دفاع كنيم.
نماينده مقام معظم رهبري در فارس ادامه داد: ما بايد در دشوارترين وضعيت‌ها قرار بگيريم و با احكام اسلامي راه‌ حل مشكلات را بيابيم تا افراد به كارآيي اسلام ايمان بياورند
.

گزیده مهمترین رویداد های سیاسی




Thursday, June 19, 2008

به مناسبت روز جهانی پناهندگان؛

به مناسبت روز جهانی پناهندگان؛ بی مسئولیتی دولتها و مرگ تدریجی پناهجویان
ماده چهاردهم ١ـ هر کس حق دارد که در برابر تعقيب، شکنجه و آزار پناهگاهی جستجو کند و در کشورهای ديگر پناه اختيار کند
بیستم ماه ژوئن روز جهانی پناهندگان نام گذاری شده است. این نام گذاری با هدف تأکید بر درک رنج و درد میلیونها انسانی است که به ناچار خاک کشور خود را ترک و در جستجوی امنیت و آینده ای بهتر، زندگی در کشور دیگری را جستجو میکنند. پناهجوئی و پناهندگی میتواند برای بسیاری شانس و فرصتی جدید باشد تا بتوانند در امنیت و آرامش، یک زندگی نو برای خود و خانواده شان طرح ریزی کرده و نیز میتواند علیرغم سختی ها و مشکلات و غم دوری از وطن و خانواده و دوستان، زمینه ساز پیشرفت و موفقیت های جدید شود. اما پناهجوئی و پناهندگی میتواند، همانطور که متأسفانه در اکثر موارد هم صادق است، نه تنها پایان ترس و اظطراب و مشکلات گذشته باشد، بلکه میتواند زمینه ساز بسیاری مشکلات و سختی های جدید گردد.
هیچ کسی داوطلبانه خانه و کاشانه و خاک کشور خود را ترک نمی کند. عوامل مختلفی وجود دارد که فرار و پناهجوئی و مهاجرت را برای بسیاری از انسانها به امری ناگزیر تبدیل میسازد.

Wednesday, June 18, 2008

صدور حکم سنگین برای یک فعال جوان حقوق زنان


صدور حکخبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان

خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان::
شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج "هانا عبدی" از فعالان حقوق زنان را به اتهام "اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم علیه امنیت ملی" و براساس ماده 610 قانون مجازات اسلامی به 5 سال زندان و تبعید به زندان "گرمی" واقع در آذربایجان شرقی محکوم کرد.
"محمد شریف" وکیل مدافع هانا عبدی ضمن تایید این خبر به "خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان" گفت" امروز بعد از ظهر حکم به بنده ابلاغ شده و ما نسبت به این مساله خیلی نگرانیم و یقینا در مدت قانونی نسبت به آن اعتراض خواهیم کرد".
هانا عبدی مهر ماه سال گذشته در سنندج بدست نیروهای امنیتی بازداشت شد و در حال حاضر در بند نسوان زندان عمومی سنندج دربند است.
علاوه بر هانا عبدی، روناک صفازاده دیگر فعال حقوق زنان هم در این بند بسر می برد و اتهام وی "محاربه" عنوان شده است.
چهارشنبه 29 خرداد 1387م

Sunday, June 15, 2008

گزیده مهمترین رویدادهای سیاسی اجتماعی هفته توسط پیروز آشنا




اي زن خصمت شكسته باد

سروده سيمين بهبهاني به مناسبت 22 خرداد
هان اي زن
لطف بلور و سختي آهن
عزمت خجسته باد
حق مي گويي
حق مي جويي
قامتت راستاي قيامت
اي ايستاده به پا چون كوه
اي استوار
اي ناشكسته
خصمت شكسته باد
ديروز چون ستم زدگان مي گريستي
امروز آن شدي كه برابر بايستي
فرصت ويران كه اندك است
گامت مبارك است
در فكر كار باش
فردا از آن توست
اميدوار باش
مي بينمت به مسند پيروزي
انديشه ورز توانايي
لطف است آنچه انديشي
حكم است آنچه فرمايي
در مطلع حضور؛ خورشيد وار باش
در مطلع حضور؛ خورشيد وار باش

تعرض معاون دانشجویی دانشگاه زنجان به یک دختر دانشجو

تعرض معاون دانشجویی دانشگاه زنجان به یک دختر دانشجو

دفتر تحکیم وحدت طی بیانیه ای از جمله نوشت اخبار نگران کننده از تعرض به یک دانشجوی دختر توسط معاون دانشجویی دانشگاه زنجان همگان را در تاثری عمیق فرو برده است. پیشنهاد بی شرمانه برقراری ارتباط نامشروع از سوی معاونت دانشجویی دانشگاه زنجان که سابقه عضویت در نهادهای شبه نظامی را نیز دارد در حالی روی داد که سه روز پیش همان معاون دانشجویی دستور انحلال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان را صادر نموده بود و پس از این دستور وی که به گمان خویش از دست منتقدان خلاص شده است، دختری دانشجو که در کمیته انضباطی دارای پرونده بوده است را تحت فشار می گذارد که با وی رابطه نامشروع برقرار نماید و این درحالی است که این فرد در سال اخیر دختران دانشجوی بسیاری را به دلیل پوشش نامناسب به کمیته انضباطی فراخوانده است.
این اتفاق در حالی روی می دهد که چندی پیش در دانشگاه کرمانشاه مامور حراست با استفاده از حربه کمیته انضباطی به دختری تعرض نمود و در دانشگاه سهند تبریز نیز اخباری دراین زمینه انتشار یافت.
خبرنامه امیرکبیر نیز در گزارشی نوشت دانشجویان دانشگاه زنجان نقشه معاونت دانشجویی این دانشگاه برای تجاوز به یکی از دختران دانشجو را فاش ساختند. دکتر حسن مددی که از اساتید گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان و معاون دانشجویی دانشگاه زنجان می باشد قصد داشت با تهدید یکی از دانشجویان دختر وی را مجبور به ارتباط جنسی نماید.
پس از آنکه یکی از دانشجویان دختر دانشگاه زنجان به کمیته انضباطی احضار شده بود، دکتر مددی این دختر دانشجو را تحت فشار قرار داده بود تا به خواسته های بی شرمانه وی تن دهد. مددی تنها راه این دختر دانشجو برای جلوگیری از اخراج شدن از دانشگاه را پذیرش خواسته های شوم وی دانسته بود. پس از ادامه تهدیدهای معاونت دانشجویی، دانشجویان دانشگاه تصمیم گرفتند نقشه شوم دکتر مددی را فاش سازند.
ساعت هفت بعد از ظهر روز گذشته این دانشجوی دختر در حالیکه یک ضبط صوت نیز با خود به همراه داشت، با معاون دانشجویی در دفتر وی قرار گذاشت و هنگامیکه معاون دانشگاه برای انجام این عمل ننگ آور در حال درآوردن پیراهنش بود دانشجویان به دفتر وی یورش برده و ضمن جلوگیری از این عمل شرم آور از این اقدام فیلمبردای نمودند و پس از آن اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی نمودند.
به دنبال افشای این مساله و تهدیدات معاون دانشجویی دانشگاه زنجان، بیش از ۳۰۰۰ نفر از دانشجویان شب گذشته تجمع کرده و خواستار استعفای دکتر مددی معاونت دانشجویی، و دکتر نداف، رئیس دانشگاه زنجان شدند. در این تجمع که تا پاسی از شب نیز ادادمه داشت دانشجویان دختر و پسر دانشگاه زنجان به محض حاضر شدن ریاست دانشگاه در جمع دانشجویان یکصدا استعفای کادر ریاست دانشگاه را خواستار شدند. عده ای زیادی از دانشجویان دانشگاه زنجان شب را در سالن ورزش دانشگاه سپری کردند تا صبح با اضافه شدن باقی دانشجویان به جمع متحصنین، تحصن تا رسیدن به خواسته های دانشجویان که توسط شورای متحصنین اعلام خواهد شد ادامه پیدا کند. ضمناً امتحانات یکشنبه و دوشنبه دانشگاه زنجان لغو شد.
لازم به ذکر است این هتک حرمت در دانشگاه زنجان در حالی اتفاق می افتد که مشابه همین اتفاق در اردیبهشت ماه در دانشگاه سهند اتفاق افتاد و نسبت به دانشجویان دختر دانشگاه سهند، توسط مسئولین حراست هتک حرمت هایی انجام گرفت. سال گذشته نیز تجاوز مسئول حراست دانشگاه کرمانشاه نسبت به یک دختر دانشجو اعتراضات دانشجویان این دانشگاه و تشکل های دانشجویی را در پی داشت
.

Saturday, June 14, 2008

برای نسرین ستوده و نیمای شش ماهه اش

میترا شجاعی-23 خرداد 1387
ساعت 5 بعدازظهر ایران بود. بعد از نیم ساعتی تلاش برای گرفتن شماره یکی از بچه ها بالاخره نسرین جواب داد. مثل همیشه خنده را می شد در صدایش دید: تویی میترا جان! چه خوب موقعی زنگ زدیچقدر بوی زندگی می داد این صدا. نه انگار که در محاصره آدم هایی است که به کشتن «ماه» فرمان دارند. صدای نیما و مهراوه هم می آمد چه بی خبر از چند متری اشان می خندیدند انگار که «به نو کردن ماه بر بام شده بودند». یک آهنگی هم انگار نواخته می شد. فضای کوچک آن ماشین در بعد ازظهر پنج شنبه ی 23 خرداد فرمانیه ی تهران، هیچ شباهتی به پیرامونش نداشت.
مثل همیشه مصمم، قاطع و به دور از احساسات شروع به گزارش دادن کرد: از تهدیدهای تلفنی گفت، از دستگیری ناهید و چند نفر دیگری که نتوانسته بود چهره شان را ببیند، از منصوره گفت و محاصره دارآباد توسط نیروهای پلیس و از نگرانی اش برای منصوره که تلفنش در نیمه ی صحبت قطع شده بود. از ژیلا پرسیدم و اینکه تلفن او هم نیمه صحبتش با من قطع شده بود ولی بی خبر بود. گفتم نمی خواهی بروی؟ گفت فعلا می مانم ببینم چه می شود. قرار شد دوباره تماس بگیرم.
ژیلا را دوباره پیدا کردم. مثل همیشه به نگرانی ام خندید. خنده ای سرخوشانه انگار نه انگار که دور تا دورش را نیروهایی گرفته اند که به «ممنوعیت پرواز کبوتر» فرمان دارند.
عقربه های این سوی دنیا ساعت 3 را نشان می داد. یادم آمد که گرسنه ام. به سلف سرویس اداره رفتم و بدون انتخاب، اولین غذا را برداشتم تا فقط از درد معده درامان بمانم.
گرم کردن غذایی که سه ساعتی از پختش گذشته بود و خوردن آن و کمی نشستن و خیره شدن به آدمهایی که هرچند همه روزنامه نگارند ولی هیچ خبری از فرمانیه تهران و گالری ای که درهایش به روی زنان شهر بسته شده بود، نداشتند نیم ساعتی طول کشید. در راه برگشت به اتاق کار بودم که زنگ تلفن همراه، کلاغ بدخبر دیگری شد: نسرین و ژیلا را هم گرفتند.
وای که زمان چه معجزه گر است. تنها 30 دقیقه کافی بود تا نسرین نتواند به وعده اش برای ادامه خبر دادن از فرمانیه عمل کند. تنها نیم ساعت کافی بود تا ژیلا دیگر نتواند به نگرانی «بی مورد» من بخندد. تنها نیم ساعت.
تلفن همسر نسرین پاسخ نمی داد. حتما دستش مشغول نیما و مهراوه بود. نیما حتما دیگر نمی خندید. دوست داشتم به همسر همراه نسرین بگویم که نگرانی به دل راه ندهد. امشب حتما نیما یاد می گیرد که در دنیا غیر از پستان گرم مادر، چیزهای دیگری هم برای تغذیه هست. امشب نیما می فهمد که در این دنیای بی مهر باید عادت کند به نبودن گاه و بیگاه آغوش پر مهر مادر و امشب نسرین هم می فهمد که چه موهبتی است در آغوش گرفتن کودکی که در میان آنهمه سیاهی، تنها خندیدن را آموخته. امشب نسرین و نیما هردو بسیار از «گزمه گان» آموختند هرچند که ماه درنیامد:
به نوکردن ماه بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه
داسی سرد بر آسمان گذشت که پرواز کبوتر ممنوع است
پرندگان به نجوا چیزی گفتند
و گزمه گان به هیاهو شمشیر بر پرندگان نهادند
ماه در نیامد
«اشعار داخل گیومه و نیز قطع پایانی از احمد شاملوس

تظاهرات ضد حکومتی 24 خرداد در مشهد: مرگ بر دیکتاتور

Thursday, June 12, 2008

ثبت 66 هزار مرگ غير طبيعی در كشور


ثبت 66 هزار مرگ غير طبيعی در كشور

خبرگزاري حکومتی فارس: رئيس سازمان پزشكي قانوني اعلام كرد: 547 هزار پرونده نزاع و درگيري و حادثه در سال 86 در اين سازمان ثبت شده است كه 66 هزار مرگ غير طبيعي ناشي از تصادف، گازگرفتگي، مسموميت، ضرب و جرح و اعتياد نيز جزء آن است. محمد حسن عابدي، امروز در يك نشست مطبوعاتي كه در محل سازمان پزشكي قانوني تشكيل شد، در پاسخ به پرسش خبرنگار فارس در مورد ميزان مرگ و ميرهاي غير طبيعي در كشور،‌ توضيح داد: سال گذشته در مجموع پرونده 61 هزار و 222 نفر فوتي ناشي از مرگ غير طبيعي در كشور ثبت شده است كه نسبت به آمار 66 هزار و 178 نفري سال 85 حدود 5/7 درصد كاهش يافته است.
وي افزود: 22 هزار و 918 مورد از اين مرگ‌ها مربوط به تصادف هاي رانندگي است كه در مقايسه با مرگ 27 هزار و 567 نفر بر اثر تصادف در سال 85، كاهش 9/16درصد مرگ‌هاي ناشي از تصادف را در كشور نشان مي‌دهد.
وي گفت: هزار و 24 نفر نيز در اين مدت بر اثر گازگرفتگي، 482 نفر بر اثر مسموميت دارويي، 4 هزار و 713 نفر بر اثر عوارض اعتياد، 1096 نفر بر اثر ضربه با سلاح سرد، و 1527نفر نيز بر اثر شليك يا انفجار سلاح گرم جان خود را از دست دادند كه اين ميزان در سال 85 براي گازگرفتگي 973 نفر، مسموميت دارويي362 نفر، عوارض دارويي 4 هزار و 484 نفر، سلاح سرد 1219 نفر و سلاح گرم 1651 نفر بود كه در همه موارد شاهد كاهش هستيم.
رئيس سازمان پزشكي قانوني كشور اضافه كرد: مجموع پرونده هايي كه در سال 86 در پزشكي قانوني رسيدگي شد، حدود 2 ميليون مورد بود كه 547 هزار و 621 مورد آن مربوط به نزاع ها و درگيري ها و 245 هزار و 418 مورد آن مربوط به تصادفات رانندگي بود، تعداد نزاع ها درسال 85 حدود 581 هزار و 884 مورد و تعداد شكايت هاي ناشي از تصادف در اين سال 276 هزار و 762 مورد بود كه در اين موارد نيز شاهد كاهش آمار هستيم.
وي در پاسخ به پرسش ديگر خبرنگار فارس از صدور مجوز سقط درماني براي حدود 2 هزار متقاضي در سال 86 بر اساس قانون خبر داد.
عابدي افزود: طي سال گذشته 12 هزار و 846 مورد شكايت به كميسيونهاي 30 گانه تخصصي و فوق تخصصي پزشكي قانوني ارجاع شد، تعداد اين شكايت ها در سال 85 حدود 10 هزار و 466 مورد بود.
وي گفت: تعداد پرونده‌هاي مربوط به قصور پزشكي در سال 86 نيز 2 هزار و 258 مورد بود كه البته همه آنها به محكوميت پزشك منتهي نشد، پرونده هاي قصور پزشكي در سال 85 نيز 2 هزار و 100 مورد بود كه در اين مورد كاهش 5/7 درصدي را شاهديم.
وي افزود: در سال 86 بيشترين شكايتها از پزشكان به متخصصان ارتوپدي، با 276 مورد شكايت بود، بعد از آن جراحان زنان با 275 شكايت، جراحان عمومي با 235مورد، دندانپزشكان با 174 شكايت، جراحان چشم با 157 مورد، جراحان پلاستيك با 119 مورد، جراحان مغز و اعصاب با 115 شكايت و جراحان گوش و حلق و بيني با 104 مورد در رده‌هاي بعدي هستند.
وي اضافه كرد: درسال 85 نيز بيشترين شكايت مربوط به متخصصان ارتوپدي با 236 مورد بود و بعد از آن جراحان زنان با 222 مورد، جراحان عمومي با 190مورد، جراحان چشم با 181 مورد ، مغز و اعصاب با 142 مورد، جراحان پلاستيك با 131 شكايت، جراحان گوش و حلق و بيني با 115مورد و دندانپزشكان با 114 مورد شكايت در رده هاي بعدي بودند كه افزايش نسبي اين شكايت‌ها مشاهده مي‌شود
.

بازداشت 8 تن از فعالان جنبش زنان در سالگرد 22 خرداد

بازداشت 8 تن از فعالان جنبش زنان در سالگرد 22 خرداد


کانون زنان ایرانی: عصر امروز هشت نفر از زنان فعال در جنبش زنان و روزنامه نگاران حوزه زنان توسط نیروهای امنیتی و پلیس امنیت تهران بازداشت شدند.
امروز قرار بود تعدادی از فعالان جنبش زنان در گالری راه ابریشم تهران سالروز 22 خرداد ،روز همبستگی زنان را گرامی بدارند اما آنها هنگام مراجعه به این گالری با درهای بسته و حضور نیروهای انتظامی و امنیتی و ممانعت شان برای برگزاری این نشست مواجه شدند . این در حالی است که پیش از این مدیریت این گالری فرهنگی موافقت خود را با بر گزاری این مراسم اعلام کرده بود اما با فشار نیروهای انتظامی و امنیتی مجبور شد درهای گالری را بر میهمانان و سخنرانان این مراسم ببندد.
ژیلا بنی یعقوب روزنامه نگار و مسول سایت کانون زنان ایرانی ، نسرین ستوده وکیل و مدافع حقوق زنان و کودکان ، آیدا سعادت , جلوه جواهری ، فریده غائب ، ناهید میرحاج ،سارا لقمانی و نفیسه ازاد زنانی هستند که دستگیر شده و پلیس آنها را در خودروهای گشت ارشاد که مخصوص برخورد با بدحجابی است ، نگه داشته است. نیروهای امنیتی همچنین به حانه پروین اردلان رفته تا او را بازداشت کنند . اما نتوانستند وی را بیابند.
بر اساس اطلاعیه شماره دو کمیته هماهنگی برگزار کننده این مراسم مقامات مسوول در تمام دوسال گذشته از دادن مجوز به فعالان جنبش زنان برای برگزاری تجمع مسالمت آمیز خودداری کرده اند و هرگونه تجمع محدود آنها را نیز مورد حمله و ضرب و شتم قرار داده اند و حتی در برخی از موارد مانع برگزاری هرگونه گردهمایی این فعالان در خانه های شخصی شان شده اند. ما متاسفیم که نیروهای امنیتی از برگزاری یک مراسم آن هم با حضور جمع محدود صد و پنجاه تا دویست نفره و در یک محیط سربسته به وحشت می افتند و از برگزاری آن ممانعت می کنند
.

"خواب آشفته خیابان" ویژه نامه 22 خرداد


Wednesday, June 11, 2008

برنامه اول صدای تغییر؛ ویژه 22 خرداد

برنامه اول صدای تغییر؛ ویژه 22 خرداد

روی عکس کلیک کنید و بشنوید

بیست و دو خرداد؛ بیانیه بیش از 1200 تن از فعالان جنبش زنان


بیست و دو خرداد؛ بیانیه بیش از 1200 تن از فعالان جنبش زنان

سایت تغییر برای برابری
بیانیه بیش از 1200 تن از فعالان جنبش زنان و مدافعان حقوق برابر به مناسبت سالگرد ۲۲ خرداد
چهار شنبه22 خرداد 1387
در ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۴، از دل جمعی که به تدریج «جمع هم‌اندیشی فعالان جنبش زنان» نام گرفت، و طی دو سال بسیاری از گروه‌های زنان را گرد هم آورد تا حول «مطالباتی مشترک» فعالیت کنند، تجمعی گسترده در مقابل دانشگاه تهران شکل گرفت. در آن روز جمعی از زنان ایرانی از گروه‌های مختلف فکری گرد هم آمدند تا اعتراض خود را نسبت به تبعیض در قوانین کشور و به‌ویژه «قانون مادر» کشور یعنی «قانون اساسی» اعلام دارند. این تجمع که با پیوستن افراد و گروه‌های متفاوتی از زنان در شهرهای مختلف کشور نیز همراه شد، نقطه عطفی را در تاریخ جنبش معاصر زنان رقم زد.
سال بعد نیز در بزرگداشت سالروز ۲۲ خرداد، تجمعی دیگر در میدان هفت تیر توسط برخی از گروه‌ها و فعالان جنبش زنان و با حضور فعال جنبش دانشجویی و سندیکایی شکل گرفت، و تبعیض در قوانین فعلی مورد اعتراض قرار گرفت. اما این تجمع با خشونت بسیار سرکوب شد، ۷۰ نفر دستگیر شدند، و سپس پرونده‌های قضایی برای برخی از شرکت‌کنندگان تشکیل شد. اما از دل این تجمع، کارزار دسته‌جمعی برای جمع‌آوری یک میلیون امضاء با هدف تغییر قوانین تبعیض‌آمیز شکل گرفت و به تدریج در سراسر ایران و حتی در خارج از کشور گسترش یافت. همراه با این حرکت همچنین شاهد تشکیل کمپین‌های دیگری همچون کمپین قانون بی‌سنگسار، حق ورود زنان به ورزشگاه‌ها، اعتراض به سهمیه‌بندی جنسیتی در دانشگاه‌ها، و شکل‌گیری منشور زنان و حرکت‌های زنان برای «صلح» و برابری بودیم که همگی این حرکت‌های اعتراضی، خواسته‌ها و مطالبات حقوقی و برابری‌خواهانه‌ی جنبش زنان را، هرچه وسیع‌تر، در پهنه‌ی جامعه مطرح ساخت.
افزایش فشار بر فعالان جنبش زنان
طی چندین سال گذشته به هر میزان که مطالبات برابری‌خواهانه‌ی جنبش زنان توانسته در لایه های مختلف زنان کشور نفوذ کند و گسترش یابد، واکنش مدافعان نظم موجود نیز نسبت به کنشگران این جنبش افزایش یافته است. به طوری که از ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۵ تاکنون، فعالان جنبش زنان نزدیک به ۱۵۶بار بازداشت و زندانی شده‌اند، نزدیک به یک میلیارد و ۶۰ میلیون تومان وثیقه و کفالت گذاشته‌اند، و در مجموع ۳۰ سال حبس (۲۰ سال حبس تعلیقی و ۹ و نیم سال حبس قطعی) برای آنها صادر شده است. تنها در چندماه اخیر برای برخی از فعالان جنبش زنان، از جمله رضوان مقدم، مینو مرتاضی، پروین اردلان، زینب پیغمبرزاده، نسرین افضلی، ناهید جعفری و امیر یعقوبعلی احکام حبس تعلیقی و تعزیری و شلاق صادر شده است. همچنین در سه ماه گذشته بیش از صدها تن از دختران دانشجو به کمیته‌های انضباطی احضار و احکام تعلیق از تحصیل دریافت کرده‌اند. از سوی دیگر صدای گروه‌های مختلف زنان از راه‌های مختلف سانسور می‌شود، به طوری که اکثر سایت‌های موجود زنان با فیلترینگ گسترده مواجه شده‌اند.
تهاجم گسترده به حقوق فردی زنان و جداسازی‌های رنگارنگ
امروز صدهاهزار زن و دختر در سراسر کشور به بهانه «طرح ارتقاء امنیت اجتماعی» مورد تعرض و خشونت قرار گرفته‌اند. بنابر گزارش‌های چند هفته اخیر، در طول دو ماه گذشته، در چارچوب اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی، تعداد یک هزار و نود و هشت نفر از زنان بدحجاب، دستگیر شده‌اند (خبرگزاری فارس). این تنها نمونه‌ای از دستگیری وسیع زنان به بهانه طرح ارتقاء امنیت اجتماعی است و بی‌شک آشکارکننده همه خشونت‌های اعمال شده از طریق این طرح بر زنان کشور نیست، چرا که تنها یک مورد از نتایج این طرح به دلیل منجر شدن به مرگ (یعنی پرونده دکتر زهرا بنی یعقوب) در رسانه‌ها انعکاس نسبتا گسترده یافته است، در حالی‌ که ضایعات انسانی، جانی، مالی و حیثیتی این طرح امنیتی بیش از اینهاست.
از سویی ورود به حوزه خصوصی افراد، یعنی گسترش ورود نیروهای امنیتی به خانه‌ها و شرکت‌های خصوصی به بهانه مسائل اخلاقی و «امنیت اجتماعی» رو به گسترش است، و کار تا بدانجا بالا گرفته است که ۸ تن از دختران دانشجو در شیراز به خاطر بدحجابی از دانشگاه اخراج شده‌اند. در کنار این فشارهای غیرقانونی به دختران دانشجو، تفکیک جنسیتی فضاهای دانشگاهی، تفکیک کتاب‌های درسی و سهمیه‌بندی جنسیتی در نظام آموزشی و... با شدت و حدت پیگیری می‌شود. این درحالی است که مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همه‌گیر بر زندگی زنان در گروه‌های قومی مختلف و در میان اقلیت‌های مذهبی با شدت و خشونت گسترده‌تری همراه است. از سوی دیگر متاسفانه اجرای احکام اعدام در سطحی وسیع رو به گسترش است،به ویژه اعدام کودکان زیر ۱۸ سال که با هیچ منطق انسانی و معیارهای حقوق بشری سازگاری ندارد. این رفتار خشن قضایی بی‌وقفه قربانی می‌گیرد، آن‌هم از میان کودکانی که به جای قرار گرفتن در برابر چوبه‌ی دار باید پشت نیمکت‌های مدرسه و به طریقی انسانی آموزش می‌دیدند. تازه‌ترین مورد، تایید حکم اعدام بهنود شجاعی و سعید جزی است .
گسترش فشارهای اقتصادی بر زنان
مرور یکسال گذشته نشان می‌دهد که شرایط اقتصادی به شدت سخت و نرخ رسمی (بیست و پنج و سه دهم درصد) و غیر رسمی تورم به حدی افزایش یافته که حتی برخی از مسوولان کشوری را نیز نگران کرده و بارها لب به انتقاد گشوده‌اند. فرصت‌های سرمایه‌گذاری در همه حوزه‌ها جز نفت و گاز به شدت کاهش یافته است. واردات گسترده نیز عرصه را بر تولید تنگ کرده که به نوبه خود تاثیر منفی برسطح اشتغال گذاشته است، و درشرایطی که فضای اقتصادی نامطلوب و فرصت‌های شغلی جدید اندک است، زنان که در این میان ضربه‌پذیرترند از محدودیت‌های بیشتری رنج می‌برند و شرایط نابسامان اقتصادی در کنار اوضاع ناامن اجتماعی عرصه را بر آنان تنگ‌تر کرده است. درآمد نفت درسال گذشته هفتاد میلیارددلار بوده است و پیش‌بینی می‌شود امسال به بیش از صدمیلیارد دلار برسد. اما به دلیل سوءمدیریت، این در آمد سرشار نه فقط تاثیری بر زندگی اقشار آسیب‌پذیر، به ویژه زنان سرپرست خانوار، نداشته، که شرایط را برای آنها سخت‌تر کرده است، آنچنان که براساس گزارش‌های رسمی اکنون «خانوارهای زن-سرپرست» فقیرترین فقیرهای ایران هستند. به طوری که طبق برآوردهای سال گذشته، میزان درآمد زنان در سال حدود چهار هزار دلار بوده، درحالیکه میزان درآمد مردان در همین دوره یک ساله در حدود ۱۱ هزار دلار بوده است. (روزنامه سرمایه).
دست در دست هم نهیم
بی‌شک مطالبات برابری‌طلبانه زنان ایران، از جمله تغییر قوانین نابرابر و غیرانسانی از مجموعه قوانین مدنی و جزایی، که خواسته‌ای است که از ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ به اجماعی وسیع در میان فعالان جنبش زنان نائل شده، مطالباتی مشروع و انسانی است. اما، متاسفانه، این مطالبات اولیه و مشروع پاسخی مناسب دریافت نکرده است. به همین دلیل این طور به نظر می‌رسد برای رساندن صدای درد و رنج زنان به گوش‌هایی که باید بشنوند _ و متاسفانه نمی‌شنوند _ به همدلی و عزمی عمومی‌تر در میان همه زنان و مردان جامعه نیاز است.
از این رو هم اکنون در آستانه سالگرد ۲۲ خرداد، (روز همبستگی زنان ایران)، می‌خواهیم زنان و مردان هم‌وطن خود را مورد خطاب قرار دهیم و به آنها بگوییم با توجه به گستردگی فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر زنان ایران و تهاجم گسترده بر حوزه خصوصی و عمومی زنان، همبستگی میان کنشگران جنبش زنان قادر نخواهد بود که به تنهایی صدای درد و رنج زنان را منعکس کند؛ به ویژه که هر روز فشارهای دیگری از طریق انواع و اقسام قانون‌گذاری‌های جدید، از جمله در قالب قانونی کردن مجازات «ارتداد»، قانونی کردن «ضدیت با هر گونه آزادی بیان»، و نیز غیرقانونی کردن هر نوع اظهارنظر مخالف نسبت به دولت و... اعمال می‌شود.
امروز در آستانه ۲۲ خرداد می‌خواهیم خطاب به خواهران هموطنان‌مان بگوییم: دیگر زمانه‌ای نیست که «نظاره‌گری خاموش» باشیم، امروز جنبش زنان به فرد فرد ما نیازمند است. تک تک ما این‌همه نابرابری و بی‌عدالتی را می‌بینیم و برای پس‌زدن آن، هر روز در زندگی روزمره‌مان هزینه‌های گزافی می‌پردازیم، اما این هزینه‌های فردی تاکنون موفق نشده حتا یک تبصره قانونی را تغییر دهد، چرا که این اعتراض‌های فردی نتوانسته با «اعتراضی جمعی» پیوند بخورد. برای نمونه اگر رفت‌وآمدهای فردی ما در دادگاه‌های خانواده توانسته زندگی فردی برخی از ما را (با دور زدن قانون) اندکی تغییر دهد، اما از آن جایی که هیچ قانونی تغییر نکرده، همین سرنوشت برای دختران ما دوباره تکرار خواهد شد. اعتراض جمعی چندساله گروه‌هایی از زنان لااقل توانسته «دیه زنان و مردان» را در تصادفات برابر کند، شرایط ضمن عقد را عمومی و همه‌گیر سازد، سبب‌ساز ورود لایحه ارث برابر زن و شوهر به مجلس شود، از بسیاری از اعدام‌های کودکان زیر ۱۸ سال جلوگیری کند، برخی از احکام سنگسار را متوقف سازد و از اجرای احکام قصاص برای برخی از زنان جلوگیری به عمل آورد. این نمونه‌ها، دستاوردهای بزرگی نیست، اما اگر بتوان تلاش کرد تا ارتباط میان زنان در سطحی گسترده‌تر برقرار شود و آگاهی فردی و «درخود» زنان، به عمل جمعی و «برای خود» تبدیل شود، بی‌شک دستاوردهای بزرگی را پیش روی خود خواهیم داشت.
امروز در آستانه ۲۲ خرداد، خطاب ما به مسئولان کشوری نیست؛ مسئولانی که دغدغه‌های بزرگی چون «مدیریت جهانی» دارند، و زندگی رنج‌آور زنان کشور نه تنها برایشان مهم نیست، بلکه به جای تغییر و اصلاح قوانین و آیین‌نامه‌ها به نفع آنان و خانواده‌هایشان، متاسفانه هر روز با لوایحی مانند «لایحه ضدخانواده» به ترویج چندهمسری و تشویق تعدد زوجات می‌پردازند... بلکه امروز خطاب ما به همه زنان و خواهران هموطن‌مان است و به آنها می‌گوییم که اگر می‌خواهیم بیش از این خوار و ذلیل نشویم، اگر می‌خواهیم فرزندان ما به خاطر تار مویی یا لباسی یا مهمانی کوچکی یا... توبیخ و مجازات نشوند، اگر می‌خواهیم دارای حقوق برابر و انسانی شهروندی باشیم، راهی جز آن نیست که از پوسته‌ی مقاومت فردی خود بیرون بیاییم و به فکر سازمان دادن اعتراض به صورت دسته‌جمعی باشیم. زنان هموطن! در شرایطی که زنان را هرچه بیشتر از عرصه عمومی حذف می‌کنند، هر چقدر هم دور خود دیوار بکشیم، سرآخر همه در نتایج زیانبار دشواری‌هایی که توسط قوانین موجود (و نیز با قانون گذاری‌های جدید) در حال اجراست، شریک خواهیم بود. از این روست که در این راه دشوار و طولانی، با هزاران امید و آرزو، دست یاری به سوی همه زنان کشور دراز می‌کنیم و می‌گوییم: «همراه شو عزیز، این درد مشترک هرگز جدا جدا، درمان نمی‌شود.»
اسامی امضا کنندگان
آتوسا جعفری/ آذر جزايري/ آذر جوان/ آذر حضرت/ آذر معصوم خانی/ آرارات راطوسیان/ آرزو آذیتا/ آرزو اميني/ آرزو حسینی/ آرسن نظاریان/ آرش آروین/ آرش پارچه طلب كوه پايگان/ آرش حافظی/ آرش صادقی/ آرش عاشوری نیا/ آرش نصیری اقبالی/ آرمين قهقائي/ آزاد روراست/ آزاد مراديان/ آزاده امیری/ آزاده ایرانی/ آزاده حسینی/ آزاده خسروشاهی/ آزاده رحیمی/ آزاده فرامرزیها/ آزاده قانع آزاد/ آزیتا ایزدی/ آزیتا بکائی/ آزیتا رضوان/ آزیتا شرف جهان/ آسمان مقدم/ آسو صالح/ آسیه امینی/ آمنه شيرافكن/ آنا محمدی/ آناهیتا ابراهیمی/ آناهید رمضی/ آندرانیک آندراسیان/آیدا سعادت/ آیدا کنعانی/ آیدین شمس/ آیناز قیچلو/ آینده آزاد/
ابراهیم جهانگیری/ ابراهیم عبدالله زاده/ ابراهيم مددي/ ابوتراب ابوترابی/ احترام شادفر/ احسان دهکردی/ احسان راد/ احمد بروغني/ احمد تقوائی/ احمد رناسی/ احمد مدادی/ احمد منتظری/ احمد نجاتی/ احمدآل شیخ/ اختر شیر محمدی/ اختر قاسمی/ ارژنگ نجاریان/ ارسلان ریحان زاده/ ارشیا نوری/ اسد مذنبی/ اسدالله علی محمدی/ اسماء رضایی/ اسماعيل شبان/ اسماعیل مولودی/ اسماعيل ناطقي/ اشکان آرشیان/ اشکان منفرد/ اصغر نصرتی/ اعظم ابطهی/ افروز بحري/ افروز مغزي/ افسانه آتش افروز/ افسانه وفائي/ افشین احیاء/ اقدس چرونده/ اکبر حمالی/ اکبر خسرو شاهی/ اکبر زرگر/ اکبر عطری/ اکبر مهدی/ اکرم حميديان/ اکرم خیر خواه/ البرز احمدیان/ الما قوانلو/ المیرا علی حسینی/ الناز انصاری/ الناز بابایی/ الناز محمدی/ الناز محمدي/ الهام آیتی/ الهام بنایی/ الهام رعایی/ الهام فرجی/ الهام قیتانچی/ الهام محسنی/ الهام ملک پور/ الهه امانی/ الهه کولایی/ الهه محمدي/ امجد امجدی/ امید ایران مهر/ امید بیگ زاده/ امید کوهی/ امید معماریان/ امید منتظری/ امیدرضا کمانی/ امیر احسانی/ امیر امیرقلی/ امیر باباخانی/ امیر حسام صلواتی/ امیر حسین گنج بخش/ امير خالقي/ مليكا امينه/ امیر راعی‌فرد/ امير رشيدي/ امیر فرشاد ابراهیمی/ امیر نورمندی/ امیر یعقوبعلی/ امیرخسرو دلیرثانی/ امیررضا امیربختیار/ امیر ملکی/ امیرهمایون مکتبی/ امیل ایمانی/ اميلي امرايي/ امین احیاء/ انور میرستاری/ انوش محمدی/ اوکتای داراب زند/ اهورا دیلگونی/ ایثار میرزاپور/ ایران ایزدی/ ایراندخت فامیلی/ ایرج ادیب زاده/ ایرج جواهری/ ایرج یوسفی/ ایلیا ماهان/ ایمان پاکنهاد/ ايمان ممبيني/
بابک ابراهیمی/ بابک احمدي/ بابک حیدری/ بابک خرم/ بابک مهدیپور دستجردی/ باران محمدي/ باربد گلشیری/ بتول جودکی/ برديا حيدري/ بردیا رستمی/ بردیا فراهانی/ بلال مرادویسی/ بنفشه حجازی/ بنفشه رازقی/ بنفشه رنجی/ بهار آزادی/ بهار بهساز/ بهار خسور/ بهار روزبه/ بهار قلی پور/ بهار مرادی/ بهار نا صر آبادي/ بهار نارنج/ بهاره اميري/ بهاره بوربورمرادی/ بهاره سعادتی/ بهاره شیخ حسنی/ بهاره ميرزا حسين/ بهاره هدایت/بهجت حسینی/ بهداد بردبار/ بهداد رحمانی/ بهرام اسدی چور/ بهرام ایزدی/ بهرام چهاردهی/ بهرام عباسی/ بهرنگ امیرفضلی/ بهروز برهمن/ بهزاد مظفری/ بهزاد مهرانی/ بهمن احمدي امويي/ بهمن امینی/ بهمن بهمنفر/ بهمن کیاماری/ بهناز شکاریار/ بهناز فرمانبر/ بهنام دارایی‌زاده/ بيان محمودي/ بيتا سعادت/ بیتا طاهباز/ بیژن پیرزاده/ بینا داراب زند/
پارسا کاوه/ پارسا كرمانجيان/ پارمیس سعدی/ پدرام یوسفی/ پرتو نوری علا/ پرستو اله یاری/ پرستو انتصاری/ پروانه پرهیزکاری/ پروانه وحیدمنش/ پرویز داورپناه/ پرویز قلیچ خانی/ پرویز میر مکری/ پروین اردلان/ پويا دانشور/ پروين ذبيحی/ پروین ضرابی/ پروين فرازي/ پروین قائم مقامی/ پروین محمدی/ پرهام بختیاری/ پریا نعمتی/ پريسا اكبرزاده/ پریسا روشنفکر/ پريسا شكورزاده/ پریسا شیبانی/ پریسا کاکائی/ پریسا هاشمی/ پریوش نوروز/ پژمان خرسند/ پژمان رحيمي/ پژمان موسوی/ پژهان مختاری/ پگاه حمزه ای/ پگاه سجادی/ پوپک رحیمی/ پوران کریمی/ پونه رحیمی/ پویا امجدی/ پویا سوداوری/ پويا قلي پور/ پویا ماهان/ پويا نعمت الهي/ پویان فخرایی/ پیام ابوطالبی/ پیمان ملاذ/ تارا دوست حقیقی/ تارا سپهری فر/ تارا عظيما/ تارا نجد احمدی/ ترانه بنی یعقوب/ ترانه یلدا/ تورج پارسى/ تونیا کبودوند/
ثريا آزادفر/ ثریا بیات/ ثريا پشنگي/ ثریا حاتم/ ثریا عزیزپناه/ ثريا فلاح/ ثريا قادري/ ثریا یعقوبی/
جادی میرمیرانی /جاسم عندلیب/ جعفر پناهی/ جعفر حسين زاده/ جلال سجادی/ جلوه جواهری/ جلیل آزادیخواه/ جلیل درویش/ جليله شهنازي/ جمشید آیین دار/ جمشید اسدی/ جواد جمالی/ جواد لگزيان/ جواد مقدم/ جواد موسوی خوزستانی/ جوانه جواهری/ جهان عصمتي/
چشمه ياسري/ چيمن جوانرودي/
سياوش كريمي زاده حامد علیرضایی/ حامد یوسفی/ حبیب حاج حیدری/ حدیث السادات وکیلیان/ حديث جاوداني/ حسن بهگر/ حسن درويش پور/ حسن رحیمی بیات/ حسن رضایی/ حسن زارع زاده اردشیر/ حسن شریعت مداری/ حسن عربزاده حجازی/ حسن ماسالي/ حسن ماهان/ حسن نادری/ حسین احمدی نیا/ حسين باستاني/ حسین باقر زاده/ حسين حاجيان/ حسین خسروی مقدم/ حسین رجایی/ حسین رزاقی/ حسین رونقی مالکی/ حسین سلیمیان/ حسین علوی/ حسین فاضلی/ حسین لاجوردی/ حسين منتظرحقيقی/ حسین میرمبینی/ حشمت کازرانی/ حمید حمیدی/ حمید دباشی/ حمید دماوندی/ حمید رستمی/ حمیدرضا امینی/ حمیدرضا عسگری‌نژاد/ حمیده آقاجانی/ حمیده معتمدی/ حمیده نظامی/ حمیرا نورانی/ حنیف یزدانی/ حوری اعتصام/ حوری خسروشاهی/
خالد رستگاری/ خالد محمدزاده/ خدیجه آل طاها/ خدیجه مقدم/خسرو باقر پور/ خسرو چاوشی/خسرو خواجه نوری/ خورشید عابدین
داریوش آشوری/ داريوش قلي زاده/ داریوش مرادی/ داریوش نودهی/ داوود رضوي/ داوود نوائيان/ دلارام علی/ دريا ستايش/ دنا رضوی/
رئوف طاهری/ راحله حسینی/ راحله شادبخش/ راحله عسگری زاده/ راحله کشتگر/ راحله مهدیزاده/ راشل آراميان/ راضیه ذوالفقاری/ رامش کیانی/ رامین پرهام/ رامین موتاب/ رامين نجارباشي/ ربابه میرشکاری/ رحمان دادگستر/ رحمان عزیز/ رحمت اکبریان/ رحیم رفعتی/ رحیم قابل نژاد/ رخشان خاني/ رزا اژیری/ رزا حسامی/ رزگار بانه/ رزی عرفانی/ رزیتا بهرامی/ رزیتا شرف جهان/ رشدان پیرو/ رشید اسماعیلی/ رضا آل طاها/ رضا اکرمی/ رضا اکوانیان/ رضا باقری/ رضا بحری/ رضا چرندابی/ رضا رحیم پور/ رضا زراعتي/ رضا سلطانوند/ رضا سلیمانی/ رضا سیاووشی/ رضا سیدی پور/ رضا شنطیا/ رضا عباسی/ رضا عباسیان/ رضا عزیزی/ رضا فانی یزدی/ رضا قاضی نوری/ رضا قاضی نوری/ رضا کریمی دره شوری/ رضا گوهرزاد/ رضوان مقدم/ رضوانه حقیری/ رضوانه فلاحتی/ روجا بندری/ روجا لطفی نژاد/ روح الله رخشا/ روح الله رستا/ روح الله علی حسینی/ روح اله آقاصالح/ روحی افشار/ روحی شفیعی/ روزبه درنشان/ روزبه غفاری/ روزبه کریمی/ روزبهان امیری/ روژان کرماشانی/ روفیا رمضانعلی/ روفيا قادري/ روناک بصیرت/ رویا آراسته/ رویا پاکزاد/ رویا درشتی/ رویا رهبر/ رویا صحرایی/ رویا طلوعی/ رویا کاشفی/ رها آزاد/ رها نیکو/ ری را عباسی/ ریتا عظمتی/ ریحانه حقیقی/
زارا امجدیان/ زارا فولادی/ زانيار احمدي/ زری شیرازی/ زری طبائی/ زرین مرتضائیان/ زکیه خسروشاهی/ زلال يوسفي/ زویا اوصیا/ زهرا امینی/ زهرا بایزیدی/ زهرا بیات/ زهرا بیگدلی/ زهرا جلالی/ زهرا ذولفعلی زاده/ زهرا صادقی/ زهرا عراقی/ زهرا مجلسی/ زهرا مداح/ زهره ارزنی/ زهره اسدپور/ زهره اسدی/ زهره امین/زهره شجاعی / زهره اميني/ زهره تنکابنی/ زیبا بیات/ زیبا میرحسینی/ زینب بایزیدی/ زینب پیغمبرزاده/ زینب نعمت زاده/
ژاله بهروزی/ ژاله سالاري/ ژانت آفاری/ ژیلا بشیری/ ژیلا بنی یعقوب/ ژینا مدرس گرجی/
ساچلی افلاکی/ سارا بیگ محمدی/ سارا حلمزاده/ سارا شكوهي/ سارا ظاهری/ سارا لقمانی/ سارا محمدی/ سارا موسوی/ سارا موسوی خوئینی ها/ سارا نصرتی/ سارو خلیقی/ سالومه بهداد/ سام قندچي/ سامان دادمان/ سامان رسول پور/ سامان شاه محمدی/ ساناز جودکی/ ساناز رحیمی/ ساناز محسن پور/ سپیده آل طاها/ سپیده پورآقایی/ سپيده سلامي/ سپیده شیرعلی علی زاده/ ستار اميني/ ستار لقايي/ سجاد نیکنام/ سحر تحویلی/ سحر رضازاده/ سحر رضازاده/ سحر روان/ سحر سعید/ سحر صنیعی/ سحر عجمي/ سحر قنواتی/ سحر مستشار/ سحر مفاخری/ سراج الدین میردامادی/ سرور محمدی/ سعید پورحیدر/ سعید پیوندی/ سعيد ترابيان/ سعید رضوانی/ سعيد صحرايي/ سعید قاسمی نژاد/ سعید کلانکی/ سعید نعیمی/ سعيده اسدي پور/ سعیده اسلامی/ سعيده غلامي/ سعیده محمدی/ سکینه عابدینی/ سلمان پناهی/ سلمان شاملو/ سلیمان محمدی/ سمانه آقاجانی/ سمانه حسینی صیدیقی/ سمانه دادور/ سمانه عابديني/ سمانه گلاب/ سمانه موسوی/ سمانه مهدوی/ سمیرا آل عباس/ سمیرا کلهر/ سمیرا محترم/ سميرا نقشبندي/ سمیه بهجتی/ سمیه جواهری/ سمیه رضوی/ سمیه فرید/ سمیه میرزای/ سودابه خجسته پور/ سودابه فرخ نیا/ سودابه کاظمی/ سوسن بامدادی/ سوسن شعبانی/ سوسن طهماسبی/ سولماز احمری/ سولماز اسدی/ سولماز مقدم/ سونیا طیبی/ سونیا غفاری/ سهراب بهداد/ سهراب مهدوی/ سهیل فیروزآبادی/ سهيلا اکبري/ سهیلا پیرانی/ سهیلا ستاری/ سهيلا شغفی/ سهیلا وحدتی/ سیامک ستوده/ سیامک فرید/ سيامك طاهري/ سیاوش خدایی/ سیاوش سعادتیان/ سیاوش عبقری/ سیاوش کیانی/ سیاووش جلیلی/ سيدافشين اميرشاهي/ سیروس برهمن/ سیروس بکتاش/ سیما طنابی/ سیمین امینی/ سیمین دها/ سیمین وخشوپور/
شادی جنتی/ شادی صالحی/ شادی محبی/ شاهد روان/ شاهو رحیم/ شاهین رحیمی/ شایا شهوق/ شایسته ضعیف السادات/ شبنم احمدي/ شعله شاهرخی/ شفق احمدی/ شقایق درخشان/ شقایق درنشان/ شکوفه منتظری/ شکوه ميرزادگي/ شلیر مامندی/ شوبو روراست/ شهاب الدین شیخی/ شهاب میرزایی/ شهاب فیضی/ شهرام رفیع زاده/ شهرام سلیمانی/ شهرام قنبری/ شهرزاد باقری/ شهرزاد داوودی/ شهرزاد سادات آل داود/ شهرزاد لاری/ شهرزاد هادیان/ شهرزاد یزدانپور/ شهره سلطانی/ شهره موحدی/ شهلا اعزازی/ شهلا انتصاری/ شهلا انصاری/ شهلا بهاردوست/ شهلا عبقری/ شهلا عظیمی/ شهلا فرجاد/ شهلا فروزانفر/ شهلا لاهیجی/ شهلا ممبینی/ شهناز غلامی/ شهین دوستدار/ شهین رازقی/ شهین غلامی/ شهين محمدي/ شیرکو جیهانی/ شیرین احمدی/ شیرین اردلان/ شيرين عبادي/ شیرین کریمی/ شیرین موسوی/ شیرین مومنی/ شیرین ناجی آذر/ شیما فرزادمنش/ شیما مصیبی/ شیوا پیرایش/ شیوا نظرآهاری/ شیوا نوجو/
صابر صادقی/ صادق جهانی/ صدرالدین زاهد/ صدف عدل گستر/ صدیقه افشار مقدم/ صدیقه دبستانی/ صدیقه علی پور/ صدیقه فخر آبادی/ صدیقه کشاورز/ صدیقه مصائبی/ صدیقه مقدم/ صفورا نوربخش/ صمد پورموسوی/ صنم دولتشاهی/ صنم محجوب/
طاهر اکوانیان/ طاهره خرم/ طاهره خسروشاهی/ طاهره سعادتی/ طلعت تقی نیا/ طیبه رحیمی/
عادله رضایی/ عاطفه شمس الدین/ عاليه مطلب‌زاده/ عباس حکیم زاده/ عباس شیرازی/ عباس عاقلی زاده/ عبدالرضا احمدی/ عبدالله مومنی/ عذرا صمدی/ عرفان رعایی/ عزت همتیان/ عزیز دارا/ عزیز مولودی/ عزيزالله ملکي/ عزیزه اسدی/ عسل اخوان/ عسل افشاری/ عسل پیرزاده/ عصمت رضوی/ عطیه بیات/ عطیه طاهری/ عطیه وحیدمنش/ عفت ماهباز/ عفت محمدپور/ علي آينه/ علی افشاری/ علی اکبر آزاد/ علي اكبر اميني/ علی امامی/ علی امیرریاحی/ علی اوحدی/ علي باريكاني/ علی بکائی/ علی بهبهانی/ علی بهرامی/ علی پیش گاه/ علی تورنگ/ علی راجی/ علی رضا موسوی/ علی رضاجباری/ علی روزبهانی/ علی صادقی/ علي صمد/ علی طایفی/ علی عبدی/ علی قائدی/ علی کشگر/ علي كلائي/ علی محجوبی/ علي مليحي/ علي نقوي/ علی نیکونسبتی/ علي نيكويي/ علی واعظی پور/ علي وفقي/ عليرضا موسوي/ علی هنری/ علیرضا رنجبر/ علیرضا فخر/ عليرضا قراباغي/ علیرضا کرمانی/ علیرضا گشایشی/ عيسي سحرخيز/ عیسی عادلی/
غزال شولی زاده/ غزال کیهان فر/ غزاله عسگری زاده/ غزل رستم زاده/ غزل یوسفی/ غفور محمدی/
فائز ه مولوی/ فائزه ضیایی/ فهیمه ضیایی/ فاتح مردوخ/ فاخته زمانی/ فاطمه اكبر زاده/ فاطمه اميني/ فاطمه بوستانی/ فاطمه حسامی/ فاطمه حسینی/ فاطمه خانی/ فاطمه خوشرو/ فاطمه دهدشتی نیا/ فاطمه سحر خیز/ فاطمه سعيدی/ فاطمه شاه نظری/ فاطمه شهبازی/ فاطمه شیرازی/ فاطمه مسجدی/ فاطمه مقدم/ فایزه خسروی مقدم/ فایزه مدرس گرجی/ فتانه صادقی/ فتانه عباسی/ فتانه فراهانی/ فتحیه زرکش یزدی/ فخری ذرشگه/ فخری شادفر/ فخری ناجی/ فخری نامی/ فراز يكيتا/ فراصت ناصر آبادي/ فرانك فريد/ فرح طاهری/ فرخنده جبارزادگان/ فرخنده مدرس/ فرد صابری/ فردیس فتحی/ فرزاد جاسمی/ فرزاد رستمی/ فرزانه ايل بيگي/ فرزانه تکلو/ فرزانه جلالی/ فرزانه ربارم/ فرزانه شادفر/ فرزانه طاهري/ فرزانه عظیمی/ فرزانه علاقمند/ فرزانه فداکار/ فرزانه موثق نژاد/ فرزین سعادتی/ فرزین کرمانی/ فرشاد قره داغی/ فرشته شیرازی/ فرشته گل پرور/ فرناز زکی زاده شبستری/ فرناز سیفی/ فرنوش تهراني/ فرود سياوش پور/ فروز سهرابی/ فروغ سمیع نیا/ فروغ قره داغی/ فرهنگ تاولی/ فرهنگ سلامی/ فریبا داودی مهاجر/ فریبا پژوه/ فریبا جعفری/ فريبا قرباني/ فريبا محمدي/ فرید چاووشی/ فريدون گيلاني/ فریده امیدنیا/ فریده پورعبدالله/ فریده جلالی/ فریده خسروشاهی/ فریده رستمی/ فريده عباسي/ فريده غائب/ فریده مقدم/ فریده میرزایی/ فریده یزدی/ فرین حسین روحانیان/ فرینوش سعادتی/ فواد پاشايی/ فواد مجیدی/ فهيد سلطاني/ فهیمه چابک/ فهیمه فرسایی/ فیروز فیروزه ای/ فیروزه رمضانزاده/
قاسم دهقان/ قدسی وزيری/ قهار زاوش/
کاترین آصف/ کارن جواهری/ کاظم علمداری/ کاظم متولی/ کامران بختیاری/ کامیار برزگر/ کاوه آهنگری/ کاوه ماهان/ کاوه مظفری/ کبری شیرازی/ کبری مهدیخانی/ کریم پورحمزاوی/ کژال شیخ محمدی/ کمال میرمیرانی/ کورش جنتی/ کوهیار گودرزی/ کیانا حسینی/ کیانوش سنجری/ كاميل همتي/ كاوه قاسمی كرمانشاهی/ كبری كريمی/ كژان نا صر آبادي/ کلثوم آزاد/ كيوان صميمي/ كيوان مهجور/
گلاله اميني/ گلبرگ باشی/ گلمراد مرادی/ گلناز به گو/ گوهر بیات/ گوهر شمیرانی/ گیتی سلامی/ گیتی وقاری/ گيلان نصيری/
لاله جوانشیر/ لاله حسن پور/ لاله شیر محمدی/ لقا دهدشتی/ لوا زند/ لهراسب زینالی/ لیلا اصلان/ لیلا انصاری/ لیلا جدیدی/ لیلا حسن پور/ لیلا خسروی/ لیلا سعید سلیم/ لیلا شیخ علی پور/ لیلا صحت/ لیلا کاشی/ لیلی مظاهری/
ماری لادیه فولادی/ ماریا رشیدی/ مازیار سمیعی/ ماشاءالله افسر/ ماشاالله عباس زاده/ ماکان افشار/ مانی فراهانی/ ماني ممبيني/ ماهمنیر رحیمی/ مجتبی بیات/ مجتبی رزمی/ مجتبی سمیع نژاد/ مجتبی نجفی/ مجید اخوان/ مجید اسدی/ مجید امینی/ مجید بهشتی/ مجيد تولايي/ مجید ملکی/ محبوبه حسين زاده/ محبوبه خوارزمی/ محبوبه شادزی/ محبوبه شایگان/ محبوبه کرمی/ محبوبه كريم پور/ محترم مهرجو نوا/ محسن اسدالهی/ محسن رسولی/ محسن سازگارا/ محسن شکری/ محسن شمشيري/ محسن عامري/ محسن عیسی پور/ محسن فولادی/ محسن نجاد/ محمد آشور/ محمد اعظمی/ محمد ایزدی/ محمد برزنجه/ محمد بهزادي/ محمد بهشتی/ محمد جواد اکبرین/ محمد حسیبی/ محمد رستمی/ محمد صادق اسفندیاری/ محمد قائم مقامی/ محمد قره باغی/ محمد کابلی موسوی/ محمد ملوان/ محمد میرزاخانی/ محمد ميلاني/ محمدرضا باطنی/ محمدرضا کاظمی/ محمدرضا نیکفر/ محمدرضا یادک/ احمدرضا یزدان‌پناه/ محمود آرام/ محمود ستوده/ محمود کمالی/ محمود کویر/ محمود نکوروح/ مختار زارعی/ مرتضی سمیاری/ مرتضی محیط/ مرجان رحمتی/ مرجان نمازی/ مرسده تهرانی/ مرضیه بخشی زاده/ مرضیه گلرو/ مرمر اسماعیلی/ مریم افشار/ مریم افشاری/ مریم انصاری/ مریم بهرمن/ مریم پاکدامن/ مریم حسین خواه/ مریم حکیمی/ مریم خراسانی/ مریم رحمانی/ مريم رضايي/ مریم زارعی/ مریم زاهدی/ مریم زندی/ مریم زیادلو/ مریم سلیمی/ مريم صالحي زاده/ مریم ضیاء/ مریم عظیمی/ مریم فولادوند/ مریم کریمی/ مريم كاشي/ مریم کسایی/مریم مالک/ مریم مجد/ مریم محمودی/ مریم ملک زاده/ مریم موسوی نیا/ مریم میرزا/ مریم نجفی/ مریم یاسمین/ مریم یوسفی/ مزدک بامدادان/ مژگان تقی نیا/ مژگان ثروتی/ مژگان جعفریان/ مژگان مسلمی/ مسعود آل طاها/ مسعود امیدی/ مسعود بُربُر/ مسعود بهنود/ مسعود رجبی/ مسعود شب افروز/ مسعود شریفی/ مسعود فتحی/ مصطفي تنها/ مصطفي رضيئي/ مصطفی فرخی/ معصومه تقی پور/ معصومه ذاکر زاده / معصومه صدوقی/ معصومه ضياء/ معصومه قلی‌زاده/ معصومه لقمانی/ معصومه نوروزی/ مقصود رنجبر/ ملوک عزیززاده/ ملیحه تیره گل/ ملیحه رزاقی/ منصور بيات زاده/ منصور حيأت غيبي/ منصور عرفان/ منصوره برادران خسروشاهی/ منصوره شجاعی/ منصوره غلام نژاد/ منظر ويسي/ منوچهر پایدار/ منوچهر رادین/ منوچهر فاضل/ منوچهر فريد/ منوچهر مقصودنیا/ منیر مظاهری/ منیر مظلومی/ منیر نصیری/ منیره برادران/ منیره کاظمی/ منیژه مقدم/ مونا علی خان/ مونا علیخواه/ مونیکا برگستروم/ مه لقا جدی/ مه لقا کاشفی/ مهتاب محمدي/ مهتاب مقیمی/ مهدی احمدی/ مهدی بیات/ مهدی پروانه زاده/ مهدی حویزی/ مهدي خانبابا تهراني/ مهدي خانبابا تهراني وفائي زاده/ مهدی عربشاهی/ مهدی غفاری/ مهدی فخرزاده/ مهدی قلی زاده اقدم/ مهدي محسني/ مهدی یوسفی/ مهدیه شیرج/ مهدیه گلرو/ مهران براتی/ مهراوه خوارزمی/ مهرداد حمزه/ مهرداد درویش پور/ مهرداد دولتخواه/ مهرداد سید عسگری/ مهرداد لوائی/ مهرداد مشایخی/ مهرک مهرور/ مهرنوش اعتمادی/ مهرنوش بهنودی/ مهرنوش زنوزی/ مهرو ملالی/ مهری اعظم/ مهری جدی/ مهری جعفریان/ مهری رنجبر/ مهری کریمی/ مهری مشرفی/ مهری معمارحسینی/ مهسا جزینی/ مهسا شوراب/ مهسا طاهران/ مهسان بهنود/ مهشید پگاهی/ مهشید راستی/ مهناز افلاکی/ مهناز رضائی/ مهناز شمس/ مهناز صفا/ مهناز محمدزاده/ مهوش صولت/ مهین امامی/ مهین جعفری/ مهین جودکی/ مهین رضوی/ مهین سلطانی/ مهین سوماتی زاده/ مهين علي‌بابايي/ مهین قاسمی/ میترا آزادفر/ میترا بیگدلی/ میترا روشن/ میثاق افشار/ میثم تقی خین/ میثم قاسمی/ میرحمید سالک/ میرعلی حسینی/ میلاد فدایی اصل/ میلاد مکری/ ميلاد موسوي/ میمنت گلشنی/ مینا اصلاحی/ مینا اصلاحی/ مینا بختیانژاد/ مینا دادمان/ مینا راد/ مینا ربیعی/ مینا کشاورز/ مینا مانی/ مینو شفیعی/ مینو کیامان/ مینو مانی/
نادر حاجی محسن/ نادی مقیمی/ نارین محمدی/ نازلی فرخی/ نازلی موسوی/ نازنین بردبار/ نازنین سماواتی/ نازنین محمدنژاد/ نازی عظیما/ نازیلا تنکابنی/ ناسك رسايي/ ناصر اشجاری/ ناصر شیر محمدی/ ناصر مستشار/ ناصر منظوری/ ناهيد افتخاري/ ناهید بهمنی/ ناهید توسلی/ ناهید جباری/ ناهید جعفری/ نرگس طیبات/ ناهید رمضی/ ناهید صادقی/ ناهید علیطالب/ ناهید فرحی/ ناهید کشاورز/ ناهید میرحاج/ ناهید نصرت/ ناهید وقاری/ نجمه آجربنديان/ نجمه خاکباز/ نجمه زارع/ ندا آذرخش/ ندا حبیب الله/ ندا گرجی/ نرگس جودكي/ نرگس عظيمي/ نرگس محمدی/ نرمين زماني/ نریمان رحیمی/ محبوبه محبی/ نسترن سامی/ نسترن سفري/ نسترن منوچهریان/ نسترین فیروزه ای/ نسرین اردلان/ نسرین ارشادی/ نسرین الماسی/ نسرین بصیری/ نسرین روراست/ نسرین ساسانپور/ نسرين ستوده/ نسرین سلیمی/ نسرین صمدی/ نسرین فرهومند/ نسرین وزیری/ نسیم اخگری/ نسیم بنی‌کمالی/ نسیم تنها/ نسیم خسروی مقدم/ نسیم سرابندی/ نشمیل احمدپور/ نغمه رضائی/ نفيسه آزاد/ نگار چگنی/ نگار سماک نژاد/ نگار نهاوندی/ نگین احتسابیان/ نگین شیخ الاسلامی وطنی/ نگین فیروزه ای/ نوشابه امیری/ نوشین احمدی خراسانی/ نوشین جعفری/ نوشین خاکی/ نوشين سليماني/ نوشین کشاورزنیا/ نوید محبی/ نیره توحیدی/ نیره دادمان/ نیکی ایرانی/ نیلوفر انسان/ نیلوفر بان/ نیلوفر بیضایی/ نيلوفر سلطاني/ نیلوفر کشمیری/ نیلوفر گلکار/ نیلوفر مهدیان/ نیلوفر یعقوب پور/ نیما علوی/ نیما قاسمی/ نیما ناصرآبادی/ نینا مرتضوی/ نینا وباب/ نیوشا درخشان/
واحید قاراباغلی/ وجیهه مقدم/ وحید بهرامی/ وحیده احمدیان/ ویدا امیرمکری/ ویدا بیگلری/ ویدا حاجبی/ ویدا خسروی/ ویدا فرهودی/ ويدا قنبرپور/ ویدا محمدخانی/ ویکتوریا آزاد/
هاجر کبیری/ هاجر محقی/ هادی خسروی مقدم/ هادی یوسفی/ هاله آگنج/ هاله داوودي/ هاله میرمیری/ هانیه سلیمی/ هایده درآگاهی/ هایده قهرمانی/ هايده مغيثی/ هدا امینیان/ هدا بیت مشعل/ هدایت سپهی/ هژار مامندی/ هژیر پلاسچی/ هستي خزروي/ هما خداوردي/ هما كاوياني/ همایون مهمنش/ هنگامه حیاتی/ هنگامه مظلومی/ هوشنگ بيات/ هوشنگ ناصری/ هومن افسری/ هیرو زبیری/ هیوا امیری/
یادی فرنوش/ یاسمن تورنگ/ یاسمن دادور/ یاسمن قریشی/ ياسمن محمودي/ یاسمین داداشی/ یاسمین منوچهری/ یاشار سالک/ یاشار شمس/ یاور خسروشاهی/ يوريك كريم مسيحي/ یوسف علاقمند
/

۲۲خرداد،روز همدلي،همبستگي، برابري!

۲۲خرداد،روز همدلي،همبستگي، برابري

هر گاه زنان باسواد و آگاه شوند ، خود حق شان را خواهند گرفت

رژیم اسلامی امروز 8 نفر را در زندان اوین بدار آویخت


رژیم اسلامی امروز 8 نفر را در زندان اوین بدار آویخت

به گزارش خبرگزاری فرانسه از تهران، دستگاه قضايی رژیم اسلامی امروز هشت نفر را در زندان اوین بدار آویخت.
با اعدام این هشت نفر شمار اعدامهايی که در سال جاری میلادی در شهرهای مختلف ایران به اجر درآمده به 108 مورد می رسد.
آمارهای اعلام شده تنها مواردی را شامل می شود که گزارش آنها در رسانه های حکومتی درج شده و آمار واقعی بیش از اینها است.
خبرگزاری فرانسه نوشت در سال گذشته (2007) نیز رژیم تهران دست کم 317 نفر را اعدام کرد که به گفته سازمان عفو بین الملل، بالاترین آمار اعدام در جهان پس از کشور چین بشمار می رود
.

بيانيه‌ی كانون نويسندگان ايران

"در خلوت روشن با تو گریسته ام
برای خاطر زنده گان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیباترین سرودها را
زیرا مرده گان این سال
عاشق ترین زنده گان بوده اند
! "
احمد شاملو
بيانيه‌ی كانون نويسندگان ايراندرباره‌ی رخدادهای اخير
بيست و هفت سال از شکنجه و اعدام سعيد سلطان‌پور، عضو برجسته و فعال کانون نويسندگان ايران، و از نخستين قربانيان دهه‌ی شصت می‌گذرد. گرچه کشتار دهه‌ی شصت هم‌چنان نقطه‌ی اوج سرکوب در سه دهه‌ی اخير است، امواج سرکوب، دستگيری، صدور احکام زندان برای فعالان عرصه‌های مختلف اجتماعی، از نويسندگان و دانش‌جويان تا کارگران، زنان و ديگر فعالان اجتماعی فروکش نکرده است. بيش از يک ماه از اعتصاب کارگران نيشکر هفت‌تپّه می‌گذرد. در اين مدت، کارگران اين کارخانه در معرض انواع ضرب و شتم و دستگيری بوده‌اند. صدها نفر از دانش‌جويانِ دانشگاه تربيت معلم کرج در اعتراض به انواع فشار و ستم اعتصاب غذا کردند که اين اقدامِ حق‌طلبانه با حمايت دانش‌جويانِ ديگر روبه‌رو شد و روز گذشته با تحقق تمام خواسته‌های دانش‌جويان پايان يافت. برای چند تن از فعالان جنبش زنان و نيز فعالان اجتماعی در آذربايجان احکام سنگين زندان صادر شده است.ما با پابندی به منشور کانون نويسندگان ايران، مبنی بر آزادیِ بيان، انديشه و مبارزه با سانسور، ضمن محکوم کردن اين سرکوب‌ها، دستگيری‌ها و احکام زندان از مبارزات کارگران، دانش‌جويان، زنان و فعالان اجتماعی ديگر پيگيرانه حمايت می‌کنيم و پيروزی‌های به دست آمده در برخی از اين عرصه‌ها را به آنان شادباش می‌گوييم. كانون نويسندگان ايران۲۱ خرداد ۱۳۸۷

بیست و دو خرداد روزی که شور می آورد و امید


تجمع 22 خرداد، رسانه انسان شهری
منصوره شجاعی-20 خرداد 1387

داغی خرداد ماه تهران چند سالی است که یادآور خنکای نسیم برابری خواهی و عدالت جویی زنان است. و این نسیم و آن خنکا نه ازسایه امن درختان سبز که از هرم اسفالت داغ خیابان های شهر وزیدن گرفت. و بدین گونه حضور گر گرفته زنان در خیابان توانست مناظری زیبا بیافریند که هرچند فی نفسه صاحب زیبایی نبودند اما بهره ای که از روح و جان انسانی در بطن آن دمیده شده بود توانست نوعی زیبایی، نه رمانتیک و نه مصلحت جویانه ، بلکه زیبایی عریان و جسوری را بدون هیچ گونه بزک رایج و معمول معرفی کند: زیبایی حضوربی پروای انسان شهری و به طورمشخص زن شهری درفضای مصادره شده توسط مردان و قدرت طلبان.
در سال های اخیر پیش از دو « 22 خرداد» 84 و 85 نیز ، شهر ما شاهد تجمع افرادی از طیف های گوناگون بوده است. این تجمع ها حول موضوعات مختلف و ازسوی قشرهای متفاوت انجام شده و همواره به عنوان رسانه ای برای ترویج نظرگاه و هدف مقصود آن گروه به کار گرفته شده است. خواه بدون مجور یا با مجوز، بدون پشتیبان، با پشتیبان، مسالمت جویانه، قهر آمیز، خودجوش، فرمایشی و... پس پدیده تجمع های مسالمت آمیز که به طور مشخص پس از 22 خرداد 85 از سوی منتقدین و مخالفین آن به طور گسترده ای مورد نقد قرار گرفت نه به یک باره اتفاق افتاده بود و نه اولین و آخرین بار بود . تنها میزان هزینه های متعاقب آن، مخالفان را به یاد مخالفت و عیب جویان را به یاد سرزنش انداخت، بدون آنکه اندیشه ای ریشه دار پس پشت این مخالفت ها و عیب جویی ها باشد. گذشت دو سال از آن روزها و تولد شیوه های نوین حضور شهری از دل همان تجمع موجب اندیشیدن و تحلیل هایی سر فرصت تربه نسبت آن روزهای بی فرصت شد. تمسک به شیوه های آرام و غیرقهرآمیز چگونه به خشونت کشانیده شد و نگاه به حضوردر فضاهای شهری چگونه جرم محسوب شد؟ و به کارگیری رسانه – تجمع از سوی فعلان جنبش زنان که رسانه های عمومی از آن ها دریغ شده بود، چگونه انگ خشونت طلبی خورد ؟ تا مدت ها پس از 22 خرداد 85 و تجمع میدان هفت تیر این مباحث میان موافقان و مخالفان مطرح بود و یادگارهای مکتوب بسیار از خود به جای گذاشت اما اینک پس ازگذشت دو سال از آن ماجرا، بحث هزینه ها و تاثیرات آن در جای جای بحث ها و نظرها و نیز دراندیشه ها و نگرش های مختلف درمیان فعالان جنبش دیده می شود.
گاندی که خود، نماد صلح طلبی و معتقد به مسالمت و ملایمت در انتخاب شیوه های مبارزاتی است چنین می گوید: تفاوت مبارزه ساتیا گراها(1) با جنگ های متعارف در این است که در این نوع جنگ ها، هدف، به زانو در آوردن حریف از طریق تحمیل رنج بر اوست ولی در مبارزه ساتیا گراها، مبارز رنج را برخود هموار می کند و آنرا داوطلبانه می پذیرد و همین تحمل ارادی رنج است که تبدیل به نیرویی می شود که بر حریف تاثیر می گذارد و سرانجام، او را به پذیرفتن خواسته ها وا می دارد. در فلسفه گاندی اصولا وسیله باید به همان پاکی هدف باشد و انسان برای رسیدن به هدف مجازبه توسل به هر وسیله ای نیست.(2)
هزینه ای که زنان در تجمع های خیابانی سال های اخیر متحمل شده اند همان رنجی است که به گفته گاندی داوطلبانه بر خود هموارکرده اند تا نیروی بالقوه آنان را برای ادامه راه، بالفعل سازد و لجاجت حریف را نیز محک زند. شاید هرگز به زنی برنخوریم که خود در این تجمع ها شرکت داشته و ازپرداخت هزینه آن ناله سرداده باشد. بلکه همچنان بر موثر بودن این رسانه قدیمی و دیر آشنای جوامع بشری پا می فشارد. هرچند که با تحلیل هوشمندانه از شرایط موجود، عرصه عمومی را به شیوه ای دیگر و با جمع آوری امضا و حضور «چهره به چهره» در شهر از آن خود ساخته است.
جنبش های اجتماعی برآیند مطالبات عموم مردم در ایجاد تغییر است. روش ها و رسانه های این تغییر نیز طبیعتا ابزاری مردمی و متعلق به جامعه مدنی است. خواه هدف یک جنبش تغییر در سیاست های کلان باشد و خواه تغییر در عادات و رفتار محیطی و بهداشتی مردم مانند بیرون نریختن آشغال از ماشین، یادآوری خطرآلودگی کره زمین یا هشدار درباره ایدز و هپاتیت تا تغییر در عادات و سنن دست و پاگیری که منجر به نقض حقوق فردی در جامعه شود. رسانه ها و ابزار رساندن اینگونه پیام ها به گوش دست اندرکاران نیز نظر به ماهیت و موقعیت جنبش و هدف مورد نظر، متغیر است. جنبش زنان نیز که از خرداد سال 84 مطالبه اصلی خویش را تغییر قوانین تبعیض آمیز و دستیابی به برابری حقوقی قرار داه است جریان سیال و روانی است که تکیه بر حضور آگاهانه مردم دارد و این حضور بدون استفاده از شیوه های عام ترویج عملی نیست. و آنچه که معنا و عمل ترویج را تداوم می بخشد تنوع و دگرگونی رسانه هایی است که بنابر شرایط دراختیار دارد. هرچقدر این رسانه ها محدودباشد قدرت ترویج و ارتباط با جامعه نیز محدودتر خواهند شد. رسانه های "در اختیار" هر جنبش برای ترویج نظر مقصود، به نسبت دموکراسی موجود، توان فعالان، موضوع جنبش، روش فعالیت جنبش، و... متغیر خواهد بود. آثار جامعه شناختی، روانشناختی و آموزشی رسانه ها را نمی توان جدا از طبیعت جنبش ها و نظام های نمادی مورد نظر آنها مطالعه کرد.
"هر نظام نمادی و رسانه ملازم با آن نظام را می توان وسیله و ابزاری دانست که قوای آدمی را به صورتی خاص تقویت کرده و جنبه نستبا یکه و یکتایی از واقعیت را ابلاغ و منتقل می کند. پس هر رسانه ای قاعدتا توانمندی ها و محدودیت های خاص خود را دارد."(3)
رسانه- تجمع 22خرداد84، توانمندی هایی بیش از محدودیت های خویش را به جنبش زنان شناساند. و به دنبال شناخت همین توانمندی ها بود که حتی با تغییر شرایط و تغییردولت و هزینه های نسبتا پیش بینی شده، گروهی از زنان شرکت کننده و برگزار کننده در آن مراسم، به برنامه ریزی تجمع های دیگری مانند روز جهانی زن در همان سال اقدام کردند و با اینکه شرکت کنندگان این تجمع با خشونت بسیاری مواجه شدند اما آنچه که از تمام آن خشونت بجا ماند، داستان توضیح سربازهای وظیفه و نیروهای انتظامی مستقر در خیابان و کلانتری ها به رهگذران درباره روز جهانی زن بود (البته با ادبیات خاص خودشان!!) که دیگر به خوبی می دانستند 8 مارس چه روزی است و چه مناسبتی زنان را به خیابان کشانیده !!... و دیگر بدعت گذاری در استفاده از حقوق شهروندی در شکایت خشونت دیدگان از نیروی انتظامی بود هرچند که این شکایت راه به جایی نبرد اما آموزه ای چنین مدرن وشهری را کدام رسانه می توانست همزمان به نیروهای سرکوبگر و سرکوب شده بیاموزد؟
در 22 خرداد 85 زنان نه تنها برای تحمل هزینه ای که مهاتما گاندی از آن به عنوان رنج بشری نام می برد آماده بودند بلکه تریبونی جدید برای بیان خواسته های حقوقی خویش و پخش دفترچه های "قوانین تبعیض آمیز زنان" را نیز به خوبی شناختند. مردمی که در پیاده رو و خیابان عبور می کردند نتوانستند بدون مقایسه میان بی خبری خویش و نقطه خبر از آن میدان گذر کنند و زنانی از هرنوع و از هرطبقه خود را از طریق مقایسه با تجمع کنندگان محک زدند، شناختند، حساس شدند و گاه نیز قضاوت کردند. مطالبات حقوقی زنان که از رسانه های عمومی جز به هجو و یا تحریف پخش نمی شود آنها را در مواجهه با یک منظره شهری، به نظارتی بالقوه و نهایتا به قضاوتی بالفعل کشانید آیا این نقش برای یک رسانه عمومی از اهمیتی ویژه برخوردار نیست؟ هرچند که به زعم برخی از منتقدان و مخالفان تجمع میدان هفت تیر "در شان جنبش اجتماعی زنان" باشد یا نباشد!
در روزگاری که تمام رسانه های شهری از اکثر ساکنان شهر دریغ می شود و تنها در اختیار گروه معدودی از افراد وابسته به حاکمیت، قدرت و سرمایه قرار دارد آیا جایگزین رسانه – تجمع چه چیزی بوده است؟
بیلبوردهای سینمای مبتذل فارسی؟ اعلان های ترویج مصرف زدگی؟ سریال های تلویزیونی مبلغ چند همسری؟ فرهنگسراهای ناگشوده بر روی زنان برای برگزاری سمینار وسخنرانی؟ پارک های کنترل شده؟ پلاکاردهایی که برروی آن عبارت «وردود زنان بد حجاب و بی حجاب ممنوع» به صد شکل نقش بسته شده؟ امنیت و حریم شکسته شده خانه های شخصی ؟ وچگونه میتوان چشم بر این پارادوکس بست که از خشونت روا شده بررسانه - تجمع 22 خرداد 85 ، رسانه شهری دیگری متولد شد که همان کوچه به کوچه گشتن و چهره به چهره آموختن و ترویج برابری و همبستگی است.
هرچند که تحلیل مشخص از شرایط حاضر و دلبستگی به عدم خشونت و دوری از روش های قهر آمیز در محیط حقوقی و مدنی جنبش زنان انتخاب روش تجمع را به طور موقت میسر نمی سازد اما هرگز نمی توان نقش این رسانه بی خشونت و مدرن و تاثیر آن بر زندگی انسان مدرن شهری را نادیده گرفت.
انسان شهری با حضور در فضاها و عرصه عمومی ، به عنوان رسانه ای بالقوه درانتقال سلیقه ها و تفاوت ها نقش بازی می کند. هرچند که هیچ رسانه ای برای این آموزه در اختیارمان نیست وهرچند درشرایط فشار و خشونت، از استفاده رسانه - تجمع پرهیز کرده ایم ، اما حضور شهریمان رادر مرور آموزه های شهری حفظ خواهیم کرد.چرا که تجمع خیابانی تنها نماد حضور در عرصه عمومی و استفاده از فضای شهری درترویج یک نظرگاه نیست. هرگز نباید شهر را از انسان شهری خالی ساخت. انسان از شهر می آموزد و شهر از انسان شهریت می یابد. این حقیقت دوسویه قابل کتمان نیست. "بودلر" در این باره چنین می گوید: انسان خیابان مدرن ، (...) ناچار از تکیه به منابع و امکانات شخصی خویش است منابعی که خود او غالبا از وجود شان بی خبر بوده است و قهرا باید با هول و هراس از همه آنها برای بقا سود جوید. به منظور گذر از عرض این آشوب متحرک، اوباید خود را باحرکات آن هماهنگ و منطبق سازد و باید بیاموزد که برای عقب نماندن همواره باید دست کم یک قدم جلوتر از آن باشد او باید در جهش ها و چرخش های ناگهانی، غیرمنتظره، تند و بریده استاد شود آن هم نه فقط با پاها و بدنش بلکه همچنین با ذهن و قلبش (....). این تحرک دستیابی به انبوهی از تجارب و فعالیت های متنوع را برای توده های شهر نشین ممکن می سازد.(4)
مقابله مدنی با حریفی که شهر را خالی از اغیار می خواهد تا که به ده کوره ای بدوی تبدیلش کند، حضور رسانه وار و محقانه در شهر است. این حضور «آگاهانه و مشاهده گر» در حرف زدن، خندیدن اظهار نظر کردن، ارتباط چهره به چهره برای جمع آوری امضا، رفتن به سینما و تئاتر و کنسرت، نشستن در کافه ها، استفاده از فضای سبز پارک ها، تشویق و تبلیغ تئاتر و موسیقی خیابانی، و... هرچه که باشد حضوری است فعال و آگاهانه که میدان را به حریف وانمی گذارد و آموزشی است بالقوه برای زندگی شهری و مدنی که می تواند شهر و انسان را به هم پیوند دهد،
حساس سازد، آموزش دهد و ایجاد تغییر کند




بیست و دو خرداد روزی که شور می آورد و امید



سارا لقماني-21 خرداد 1387



مدرسه فمنیستی
روزهایی هستند که بی تفاوت از کنارشان می گذریم. روزهایی هستند که بدون آنکه حتی بدانیم چندم چه ماهی است، می آیند و می روند. روزهایی هم هستند که اصلا دوست نداریم بیایند و نمی خواهیم خاطراتش را یادآوری کنیم. روزهایی هم هستند که اگر بیایند شور می آورند، امید، اعتماد به نفس، احساس بودن، احساس قد کشیدن. مثل آن روز که شیرین عبادی با جایزه صلح اش آمد و بوی عطرش مست مان کرد در فرودگاه. مثل آن روز که در پارکینگ خانه دوستی، همه دور پیام آور صلح حلقه زدند و جمعی را شکل دادند که هم اندیشي بود و دو سال پیاپی با هم بودنشان انقدر بزرگشان كرد که دیگر زیر هیچ سقفی جا نمی شدند. هوا می خواستند، آسمان را، زمین را، همان زمینی که وقتی از آسمان رانده شدند مالکش بودند اما کسی خاطرش نیست از چه وقت دیگر آن را هم نداشتند. مهم نبود چرا. آن روز دوباره تصاحبش کردند. آن روز زمین را دوباره از آن خود کردند و هر چه فریاد در گلو داشتند حواله کردند به آسمان. 22 خرداد را می گویم. روزی که تاریخ را مجبور کردیم به تماشای بزرگیمان بنشیند و لابد حض کرده بود. حض کرده بود که می خواست سال بعدش هم ما را ببیند. ببیند که رانده شدگان از بهشت حتی در روزهایی به سیاهی شب هم زمین شان را رها نمی کنند و حتی این بار مردانشان را هم همراه خود می کنند. اما دیگر نمی دانم از تماشای کشیده شدن اندامشان بر آسفالت خیابان چه حالی شده بود. نمی دانم از فریاد در گلو مانده شان درد کشید؟ لابد درد کشیده بود که چندی بعد معجزه برایشان هدیه آورد. دستشان را گرفت و دوباره آرام آرام به خیابانشان آورد. کمک کرد تا زنگ خانه ها را به صدا در آورند و با افتخار چهره هاشان را به صاحب خانه ها که نه، به جهانیان نشان داد و گفت ببیند کمپینی های خستگی ناپذیرم را.
حالا وقتی 22 خرداد نزدیک می شود صدای قلب ها را می شنوی. دلت می خواهد کف خیایان انقلاب را بغل بگیری و یکی اش کنی با تمام وجودت. دلت می خواهد به میدان هفت تیر بگویی بلند شو، ارتفاع بگیر و از بالا به دو سال پیش ات نگاه کن. نگاه کن ببین چه قامتی برافراشته بودي آن روز.
22 خرداد که می رسد یادت می آید باید مردم و حاکمیت را وادار کنی تو را ببینند در غیر این صورت كسي اصرار به ديدنت ندارد. آن روز مردمان مجبور شدند چیزی به جز اندام ممنوع شده ما زنان را در خيابان ببینند. آن روز آموختيم که «تا هزينه ندهيم تغییری صورت نمی گیرد ». اگر مي خواهيم مطالبات حق طلبانه مان را فرياد بزنيم بايد پي هزينه ها را به خود بماليم. اين گونه بود كه در اين دو سال بارها و بارها براي خواست تغيير قوانين نابرابر باز داشت شديم؛ محدود شديم؛ حكم گرفتيم و لايق شلاقمان دانستند. اما عقب ننشستيم. از كشور خارج نشديم، خواسته مان را تغییر ندادیم ... و ماندیم. آن روز بیست و دوم محك بزرگي بود براي جمعي كه مي خواستند مسیری سخت و دشوار را براي كاري به وسعت كمپين يك ميليون امضا طي كنند و به راستی که چه سربلند از آن بیرون آمدند.
22 خرداد که می آید یادت می افتد هر قدر هم فضای سیاسی به تو اجازه جولان دهد اما "توافق جمعی" شرط کافی کار است و مزه شیرین این همبستگی را مدام زیر دهانت حس می کنی، یادت می افتد که فراموش نکنی روزی را که ثبت شد به نشان "ذکاوت جنبش زنان در تصاحب فرصت های سیاسیِ جامعه اش"، و یادت می افتد به غروری که به سراغت آمد به خاطر شهامت عده ای زن که نهراسیدند از کم بودن تعدادشان و تکیه کردندبه اعتماد به نفسی که به آنها می گفت مثل دیگران به انتظار "روز موعود" نباشید. آستین ها را بالا بزنید: "باید کاری کرد". حتی یادت می افتد چه طور عده ای زن تلاش کردند تا صداهایی را در زیر زمین ساختمانی ضبط کنند که بعد ها دهان به دهان در خیابان های شهر بچرخد که «ای زن ای حضور زندگی، به سر رسید زمان بندگی...»
22 خرداد که می آید یادت می افتد، یادت بماند که دور یک سفره نشستن، همبستگی را معنا نمی کند. لزومی ندارد همه همدیگر را ببینند و با هم دوست باشند تا مطمئن شوند همبسته اند. به بلوغ مفاهیم نزدیک می شوی وقتی حس می کنی، یاد گرفته ای می توان دوری فیزیکی داشت از یک همفکر اما کار مشترک کرد برای هدفی مشترک و این برایت معنای همبستگی می شود. نه دست در دست هم دادن و به هم لبخند زدن.
22 خرداد که می آید می فهمی بزرگ شده ای. آن وقت است که فکر می کنی چه خوب که هم روز 8 مارس داری هم یک روز دیگر. فکر می کنی چه خوب که اگر تنها عده ای زن کارگر به خاطر دفاع از حق خود مبارزه کردند حالا جهانیان آن را پاس می دارند و کسی هم نمی پرسد «سهم ما چه بوده؟»! کسی نمی گوید حالا که ما نبودیم پس فراموشش کنیم. 8 مارس که می آید زمین تکان می خورد چه آن سر دنیا چه همین جا کنار گوشمان در پارک دانشجو. 8 مارس که می آید هم زنان کارگر نیویورک کتک می خورند و هم شاعر درد و رنج زنان ایران "سیمین بهبهانی". فرقی نمی کند کجا باشی وقتی 8 مارس می آید و تو زن باشی.
حالا 22 خرداد که می آید از خود می پرسی چه روزی آن همه تلاش زنان شجاع ایرانی برای کسب حق آموزش به دخترکان قانونی شد؟ چه روزی مبارزه برای کسب حق رای زنان هموطن ات به ثمر نشست؟ چه روز حضانت پسر بچه ها تا هفت سالگی از آن مادران شد؟ یادت نمی آید و تقویم هم به تو کمک نمی کند. و تو فکر می کنی ثبت روزها در تاریخ چقدر مهم است. به همان اندازه که مبارزه ای به ثمر می نشیند باید تلاش کرد تا روزهایش ثبت شود.
امروز اما به خوبی می دانی سال ها بعد وقتی تقویم را ورق می زنی روزهایی را خواهی دید که پرغرورت می کند:
12 خرداد 1384 تحصن گروه های مختلف زنان مقابل دفتر ریاست جمهوری، اعتراض به تفسر کلمه رجل در قانون
19 خرداد 1384 ورود 30 زن جوان به استادیوم آزادی بعد از 26 سال ممنوعیت از حضورشان در ورزشگاه
22 خرداد 1384 روز همبستگی زنان؛ تجمع بیش از 5 هزار زن علیه نگاه ناعادلانه به زن در قانون اساسی
22 خرداد 1385 روز همبستگی زنان؛ اعتراض به قوانین نابرابر، دستگیری 70 زن و مرد تجمع کننده
5 شهریور 1385 آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا
13 اسفند 1385 دستگیری 33 زن مقابل دادگاه انقلاب به جرم حمایت از یاران برگزار کننده تجمع 22 خرداد 85
2 خرداد 1387 تصویب برابری دیه زن و مرد در قوانین بیمه
چقدر دلت می خواهد تمام صفحات تقویم را پر ببینی. می دانی که هر چقدر به روزها افزوده شود پایه هایی قوی تر برای جنبش زنان ساخته شده. مهم نیست چقدر آن روز سابقه تاریخی داشته باشد مهم آن است که وقتی يك روز در تقويم به نامي ثبت مي شود روزي است براي يادآوري. چه مورد وفاق همگان باشد (كه البته امري است ناممكن)، و چه تنها عده اي آن را پاس بدارند. چه حاكمان با ثبت آن روز موافق باشند، و چه دل خوشي از وقايع آن روز نداشته باشند. چه آغازگران اوليه حرکت در آن روزِ تاريخي بخواهند چه نخواهند.
حالا دیگر خوب می دانیم که باید روزهای تقویم جنبش زنان را پر کنیم و برای حفظ خواست ها و اهداف آن بکوشیم. مهم نیست چند نفر و در کجا حرکت یک روز را ثبت کردند مهم آن است که همه مان آن روز را از آن خود بدانیم و برای نگاه داشتن آن تلاش کنیم. ساختن این روزها و زنده نگه داشتن شان هر کدام ابزار کمک برای رسیدن به خواسته های جنبش زنان است. تجمع در خیابان برای دیده شدن ابزار حرکت است. زنده نگاه داشتن آن روز هم ابزار است. همان گونه که قلم به دست گرفتن و نوشتن، ابزار است. همان گونه که امضا جمع کردن، ابزار است.
22 خرداد؛ آسفالت «خيابان انقلاب» سرودي را از بر شد كه تاريخش به خاطر ندارد و درختان «ميدان هفت تير» درد تحقير باتوم و مشت و لگد هايي را از زنان خيابانش گرفت و به جان خريد كه تحملش را باور نداشت. اگر امروز قلم هايمان در گرامی داشت آن مي كوشند فردا روزي فريادش را دوباره خواهيد شنيد. دور نخواهد بود. شك نكنيد.

سهراب مختاری از قتل پدرش زنده یاد مختاری می‌گوید

و این هم فیلمی که آقای رضا علامه زاده از سهراب مختاری فرزند زنده یاد محمد مختاری تهیه کرده. سهراب در این فیلم از روزی می گوید که پدرش را گم کرد

Tuesday, June 10, 2008

سه نوجوان، تا ۴۸ ساعت آینده اعدام می شوند



محمد فدایی، بهنود شجاعی و سعید جزی،
سه نوجوان، تا ۴۸ ساعت آینده اعدام می شوند

خبرنامه امیرکبیر: در حالیکه پیش از این اعلام شده بود ۱۱ نفر در صبح روز چهارشنبه اعدام خواهند شد، منابع مختلف خبری گزارش دادند که در این میان محمد فدایی، بهنود شجاعی و سعید جزی سه نوجوان که در هنگام ارتکاب به جرم کمتر از ۱۸ سال داشته اند، جزو نفرات اعدامی خواهند بود و ظرف ۴۸ ساعت آینده به پای چوبه دار فرستاده خواهند شد.
فعالان حقوق بشر در ایران خبر دادند که محمد فدایی و بهنود شجاعی پس از طی نمودن پروسه پرابهام و پرتناقض قضائی خود و محکوم شدن به مرگ توسط دادگاههای نوجوانان و علیرغم تلاشهای تشکلات حقوق بشری برای نجات جان آنان جهت اجرای حکم اعدام در تاریخ چهارشنبه مورخه ۲۲/۳/۸۷ ساعاتی قبل از زندان رجایی شهر کرج به سلولهای انفرادی واحد ۲۴۰ زندان اوین منتقل شدند. محکومین به مرگ طبق قاعده از ۴۸ ساعت قبل از اعدام در اینگونه سلولها نگهداری میشوند.
همچنین کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر خبر دادند سعید جزی، محمد فدایی و بهنود شجاعی، سه نوجوان محکوم به اعدام، از زندان رجایی شهر کرج به قرنطینه زندان اوین انتقال یافته و قرار است ساعت ۴ صبح روز چهارشنبه، به محل اجرای حکم اعدام برده شوند.
تاریخ اجرای حکم اعدام این سه نوجوان، که در سنین زیر ۱۸ سال مرتکب جرم شده اند، از سوی دادگاه روز ۲۲ خردادماه مقرر شده است.
قرار است عده ای از فعالان حقوق بشر و وکلای پیگیر در این زمینه، فردا با حضور در برابر زندان اوین ضمن اعتراض به صدور و اجرای حکم اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال که مطابق با اسناد بین المللی “کودک” محسوب می شوند، خواهان توقف اجرای حکم این سه محکوم شوند.

بیانیه حمایت از زنان ایران


به مناسبت گرامیداشت سالروز تجمع اعتراضی در۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۵

ما نمایندگان سازمانهای بین المللی حقوق بشر و حقوق زن با امضاء این بیانیه در تاریخ 22 خرداد ماه 1387، همبستگی خود را با زنان ایران اعلام می کنیم. روز 22 خرداد ماه از طرف فعالان حقوق زن در ایران بعنوان روز ملی همبستگی در اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان معرفی شده است.

سه سال پیش در چنین روزی، فعالان حقوق زن تجمع اعتراضی بی سابقه ای را در مقابل دانشگاه تهران سازماندهی کردند و در آن خواستار بازنگری قوانین تبعیض آمیز علیه زنان شدند. آنها متعهد شدند که به فعالیتهای خود تا تامین خواسته هایشان از طرف مقامات ایرانی ادامه دهند. در 22 خرداد ماه 1385، فعالان حقوق زن در ایران دوباره به خیابانها آمدند و تجمع اعتراضی مشابهی را در میدان هفت تیر در تهران با همان اهداف و خواسته ها برگزار کردند. این تجمع با خشونت تمام در هم شکسته شد و بیش از 70 نفر دستگیر شدند. این اولین سرکوب عمده علیه فعالیتهای مسالمت آمیز زنان در ایران بود.

از آن زمان تاکنون، تعداد بسیار زیادی از فعالان حقوق زن در ایران به دادگاهها احضار شده اند، آنها را متهم ودستگیرکرده و بخاطر فعالیتهای مسالمت آمیز و تقاضای برابری محکومشان کرده اند. فعالان حقوق زن، سال گذشته این روز همبستگی را بخاطر فشارهای امنیتی در خانه های خودشان گرامی داشتند. اما آنگونه که از تداوم احضار به دادگاه ها و محاکمات فعالان کمپین یک میلیون امضا مشخص شد، برگزاری جلسات فعالان در خانه های شخصی خود شان هم برای نیروهای امنیتی قابل تحمل نیست.

بنا براین در چنین روزی، ما با امضاء این بیانیه و ابراز همبستگی خود با فعالان حقوق زن در ایران، این پیام را هم به فعالان حقوق زن و هم دولت ایران می فرستیم که جامعه بین المللی، دیده بان حقوق زنان در ایران است. ما از نزدیک، ناظر مبارزات آنها هستیم و خلاقیت، پایداری و عزم آنها را در چنین شرایط دشواری تحسین می کنیم.

ما از دولت ایران میخواهیم که آزار و اذیت مدافعان حقوق برابر را متوقف کند، همه اتهامات وارده علیه فعالانی که حقوق بشر زنان را بطور مسالمت آمیز ترویج می کنند بویژه فعالان کمپین یک میلیون امضاء، را لغو کند، به فعالان حقوق زن برای استفاده از ابزار مدنی در بیان نگرانی هایشان از قوانین تبعیض آمیز در ایران و افزایش آگاهی عمومی در این زمینه اجازه فعالیت بدهد.

در نهایت، ما به مسئولین در ایران توصیه می کنیم که برای تطبیق قوانین حاکم بر حیات زنان با معیارهای بین المللی حقوق بشر و در راستای تعهدات بین المللی ایران، گامهای مشخصی بردارند. همچنین آنها را ترغیب می کنیم که این موضوع را درک کنند که قوانین موجود بسیار عقب تر از واقعیتهای زندگی زنان در ایران است که موفقیتهای اجتماعی بسیار چشمگیری بدست آورده اند.

و در پایان ما از دولت ایران می خواهیم که بگذارد تا زنان مراسم گرامیداشت این روز همبستگی را بدون هیچ محدودیتی برگزار کنند.

امضا توسط:


1. آکشن ناو، کنیا
2. کانون حقوق بشر وتوسعه آسیا، تایلند
3. انجمن زنان برای توسعه، آیدوس، ایتالیا
4. هدف حقوق بشر، هلند
5. انجمن همکاری زنان آمارگی، استانبول
6. عفو بین الملل
7. انجمن حقوق زنان در توسعه
8. باوباب برای حقوق زنان، نیجریه
9. کمپین برای صلح و دموکراسی، نیویورک
10. دیکونیا، کلمبیا
11. انجمن آموزشی ما لوپوسکا، لهستان
12. کارزار فمنیستهای آنکارا، ترکیه
13. میدان حقوق بشر، حیدرآباد، هندوستان
14. کانون توانمندی زنان، آفریقای جنوبی
15. وایوو قدرت زنان، کلمبیا
16. بنیاد همبستگی زنان، ترکیه
17. فرانت لاین
18. حقوق بشر نخست
19. گروه حقوق بشر، کلمبیا
20. دیده بان حقوق بشر
21. انجمن بین المللی کشیشان زن
22. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران
23. انجمن دوستان برای صلح جهانی، سریلانکا
24. انجمن زنان کادیگر، ترکیه
25. کمیسیون ملی ضد خشونت بر علیه زنان، ایندونیزیا
26. مولابی،کلمبیا
27. انجمن کائوس جی ال، ترکیه
28. مردم برای دگرگونی جهان، قرقزستان
29. بنیاد حقوق بشر سوئد
30. کمپین جهانی برای توقف کشتار و سنگسار زنان
31. برنامه نظارت برای محافظت از مدافعین حقوق بشر، سازمان جهانی ضد شکنجه و فدراسیون بین المللی انجمن های حقوق بشر
32. سازمان ملتها و مردم بینماینده
33. زنان ضد جنگ، آمریکا
34. راه نو-زنان برای حقوق زنان، ترکیه
35. مشارکت یادگیری زنان
36. زنان که با قوانین اسلامی زندگی می کنند
37. مرکز کاردانی زنان، سریلانکا
38. وارک،
نپال

یورش وحشیانه نیروی انتظامی به کارگران گرسته هفت تپه


یورش وحشیانه نیروی انتظامی به کارگران گرسته هفت تپه

گزارش : ابوالفضل عابدینی دبیر واحد کارگری فعالان حقوق بشر در ایران
صبح امروز سه شنبه ۲۱ خرداد ماه ۸۷ کارگران شرکت کشت و نیشکر هفت تپه در ادامه ی اعتراضات و اعتصابات این دور خود بار دیگر به خیابان های شوش آمده و نسبت به عدم توجه مسولین در خصوص پرداخت مطالباتشان اعتراض کردند که با یورش مامورین نیروی انتظامی خیابانهای شهرستان شوش به درگیری کشیده شد و مامورین با باتون و ابزار امنیتی شدیدا با کارگرانی که در حال راهپیمایی در خیابانها بودند برخورد کرد.تعداد زیادی از کارگران مجروح و بسیاری دیگر نیز بازداشت شدند . هنوز از تعداد مجروحین و یا بازداشت شده ها آماری در دست نیست .
کارگران شرکت نیشکر هفت تپه از تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۸۷ در اعتراض به عدم تحقق خواسته های خود دست از کار کشیدند و روبروی دفتر مدیر عامل تجمع کردند که به دلیل عدم پاسخگویی برای رساندن پیام خویش به درون شهرستان شوش رفتند که به دلیل برخورد نیروی های انتظامی با کارگران و اعلام شرایط ویژه در تاریخ ۲خردادبار دیگر برای جلوگیری از اتفاقات احتمالی به داخل شرکت برگشتند و اعتراضات خود را در آنجا پیگیری کردند .
پس از گزاراندن ۲۰ روز از این دور اعتصابات در محیط داخلی شرکت ساعت هشت صبح امروز کارگران با در دست داشتن پلاکاردهایی که بر روی آنها نوشته شده بود گرسنه ایم گرسنه و سر دادن شعارهای (( ما کارگر هفت تپه ایم گرسنه ایم گرسنه ))و ((معیشت زندگی حق مسلم ماست ))وارد شهر شوش شدند و ار روبروی تربیت بدنی و بیمارستان نظام مافی شروع به راهپیمایی کردند که پس از گذشت حدود یک ساعت نیروهای انتظامی و یگان ویژه با باتون و اسپری های مخصوص ضد شورش کارگران را در خیابان و میدان چهار دستگاه مورد ضرب و شتم قرار دادند

Monday, June 09, 2008

تجمع ۲۲ خرداد زنان در میدان هفت تیر، نقطه عطف جنبش زنان

جنبش زنان چهره به چهره با مردم

ژيلا بنی يعقوب/ معصومه ضيا /شهلا انتصاری


سایت مدرسه فمنیستی متن گفتگوئی 4 نفره را با شهلا انتصاری، ژیلا بنی یعقوب، معصومه ضیا و مصاحبه کننده سایت منتشر کرده است. از این گفتگو سخنان خانم انتصاری را خلاصه کرده و منتشر می کنیم و کسانی را که مایل به خواندن مشروح 10 صفحه ای این گفتگو هستند به سایت مدرسه فمنیستی مراجعه می دهیم.

در آستانه چهارمین سالگرد 22 خرداد «روز همبستگی زنان» قرار داریم. اکنون 2 سال از تجمع 22 خرداد میدان هفت تیر گذشته است، طی این 2 سال ما شاهد اتفاقات بسیاری در جنبش زنان کشورمان بوده ایم از جمله تولد کمپین یک میلیون امضاء، در عین حال تفسیرها و برداشت های متفاوتی هم از تجمع 22 خرداد میدان هفت تیر شده است.
شهلا انتصاری: من ابتدا خیلی کوتاه اشاره میکنم که 22 خرداد از دل جمع هم اندیشی زنان بیرون آمد و ترکیب جمع هم اندیشی به گونه ای بود که برای همفکری دور هم جمع شده بودند. در واقع هم اندیشی در عین حال که یک تمرین دموکراسی برای ما بود می توانست پایه استواری برای همبستگی در جنبش زنان بوجود بیاورد که نمود آن را شاید بتوان در 22 خرداد 84 دید اما سال بعد که می خواستیم سالگرد 22 خرداد را برگزار کنیم این همبستگی متاسفانه اتفاق نیفتاد. به یاد داریم آن زمان دو تفکر در جمع هم اندیشی مطرح شد: یک نگرش این بود که الان زمانی نیست که یک تجمع مسالمت آمیز داشته باشیم چون برگزاری تجمع مستلزم این است که هزینه زیادی پرداخت کنیم و ممکن است جنبش زنان نتواند این هزینه را طاقت بیاورد و از هم پاشیده شود. اما نگرش دیگری هم در میان فعالان وجود داشت که معتقد به برگزاری تجمع بود و استدلال می کرد که برای تحقق خواسته هایی که داریم باید هزینه بدهیم و با یک تجمع خیابانی مسالمت آمیز می توانیم این حداقل مطالبات را، به یک مطالبه عمومی تبدیل کنیم. به این ترتیب دوستانی که موافق تجمع نبودند بیانیه تجمع را امضا نکردند. من جزء آن دسته از افرادی بودم که موافق تجمع مسالمت آمیز خیابانی بودم و معتقد بودم این حرکت می تواند همبستگی جنبش زنان را افزایش دهد، حداقل می تواند این مطالبه را در سطح وسیع تری در جامعه مطرح سازد.
هنوز هم فکر می کنم که شرکت در برگزاری آن تجمع درست بود و اتفاقا خوشحال هستم که آن موقع چنین نظری داشتم و عضو کمیته هماهنگی این تجمع بودم. من همواره فکر می کنم با همبستگی می توانیم به نتایج مشخص و مطمئن تری برسیم. مثلا جمع هم اندیشی یکی از معدود جمع هایی بود که از دل آن فعالیت های تاثیرگذاری بیرون آمد اما متاسفانه دوام نیاورد. یکی از دلایل این مسئله به خاطر اختلاف در مورد انتخاب روش ها بود اما بخش دیگر آن به اعتقاد من تزریق یکسری اندیشه هایی بود که واگرایی در جنبش را بوجود آورد. اشتباه ما زمانی بود که جمع هم اندیشی پاشیده شد و آن واگرایی ها باعث شد که افراد، هزینه های بیشتری متحمل بشوند. یعنی اگر ما آن ائتلاف و همبستگی که بر سر حداقل مطالباتمان در 22 خرداد 84 داشتیم حفظ می کردیم شاید الان لازم نبود این عقب نشینی را داشته باشیم.
بینید، درخرداد 84 تقریبا همه نحله های فکری و اندیشه های متفاوت گرد هم آمده بودند و به همین دلیل از استقبال عمومی بیشتری برخوردار شد. معمولا وقتی همبستگی بیشتر باشد و افراد روی خواسته ها و مطالباتشان مصمم تر باشند عقب نشینی هم کمتر اتفاق می افتد اما به محض اینکه زمزمه های جدایی پیش می آید و هزینه ها بر تعداد معدودی سرشکن می شود آن موقع است که به قول معروف کسانی که باید جلو بیایند نیستند. من در نهایت معتقدم که تجمع 22 خرداد 85 در میدان هفت تیر بسیار مثبت بود و اگر جمع هم اندیشی هم تقویت می شد طبعا خیلی بهتر بود.
اگر ما به مبارزاتی که در طول تاریخ صورت گرفته نگاه کنیم می بینیم که هیچ حقی را به راحتی نمی توان به دست آورد مگر با تلاش و مبارزه پیگیر. در واقع وضعیت بهتر امروز مان، نتیجه هزینه هایی است که انسانهای مبارز در طول تاریج پرداخته اند. یک ضرب المثل عامیانه می گوید «وقتی می خوای از رودخانه رد بشی خیس میشی، نمی تونی از رودخانه رد بشی و خیس هم نشی» بنابراین برای گرفتن حقوق و مطالبات انسانی باید از همه توانمان استفاده کنیم. اگر ما به کاری که می کنیم ایمان داشته باشیم نه تنها می توانیم سختی ها را تحمل کنیم بلکه می توانیم بر مخالفان مان هم تاثیر بگذاریم. باور ما همیشه نه فقط در مبارزات اجتماعی و یا سیاسی بلکه در روابط میان افراد یا گروه ها هم تاثیر گذار است. پس بنابراین هزینه دادن برمی گردد به باور ما، واما اگر من بخواهم در مورد انسان بودن خودم شک کنم و منتظر باشم که کسان دیگری بیایند و این حق را به من بدهند مطمئنا پیروز نخواهیم شد و واقعا هم هر جایی که این باور سست شده، هر جایی که نسبت به این باور شک کردیم، هرجایی که فکر کردیم یک مقدار باید ترمز بکنیم، از آن طرف بلافاصله به عقب رانده شدیم.
به نظر من وقتی یک نیازی درونی بشود و آن نیاز به نیازی واقعی برای افراد تبدیل بشود، دیگر آنان چرتکه نخواهند انداخت و حساب و کتاب نمی کنند که چقدر هزینه بدهند یا ندهند. بنابراین به نظر من نباید از افرادی که حاضر نیستند حتا از خرید یک کالا برای همکاری با دیگران صرف نظر کنند انتظاری داشت. چرا که همان طور که درطول تاریخ مشاهده می کنیم همیشه در هر قشر و گروهی، افرادی که در آن طیف، گروه و قشر مورد استثمار و ظلم واقع شده اند مسبب تغییرات بوده اند و نه همه افراد. در واقع افراد تحت ظلم هستند که قادرند متناسب با خواسته هایشان هزینه اش را بپردازند و موجب تغییرات شوند.
در جامعه ای که به شکل فله ای مطبوعاتش بسته می شود، و افراد برای یک انتقاد کوچک به محاکمه کشیده می شوند و در جامعه ای که ما زنان از هر سو زیر بار تبعیض و نابرابری هستیم اما هیچ تریبونی هم نداریم، بنابراین برگزاری مثلا تجمع برای رساندن صدای زنان و پرداخت هزینه های آن ناگزیر می شود. در واقع من به این دلیل در تجمع شرکت می کنم که معتقدم باید صدایمان را به گوش زنان دیگر برسانیم و از این طریق آنها را با خود همراه کنیم.
اتفاقات تاریخی خارج از روحیه اراده گرایانه ماست، یعنی اتفاقاتی که باعث تغییر و تحول در جامعه می شود اراده گرایانه نیست بلکه همانطور که گفتم کیفیت نیروهای جنبش ، حاکمیت وقت و آگاهی مردم، همه اینها دست به دست هم می دهد که تحولی اتفاق بیافتد. درست است که 8 مارس یک روز جهانی است و ما هم برای آن روز احترام قائل هستیم ولی حالا که در کشور خودمان اتفاقی میافتد و اکثریت فعالان زن در یک روز به توافقی می رسند و خواسته هایشان را عمومی می کنند. واقعا چه اشکالی دارد که ما این «روز» را به نام زنان خودمان ثبت کنیم. چرا ما باید فقط منتظر 8 مارس باشیم، ما می توانیم از 22 خرداد تا 8 مارس همان مطالبات را عمومی کنیم. به اعتقاد من این تعلل ها ناشی از ذهن مغشوش یا تردید و دودلی های خودمان هست وگرنه هر روزی که یک اتفاق میمون و مبارکی رخ بدهد و در این اتفاق چهار نفر آدم با هم ارتباط بگیرند و بتوانند سر یک مسئله ای با هم اشتراک نظر پیدا کنند چه اشکالی دارد آن «روز» را به خاطر بسپاریم و ثبت کنیم؟ تا وقتی به خواسته هایمان نرسیدیم مبارزه ادامه دارد و چه بهتر که علاوه بر 8 مارس روزهای متعدد دیگری هم داشته باشیم.
برخی عادت دارند به نوعی غر بزنند و در مورد مسائل مختلف اظهار نظر کنند اما متاسفانه معمولا کسانی به جای آن که روش خود را پی بگیرند مرتبا از روش ها و حرکت های دیگران ایراد می گیرند، هیچ عملی برای تغییر وضع موجود انجام نمی دهند.
معیار من همیشه این بوده که هر حرکتی چقدر می تواند به رشد خود من و دیگران کمک کند. فکر می کنم که کمپین یک میلیون امضاء از جمله حرکت هایی است که در جامعه ما بسیار تاثیر گذار بوده و ما تا حالا در جنبش های دیگر ( کارگری، دانشجویی..) نتوانسته بودیم به این شکل فراگیر وارد خانه های مردم بشویم و به این صورت، ارتباط بگیریم اما کمپین این کار را کرده و موفق بوده است، و جای تبریک دارد به همه کسانی که در این راه زحمت می کشند.