Tuesday, September 30, 2008

آگاه مي كنيم. حتي به زور



آگاه مي كنيم. حتي به زور!
نازلي فرخي – سايت ادوار نيوز
شنبه، 6 مهر 1387«عدالت يعني قرار گرفتن هر چيزي سر جاي خودش، نه تساوي.» اين جمله را چند سال پيش مدير كل دفتر گسترش و ارزيابي آموزش پزشكي در دفاع از سهميه بندي جنسيتي دانشگاهها به زبان آورد. طرح سهميه بندي جنسيتي مدتها پيش و ابتدا تنها در مورد رشته هاي پزشكي به اجرا در آمد. بعدها كم كم زمزمه هايي اجراي اين طرح در رشته هاي ديگر هم شنيده شد. يكدفعه همان دخترهاي كه آمار رورد به دانشگاهشان سند افتخار حكومت بود، دانشجويان و متخصصان دانش آموخته ي زن ايراني مشت محكمي به دهان دشمنان بودند، معضلي شدند كه بايد سريع درمان مي شد. همان روزها هم اين طرح با مخالف گسترده ي فعالين اجتماعي ، مطبوعات و مردم روبرو شد. براي مدتي مسكوت گذاشته شد. اما باز در سال 85 مطرح شد. از نظر قانون گذاران و سازمان سنجش سهميه بندي جنسيتي منطقي و عقلاني بود و ديگر مهم نبود پدارن، مادران، پشت كنكوري ها و بقيه مردم چه مي گويند. مهم آنچه بود كه مردان مهم مي خواستند و بايد به اجرا در مي آمد. امسال هم در كنكور سراسري سهميه بندي جنسيتي با شدت هر چه بيشتري اجرا شد، برايش فلسفه بافي شد و كار فرهنگي صورت گرفت. اما موافقاني كه با لبخندهاي منطقي در رسانه ي ملي ادله آوردند كه در اين طرح ما ويژگي هاي ذاتي زن و مرد و ناتواني هاي جسمي زنان را در نظر گرفتيم، به بازار كار آينده توجه كرديم، نظري به كاهش آمار طلاق و حفظ بنيان خانواده داشتيم، يك چيز را فراموش كردند. وقتي مي خواستند به مردم ببياورانند كه در اين طرح برخلاف ظواهر دخترها شانس بيشتري براي ورود به رشته هاي فني مهندسي دارند و پسرها براي ورود به رشته هاي تجربي و انساني خوش شانس ترند، يك چيزهايي را نگفتند. فراموش كردند كه به مردم بگويند امسال تعداد شركت كنندگان دختر دانشگاه ها 72 درصد بود و شركت كنندگان پسر 28 درصد بود. نگفتند آن بازاركاري كه دولت موظف است برايش نيروي كار فراهم كند و با ورود دختران به رشته هاي نامتناسب خالي مانده است، ظرفيت پذيرش دختران را ندارد نه اينكه دخترها نخواهند در رشته اي كه درس خوانده اند كار كنند. نگفتند كارفرمايان، زنان متخصص را نمي خواهند و يا اگر هم بخواهند با حقوق بسيار كمتري از مردان آنها را جذب مي كنند. از پيش فرض جامعه كه بر ناتواني يا كم تواني زنان صحه مي گذارد و با تكرار و تربيت مداوم مي خواهد انها را به زنان بقوبالاند چيزي به زبان نياوردند. چرا بسياري از زناني كه خواسته اند و رفته اند تا كارهاي به اصطلاح مردانه را انجام دهند اما كارفرما قبولشان نكرد، نديد گرفته مي شوند؟ چرا حرفي از قانون محدود كننده اي كه حق انتخاب را از زن گرفته و به شوهر و يا پدر اجازه داده تا بنا به مصلحت خانواده تشخيص دهد كه زن كجا مي تواند كار كند يا اصلا مي تواند كار كند يا نه به ميان نمي آيد؟ بالاخره اين طرح بدون توجه به اعتراضات تصويب شد، اجرا شد و اجرا خواهد شد. باز مثل هميشه يك مشكل تنها به صورتي سطحي رفع شد بدون اينكه فكر درمان عميق و جدي آن باشند. باز اولين و ساده ترين راه حل يعني حذف زنان به ذهن رسيد و اجرا شد. امسال دوباره در حالي كه هنوز جنجالهاي مربوط به اشكالات سهميه بندي جنسيتي و مشكلاتي كه اجراي اين طرح به وجود آورده تمام نشده ، در اخبار مي خوانيم «طرح پذيرش دانشجويان دختر در محل اقامت در مجلس شوراي اسلامي اعلام وصول شد.» و لابد از امسال تا سال ديگر تير ماه ،هر روز يكي از مردان مهم در روزنامه ها و رسانه ي ملي خواهد آمد و براي اين طرح فرهنگ سازي خواهد كرد. حتما خواهند گفت كه اين طرح به نفع خانواده است و به نفع زنان است. حتما باز مي گويند كه ضعفهاي زنانه در آن لحاظ خواهد شد . همين الان هم مي شود اين صداها را شنيد. صداي آنهايي كه رسانه هاي ملي را تنها براي خود و منافع خودشان اشغال كرده اند، اين حرفها را مي زنند. اما كاش اين افراد همانطور كه ادعا مي كنند واقعا كمي به زنان فكر مي كردند. من كنكور داده ام، خيلي از دختران پشت كنكوري يا دانشگاه رفته را ديده ام. خيلي از دختران را ديده ام كه دو يا حتي سه سال پشت كنكور مانده اند چون خانواده هاشان نمي گذاشتند آنها به شهر ديگري بروند. پس قانون گذار چه ترسي دارد كه خانواده ها از هم بپاشند؟ مگر نمي داند كه در جاي ديگر قانون براي پدر و شوهر اين حق را قائل شده كه اگر تشخيص دادند تحصيل دختر بر ضد مصالح خانواده است از آن ممانعت كنند. مگر دادگاههايي كه تحت اين قانون كار مي كنند خوب انجام وظيفه نمي كنند و دختري كه شوهرش يا پدرش نخواهد درس بخواند را از دانشگاه اخراج نمي كنند؟ پس اين علاج ها براي كدام درد است؟ حضور اجتماعي و تحصيل زنان چه امنيت ، اخلاق و خانواده اي به خطر انداخته كه قانون گذار بايد اينطور يك تنه به جنگ با آنها برود؟ يعني قانون گذار فكر نمي كند كه با آمار 72درصدي شركت كنندگان دختر دانشگاهها باز عرصه براي ورود زنان به دانشگاهها تنگ تر و تنگ تر مي شود و راه براي مردان بازتر و بازتر؟ آيا اين مردان قانون از فاصله ي ميان دانشگاهاي ايران خبر ندارند؟ نمي دانند كه به خاطر امكانات بيشتر و موقعيت هاي شغلي بهتري كه بعدها اين دانشگاه ها براي دانش آموختگانشان فراهم مي كنند، اينقدر متقاضي دارند؟ و با تصويب اين قانون حتي همين فرصت حداقلي براي كار زنان هم از آنها گرفته مي شود؟ فكر نمي كنند كه اين طرح نه تنها باعث كاهش مهاجرت به شهرهاي بزرگ نمي شود بلكه ممكن است حجم مهاحرت پدر و مادراني كه آرزو دارند فرزندانشان در يك دانشگاه بهتر و معتبر تر درس بخوانند به شهرهاي بزرگ را بيشتر نيز مي كند؟ و از خوب نمي پرسند كه دختري كه در يك شهر دور افتاده و كوچك به دنيا آمده چه گناهي كرده كه ما به خاطر جنسيت، قوميت و شرايط مكاني اش از درس خواندن در دانشگاه تهران ، شريف، بهشتي و ... محرومش مي كنيم؟ به خودشان يا همكارانشان نمي گويند به جاي اينكه براي حفظ امنيت زنان مانع ورود آنها به اجتماع و دانشگاه شويم جامعه و دانشگاهها را امن تر كنيم؟ مسئولين دانشگاهها را مسئول تر و اخلاقي تر بار آوريم؟ همين اواخر بود از تلويزيون شنيدم يكي از مردان دلسوز جامعه در دفاع از طرح امنيت اجتماعي حرفي با اين مضمون مي گفت:» من به عنوان يك پدر وقتي ببينم دخترم با ظاهري نامناسب بيرون مي رود تنم مي لرزد. مضطرب مي شوم. وقتي دختران را با اين لباسهاي نامناسب در خيابان مي بينم از خودم مي پرسم يعني پدر و مادر اينها بچه هايشان را دوست ندارند كه اجازه مي دهند اينطور بي حفاظ و آسيب پذير در خيابانها رفت و آمد كنند؟» لابد فردا هم يكي از مردان در دفاع از اين حقي كه از زنان گرفته مي شود در همان رسانه ي ملي خواهد گفت:» من به عنوان يك پدر وقتي حس كنم دخترم ممكن است در جاي ناامن زندگي كند پشتم مي لرزد. وقتي دختراني كه براي تحصيل فرسنگها از خانواده دور مي شنود را مي بينم از خودم مي پرسم يعني پدر و مادر اينها فرزندانشان را دوست ندارند كه مي گذارند اينطور از خانواده دور باشند، اجازه مي دهند دختري كه آسيب پذير و نيازمند حمايت است و بايد در انتخابهايش كسي را به او بگويد چه كند چه نكند برود و يك جايي دور از خانواده اسقلال را بياموزد؟» لابد استدلال اين مردان اين است كه عدالت آن نيست كه براي همه امنيت و امكانات ايجاد كنيم ، براي هر كس اين حق را قائل شويم كه به راهي برود كه دوست دارد ، بلكه عدالت آن است كه آدم ها در حاهايي قرار بگيرند كه ما بهشان مي گوييم. عدالت آن نيست براي زنان و مردان فارغ از جنسيتشان، شرايط برابر و امكان رشد توانايي هايشان را فراهم كنيم بلكه عدالت آن است كه زنان را به زور به عرصه هاي خصوصي و مطبخ خانه ها هل بدهيم چون ما فكر مي كنيم امنيت زنان و جامعه در اين است و سرشت زن را براي خانه ها سرشته اند. عدالت آن است كه اگر پدر و مادرها به خاطر ناآگاهي به دخترانشان اين امكان را مي دهند كه در شهرهاي ديگر و دانشگاههاي بهتر درس بخوانند ، ما آنها را آگاه كنيم، حتي به زور
.

No comments: