
سلام به روشنايی، در کنار سرو يلدا
در بلندترين و تاريک ترين شب زمستانی سرزمين مان، در
کنار سروهای آراسته با نور و روشنايي، سرود خوانان و پر انرژی، به پيشواز خورشيد، آن فا تح شکوهمند تاريکی بشتابيم،
یلدای ما
هوا سرد است. برف هم کمکمک میآید و نمیآید. زمستان است. امشب شب اول دی ماه است و من راز فصلها را نمیدانم... نمیدانم پدر با کرسی قدیمیمان که روی پشتبام مانده بود و برف و باران میخورد تا سالها، چه کرد. فقط یادم هست چهارشنبه سوری یکی از همین سالهای نزدیک، آتش بزرگی وسط حیاط روشن شد؛ بزرگتر از همیشه. چوب زیاد بود و نمیتوانستیم از روی آتش بپریم. آن وقتها اما از روی کرسی آسان میپریدیم. دعوا که میشد سر مدادتراش شمشیرنشان، سنگر خوبی بود. بلندترین بلندی برای بازی بالابلندی بود. صدای جیرجیر پایههایش که بلند شد مادر دیگر نگذاشت برویم روی گرمیاش بنشینیم و مشق بنویسیم. دفتر و کتابمان هر شب روی کرسی ولو بود و بزرگترها از زیر لحاف سربداران را تماشا میکردند؛ در سکوت. خیلی گذشته بود از آن سالهای امیرارسلانخوانی دور کرسی. مال دوره ما نبود. مال دوره پدرها و پدربزرگها بود. قصهخوانی در شب چله، خاطره ما نیست. انار و آجیل و هندوانه چرا. میچیدند روی کرسی و خیره میشدیم به موسیقی سیاه و سفید سالهای دور از خانه. قصهخوانی شبهای یلدا خاطره ما نیست. پدربزرگ که میآمد گاه به گاه دهانش گرم میشد و میگفت؛ ای خردمند عاقل و دانا/ قصه موش و گربه برخوانا. توی ظرف آجیل دنبال راحتالحلقوم میگشتیم و پدربزرگ در آلزایمر حافظهاش میگشت دنبال موش و گربه که صدایی در اتاق میپیچید... ای لشگر صاحب زمان...
حالا برگشتهایم به دورها. همیشه همین است. آدم میل به بازگشت دارد. حالا پدربزرگ نیست. موش و گربه هست. زیاد هم هست. هم موش زیاد است در خیابانها و هم گربه. حالا پدر نیست. کرسی هم نیست. هر چند کرسی دانشگاه و (...) هست. اما آنجا قصه نمیخوانند. موش و گربه بازی در میآورند. اصلا کار همه شده موش و گربه بازی. ما اما خواستهایم برگردیم. برگردیم به سالهای داستانخوانی در شب دراز یلدا. کرسی مجازی ما هنوز گرم است. والس نمیگذارد سرد شود، سرد شویم. باید قصه خواندن را از سر بگیریم. گرم میشویم. در این مجموعه که نامش را یلدای والس گذاشتهایم، داستانهایی گرد آوردهایم تا به رسم کهن پدربزرگها شب دراز یلدا را با خواندن قصه کوتاه کنیم.
ممنونم از دوستان نویسنده و مترجم که با آثارشان یلدای والس را گرم کردهاند.
No comments:
Post a Comment