Thursday, March 05, 2009

دوره‌ گردی و آوازه ‌خوانی، پيشه جديد كودكان كار

دوره‌ گردی و آوازه ‌خوانی، پيشه جديد كودكان كار

در حال حاضر كارشناسان مسائل اجتماعي معتقدند كه فضا و محيط‌هاي مركزي شهر، مكان مناسبي براي اشتغال كودكان نيست بويژه اين كه كودكان ناچارند براي كسب درآمد به فعاليت‌هاي پست روي آورند و تلاش آنها براي به دست آوردن پول آنان را براحتي در معرض امور خلاف قانون و اخلاق قرار مي‌دهد.
جام جم آنلاين: روزهاي پاياني سال فرصتي براي ورود كودكان قد و نيم‌قد با صورتي آفتاب سوخته و لباس‌هاي نامتعارف است، اينها يا حاجي فيروز مي‌شوند يا خواننده يا رقاص. گاهي هم فال و شكلات و اسكاچ مي‌فروشند. هرچه هستند قانون كار آنان را از ياد برده، ولي خيابان با تمام عابرانش در آستانه عيد هر سال آنها را به خاطر سپرده است.
حاجي فيروزم، سالي يه روزم
چند بار طول خيالان وليعصر را بالا رفته و پايين آمده‌اند، 2 كودك 10 و 12 ساله‌اي كه پيراهن چرك و ساتن قرمز پوشيده‌اند و صورتشان پشت زغال سياه پنهان شده است. پيرمرد تنبك به دست با هر ضربه‌اي آنان را وامي‌دارد تا برقصند و بخوانند و آنها كه خسته شده‌اند گاهي در ميانه كار خميازه‌اي مي‌كشند.
عجب رسميه، رسم زمونه
ابتداي ميدان هفت‌حوض، نوجواني آكاردئون به دست ايستاده، صورتش سبزه و سياه است و سرش تراشيده، به سختي 10 ساله به نظر مي‌رسد. با تمام قدرت مي‌خواند: «عجب رسميه...» گاهي هم از موسيقي عقب مي‌افتد، كسي نگاهش نمي‌كند. بعضي اوقات هم‌چنان فشاري به حنجره‌اش مي‌آورد كه سرفه‌اش مي‌گيرد و...تو رو خدا بخر...
آويزان عابران است، احتمالا 7 سال بيشتر ندارد. بيني‌اش را بالا مي‌كشد و دنبال آدم‌ها مي‌دود، بيشتر زنها از او آدامس مي‌خرند تا مردها. خودش مي‌گويد حاضر نيست از خودش بگويد حتي اسمش را. صاحب مغازه‌اي مي‌گويد گاهي تا ساعت 23 در خيابان پرسه مي‌زند و دست آخر پدرش كه كارگر ساختماني است، به سراغش مي‌آيد.
در اغلب گزارش‌ها، كودكان كار را چنان به تصوير مي‌كشند كه در شرايط نامناسب و به اجبار مشغول كارند. كار در كارگاه‌هاي صنعتي، دستفروشي در اماكن عمومي و چهارراه‌هاي شهر، گمارده شدن به كارهاي غيرقانوني وحتي خلاف اخلاق از جمله فعاليت‌هايي است كه كودكان منع شده‌اند.
در حالي كه متناسب با ايام سال، كودكان در فعاليت‌هاي نامتعارف ديگري هم ديده مي‌شوند كه به دليل انعطاف بيشتر در دستمزد و نبود قانون حمايتي حتي بيشتر از بزرگسالان به كار مشغولند.
كودكان كار در اغلب موارد از سوي پدرها، ناپدري‌ها و ديگر اقوام خود به كار سخت مبادرت مي‌ورزند و با وجود درآمد روزانه 1000 تا 3000 تومان براحتي مشقت كار را تحمل مي‌كنند.
كامران صداقت به عنوان پژوهشگر مسائل اجتماعي در گفتگو با ايسنا به نتيجه پيمايشي اشاره كرده كه بر اساس آن 7 درصد كودكان زير 14 سال به صورت تمام وقت يا پاره‌وقت و حتي به شكل پنهاني كار مي‌كنند.
وي علت اين امر را فقر معيشتي خانواده‌ها مي‌داند، چرا كه بر اساس نتايج اين تحقيق، كودكان كار به خانواده‌هاي دهك پايين جامعه تعلق دارند. همچنين تفاوت زياد سني والدين با كودكان عامل موثري است، چون اين كودكان اغلب از پشتيباني پدر و مادر محرومند.
وي مشخص نبودن نهاد مقابله‌كننده با كار كودكان را از ضعف‌هاي موجود مي‌داند و معتقد است: بايد نهادهايي مانند نيروي انتظامي، وزارت كار، سازمان بهزيستي و تشكيلات قضايي در برخورد با اين مشكل سازماندهي شوند.
آيين‌نامه ساماندهي كودكان كار طرحي فراموش شده
مثل بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي هنوز آمار دقيقي از تعداد كودكاني كه در سنين زير 15 سال به كار مشغولند وجود ندارد، آمار خوشبينانه تعدادشان را تا 700 هزار نفر و كمي سختگيرانه‌تر تا 2 ميليون نفر برآورد مي‌كند.
عده‌اي از آنان تنها در تعطيلات تابستاني روانه بازار كار مي‌شوند و برخي هم به دلايل مختلف از ورود به مدرسه منع شده و تمام ايام سال كار مي‌كنند. اواخر دهه 70 و ابتداي دهه 80 مقررات جديدي براي مقابله با كار غيرقانوني كودكان و نوجوانان وضع شد كه طبق آن 23 نوع شغل براي افراد 15 تا 18 سال ممنوع اعلام شد كه اغلب اين فعاليت‌ها شامل جوشكاري، كار با وسايل برقي و با ارتعاش بالا و... بود و در حالي كه اين قانون پيش‌بيني درستي از كار كودكان نداشت، به نظر مي‌رسد تدوين‌كنندگان آن براحتي از حجم انبوه مشاغل كودكان كه آنها را وامي‌دارد تا تامين معيشت را بر آموزش رسمي در مدارس ترجيح دهند، چشم‌پوشي كرده‌اند.
بعلاوه قانون مورد اشاره حتي نتوانسته مانع از كار كودكان و نوجوانان در مشاغلي نظير نانوايي، مكانيكي، آهنگري و قاليبافي شود، چه رسد به مشاغلي كه سخت و زيان‌آور هم نيستند.
علت اين ناتواني را مي‌توان اشتياق برخي كارفرمايان در به‌كارگيري افراد زير سن قانوني و انعطاف آنان در برابر سطح دستمزد و نبود حمايت‌هاي بيمه‌اي و فقر و تنگدستي خانواده‌هايشان ذكر كرد.
اما كمي جلوتر مي‌توان از پيش‌نويس آيين‌نامه ساماندهي كودكان خياباني در وزارت رفاه طي 3 سال گذشته سراغ گرفت كه متاسفانه با وجودي كه 80 درصد كودكان خياباني را كودكان كار تشكيل مي‌دهند، اين آيين‌نامه هم از ضمانت اجرايي لازم برخوردار نبوده است.
نقص قانون، كسري بودجه فراموشي كودكان كار
هر چند كه قانون كار جمهوري اسلامي ايران، اشتغال اطفال كمتر از 15 سال را ممنوع كرد، اما هنوز اين قانون كارفرماياني را كه اطفال را استخدام مي‌كنند، مورد مواخذه قرار نمي‌دهد. حتي پيوستن ايران به كنوانسيون حقوق كودك در سال 1373 هم نتوانسته از روند پرشتاب كار كودكان بكاهد.
در اين كنوانسيون كشورها به تعيين حداقل سن براي انجام كار،‌ تعيين مقررات مناسب در شرايط و ساعات كاري و اعمال مجازات متخلفان موظف شده‌اند، در حالي كه اين كنوانسيون هم تاكنون جنبه صوري و تشريفاتي داشته است.
در حال حاضر كارشناسان مسائل اجتماعي معتقدند كه فضا و محيط‌هاي مركزي شهر، مكان مناسبي براي اشتغال كودكان نيست بويژه اين كه كودكان ناچارند براي كسب درآمد به فعاليت‌هاي پست روي آورند و تلاش آنها براي به دست آوردن پول آنان را براحتي در معرض امور خلاف قانون و اخلاق قرار مي‌دهد.
سازمان بهداشت جهاني فشارهاي رواني، پيري زودرس، افسردگي، سوءاستفاده‌هاي جنسي و نبود اعتماد به نفس را از عوارض كار كودكان در سنين پايين اعلام مي‌كند. هر چند سازمان‌هاي ارائه خدمات اجتماعي مانند بهزيستي و شهرداري در سال‌هاي اخير بارها به جمع‌آوري اين كودكان پرداخته‌اند ولي كسري اعتبارات، نبود مديريت واحد و منسجم، مشاركت نكردن سازمان‌هاي غيردولتي و از همه مهم‌تر مقطعي بودن برنامه‌ها و طرح‌هاي حمايتي باعث بي‌توجهي به كودكان كار شده است.
حضور اين كودكان در برخي مشاغل مانند دوره‌گردي، آوازخواني، دستفروشي و... آنقدر عادي شده كه با وجود علني و آشكار بودن حضورشان، چشم‌ها به پرسه زدن آنها عادت كرده است، گويا برنامه‌ريزان هم مانند عابران خيابان‌ها ديگر آنان را نمي‌بينند
.

No comments: