Sunday, May 31, 2009
صد ضربه شلاق بر تن دخترک سیزده ساله

صد ضربه شلاق بر تن دخترک سیزده ساله
وبلاگ روز از نوامروزدر کلینیک محل کارم بیماری داشتم که خیلی متاثرم کرد. با توجه به منطقه کاری ام که دریکی از مناطق جنوب شهر است دیدن انواع مختلف درد ورنج مردم برایم چندان عجیب وتازه نیست اما حقیقتا اینمورد را تابحال ندیده بودم .بیمار مراجعه کننده دختر سیزده ساله ای بود که باتفاق مادرش مراجعه کرده بود.شکایت بیمار هم درد پهلو دردوطرف وبقول خودش درد کلیه هاش بود.ابتدا با شرح حالی که بمن داد علائمی که بنفع عفونت ومسائل شایع کلیوی باشد پیدا نکردم.ازاو خواستم که بیشتر توضیح بدهد اما حرف زیادی نداشت.مادرش بالاخره توضیح داد که فرزندش حدود ۱۰ روز قبل در دادگاه به تحمل صد ضربه شلاق محکوم شده وپس از اجرای حکم وزمانی که پشتش از شدت ضربات شلاق خونین وکبود شده اجازه داده اند به خانه بیاید.وقتی به جثه وهیکل کودکانه ونحیف آن دختر کم سن وسال نگاه کردم باورم نمیشد که توانسته باشد درد ورنج اصابت صد ضربه شلاق بر بدن نحیفش را تحمل کند.ده روز از ماجرای مجازات او گذشته بود.ناباورانه پرسیدم چگونه تحمل کردی درد اصابت صد تازیانه را ؟ گفت : درتمام مدت تنبیه دست وپایم را به تخت بسته بودند والبته اول دردناک بود ولی بعد از چند ضربه اول دردزیادی حس نکردم.طفلک با همان زبان کودکانه اش توضیح داد که پس ازآمدن به خانه تازه دردهایم شروع شده ودراین چند روزه نه میتوانم بخوابم ونه سرپا بایستم ویا راه بروم.وقتی خواستم معاینه اش کنم بسختی ازروی تخت معاینه بالارفت ونوع حرکاتش نشان میداد که تا چه حد از شدت درد حرکت کردن برایش زجر آور است. خوب نیازی نیست که بگویم دریافت صد ضربه تازیانه با بدن هرانسان قوی هیکلی چه میکند چه رسد به این بیمار که کودکی 13 ساله بود....پس از مدتی این دو تن کلینیک را ترک کردند ولی تألم وتاثری که از دیدن درد ورنج این نوجوان کم سن وسال که به چنین عقوبت سختی مجازات شده بوداز ذهنم خارج نمیشود. فکرش را بکنید دختری با قد حدود 150 سانتیمتر – وزن حدود 40 کیلو وسن کمتر از 14 سال چگونه میتواند به چنین مجازات سختی گرفتار شود؟
Saturday, May 30, 2009
مصاحبه ركسانا با صدای آمريكا
رکسانا صابری روزنامه نگار آمریکایی ایرانی تبار می گوید او پس از اینکه در ایران بازداشت شد، برای اینکه اعتراف کند جاسوس آمریکا است زیر فشار روانی فوق العاده قرار گرفت.
بخش اول
بخش دوم
وزارت علوم و ستارهدارها؛ نصیحت پدرانه با طعم اخراج

رزا آژیری ۱۳۸۸/۰۳/۰۹
شماری از دانشجویان محروم از تحصیل، روز جمعه هشتم خرداد ماه، در دومین نشست سراسری خود که با محوریت انتخابات پیش روی ریاست جمهوری ایران برگزار شد، در نشریه نامه گرد آمدند که نتیجه این نشست حمایت از نامزدی مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری بود.دانشجویان محروم از تحصیل، پیشتر در مهر ماه ۸۷، نخستین نشست خود را برگزار کردند و از دل آن نهادی تحت عنوان «شورای دفاع از حق تحصیل» شکل گرفت.پیمان عارف از دانشجویان ستارهدار دانشگاه تهران در گفتوگو با رادیو فردا، به بهانه نشست روز جمعه، از وضعیت دانشجویان ستارهدار میگوید.رادیو فردا: آقای عارف ممکن است در مورد خواستههای دانشجویان محروم از تحصیل از نامزدها انتخاباتی توضیح دهید؟پیمان عارف: دو ماه پیش، نامهای از سوی شورای دفاع از حق تحصیل به دو کاندیدای اصلاحطلب نوشته شده که حاوی سه سؤال است. سؤالاتی با مضمون اینکه آیا کاندیداها حق تحصیل را یک امتیاز میدانند یا یک حق همگانی شهروندی یا امتیازی که در خدمت خودیهای نظام سیاسی قرار میگیرد و دوم اینکه آیا در صورت به قدرت رسیدن حاضر به استیفای حقوق دانشجویان محروم از تحصیل هستند یا نه.آیا شما پاسخی هم از دو کاندیدای اصلاح طلب دریافت کردید؟آقای کروبی حدود ۱۰ هفته پیش پاسخ این نامه را دادند، و موضعشان استیفای حقوق دانشجویان محروم از تحصیل و بویژه دانشجویان ستارهدار بود و همچنین صراحتاً ابراز کردند که حق تحصیل را یک حق میداند و نه یک امتیاز در خدمت خودیهای نظام سیاسی. آقای میرحسین موسوی هم متذکر شدهاند که هیچکسی را به خاطر عقاید سیاسیاش نمیتوان از تحصیل محروم کرد. معمولاً چه اتهامی به دانشجویان ستارهدار نسبت داده می شود؟مصوبهای مربوط به دوره انقلاب فرهنگی وجود دارد که در این مصوبه میگوید که دانشجویان نهادی به نام هیئت مرکزی گزینش استاد و دانشجو میتوانند و میبایست که از ادامه تحصیل و اساساً تحصیل دانشجویان معاند و نه معترض با نظام جمهوری اسلامی جلوگیری کند.فرض بنیادین این مصوبه این است که تحصیل در دانشگاههای جمهوری اسلامی امتیاز است و نه حق شهروندی که در اختیار افرادی که در چارچوب نظام و اطاعت نظام قرار دارند در اختیار آنها قرار میگیرد.لیکن با توجه به اینکه صراحتاً قید «و نه اعتراض» و تفکیک اعتراض و عناد با نظام سیاسی در مصوبه شورای انقلاب فرهنگی آمده، در تمام چهار سال گذشته که پدیده دانشجویان سه ستاره با من شروع شد، استدلال ما این بود و هست که این رخداد و رفتار وزارت علوم یک رفتار مطلقاً غیرقانونی است و به اینسان ما عملکرد هیئت مرکزی گزینش استاد و دانشجو را همواره عملکردی مطلقاً غیر قانونی میدانستیم و میدانیم.آقای عارف، محمدمهدی زاهدی، وزیر علوم در گفتوگویی با خبرگزاری ایسنا، گفته که تک ستاره بودن برای دانشجویان نمایانگر نقص در پرونده، و دوستاره بودن هم نشان دهنده وجود تذکر اخلاقی است. در واقع درج دو ستاره در کارنامه پذیرفتهشدگان را تنها برای آگاهی و یک نوع نصیحت پدرانه عنوان کرده و گفته که تاکنون هیچ دانشجویی به خاطر وجود این علامت در کارنامهاش از ادامه تحصیل محروم نشده است. نظر شما به عنوان یک دانشجوی ستارهدار درباره این صحبت چیست؟من مصاحبه آقای دکتر زاهدی را بیشتر یک شوخی سیاسی و شوخی انتخاباتی میدانم. آقای دکتر زاهدی در مصاحبهشان به تک ستارهها و دو ستارههایی اشاره میکنند که مورد نصیحت پدرانه قرار گرفتهاند که البته بیشتر با یک خشونت و اخراج و هجو بیسابقهای توأم بوده ولیکن به سه ستارهها اشاره نکردند.ما، نزدیک به ۶۰ دانشجوی سه ستاره که شناسایی کردیم و توانستیم دور هم جمع کنیم، اسناد و مدارک کاملاً مشخص و مبرهنی از وزارت علوم، تحت وزارت خود آقای زاهدی، مبنی بر محرومیت از تحصیل داریم. برخی مثل من کارشناسی ارشدم را در واقع به اتمام رسانده بودم. فروردین ۸۵ وقتی اخراج شدم در مرحله رساله فوق لیسانس خودم و آغاز دوره دکترا قرار داشتم.برخی دیگر از دوستان بویژه بچههایی که سال ۸۵ و ۸۶ در دوره کارشناسی ارشد پذیرفته شدند، کارنامهای که دریافت کردند، مشخصاً سه ستاره در کارنامهشان قرار دارد. هیئت گزینش استاد و دانشجوی وزارت علوم با گذاشتن سه ستاره در کارنامه کنکور کارشناسی ارشد دوستان از ثبتنام پذیرفتهشدگان در دانشگاه جلوگیری به عمل آورده است و عنوان سه ستاره بر این دوستان اطلاق میشود.
سه نفر به اتهام بمبگذاری زاهدان اعدام شدند

۱۳۸۸/۰۳/۰۹ سه نفر از متهمان انفجار روز پنجشنبه در زاهدان روز شنبه در نزديکی مسجد علی بن ابی طالب آن شهر در ملاء عام به دار آويخته شدند.خبرگزاری جمهوری اسلامی از آنها به عنوان عوامل دخيل و موثر در بمبگذاری اخير در زاهدان نام برده است. اعدام شدگان، حاجی نوتی زهی، غلام رسول شاهو زهی و ذبيح الله نارويی معرفی شده اند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، اين افراد که در حملات گذشته نيز نقش داشتند با وارد کردن موادمنفجره به کشور و قرار دادن آن در اختيار فردی تروريست، نقش اصلی را در بمبگذاری اخير زاهدان داشتند.انفجار يک بمب در مسجد علی ابن ابی طالب زاهدان در روز پنجشنبه به هنگام نماز مغرب دستکم ۲۵ کشته و بيش از ۱۲۰ مجروح برجای گذاشت.پس از اين انفجار برخی از مقامات ايران، آمريکا را به دخالت در اين حادثه متهم کردند. در همين زمينه صادق محصولی، وزير کشور ايران، روز جمعه گفته بود: عوامل ترور نه شيعه هستند نه سنی ، اين ها امريکايی و اسراييلی هستند.ایان کلی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، روز جمعه درباره انفجار بمب در مسجد علی ابن ابی طالب زاهدان گفت: ما این حمله تروریستی را قویا محکوم می کنیم.آقای کلی همچنین در خصوص اتهام مقامات ایران درباره دست داشتن واشینگتن در این حادثه گفت: آمریکا از هیچ شکلی از تروریسم در ایران حمایت نمی کند. جان سوليوان، معاون سخنگوی دفتر امور خاور نزديک وزارت امورخارجه آمريکا، نیز در گفت وگو با راديو فردا ضمن محکوم کردن انفجار بمب در مسجد علی ابن ابی طالب در زاهدان، هرگونه دخالت آمريکا را در چنين رويدادی قويا رد کرد.آقای سوليوان گفت: «پيش از هر چيز ما اين حمله تروريستی را قويا محکوم می کنيم و هرگونه حمله به شهروندان بيگناه بدون ترديد غيرقابل قبول است به ويژه هنگامی که تروريستها مردم بيگناه را در عبادتگاه آنها هدف قرار می دهند، اين عمل زشت، زشت ترمی شود».درهمین حال، آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در پیامی تاکید کرده است که «نمی توان ترديد کرد که دست طراحان سياسی برخی قدرتهای مداخله گر و دستگاههای جاسوسی آنان نيز به خون بيگناهان اين حادثه خونين آلوده است». آیت الله علی خامنه ای درپیام خود نام کشور خاصی را نبرده است، اما ايران در گذشته نيز بارها ايالات متحده آمريکا وساير کشورهای غربی را به حمايت از گروههای شبه نظامی و گروههای مخالف خود متهم کرده است، اتهاماتی که از سوی اين کشورها تکذيب شده است.
Thursday, May 28, 2009
نه به انتخابات دهم ، نه به جمهوری اسلامی

هررای که به صندوقها ریخته شود رای به جمهوری اسلامی است. این گفته سران جمهوری اسلامی است. با شرکت درانتخابات، به جمهوری اسلامی، به ولایت مطلقه فقیه، به سیستمی که برپایه تبعیض جنسی، قوانین عقب مانده مذهبی و سرکوب و زندان و اعدام بنا شده است آری گفته ایم .هموطنان !باردیگر به انتخابات فرمایشی ( انتصابات ) رژیم جمهوری اسلامی نزدیک میشویم . حکومت دیکتاتوری مذهبی ایران هر چهار سال مهره های شناخته شده قدیمی خود را برای سرگرم نمودن اقشاری از مردم و بیشتر از آن به عنوان ابزاری برای شکستن چرخه انزوا و تحریم های بین المللی وارد صحنه سیاسی میکندبرای حکومتی که دست آورد سی ساله اش برای مردم ایران به جز فقر و ویرانی و اعدام وشکنجه و زندان و سنگسار نبوده است این خیمه شب بازی بی مایه تنها به این منظور است که شاید برای مدتی کوتاه بتواند اذهان مردم را که در زیر فشارهای اقتصادی و اجتماعی، فقر و گرانی و ناامنی و بیماری بسرمیبرند مشغول کند و از مبارزهای جدی و ریشهای برای تغییر وضعیت موجود منحرف کند.و درصحنه بین المللی نیز با زدن ماسک دموکراسی و پز بی مایه انتخابات، انزوای روزافزون، محاصره اقتصادی و تحریمها و بدنامی های بین المللی را که به دلیل عملکردهای ضد انسانی و نقض مدام حقوق بشر و شکستن رکوردهای جهانی اعدام، فشارهای فزاینده را کمتر کند.اگر نه در ماهیت ولایت فقیه و قدرت مطلقه رهبر مذهبی، انتخابات و آزادی آراء جایی نداشته و نخواهد داشت. سردمداران حکومت جمهوری اسلامی بارها اعلام کردهاند که ترجیح میدهند کلمه جمهوری را هم از نام این حکومت حذف کنند و آنرا حکومت اسلامی بنامند. دراین دوره انتخابات بازهم طبق معمول و با دستورات شورای نگهبان و رهبری مذهبی کاندیداهایی که حتی در چارچوب همان قانون اساسی ِولایت فقیه انتقاداتی به سیستمهای اجرایی دولتهای پیشین داشتند تصفیه شدند و بقول معروف سالی که نکوست از بهارش پیداستمردم ایران و جنبشهای آن امٌا فارغ از این خیمه شب بازی تکراری و دروغ ، مبارزات خود را برای حاکمیت مردمی و اصلاحات واقعی ، و در چارچوب یک حکومت سکولار و مشروع و بر مبنای آزادی حقیقی همه اقشارو گروهها و احزاب ادامه میدهندجنبشهای زنان، کارگران، دانشجویان، معلمان، مسلماً گول این بازی های منحط را نخورده و تنها از فرجه های ایجاد شده و شکافهای موجود بین جناح های داخل سیستم ولایت فقیه برای پیشبرد خواستهای حقیقی خود بهره خواهند برد. همچنان که درهمین روزها درخبرها می بینیم که چگونه دانشجویان مبارز میتینگ های انتخاباتی مهرههای سرکوب رژیم را به تظاهرات علیه کل سیستم سرکوب تبدیل میکنند.ما وبلاگ نویسان امضاء کننده این بیانیه اعلام میداریم که به دلیل همه تجربیات انتخابات درطول 30 سال گذشته ایران ، این انتخابات دموکراتیک وبرمبنای آرای آزادانه مردم نیست. هم چنان که درهمین اولین قدم شورای نگهبان حتی کاندیداهای خودی را هم که وارد بحث های انتقادی جدی تری شده بودند را تصفیه کردند این نشان دهنده اوج دیکتاتوری و سرکوب آزادیهای مدنی استما وبلاگ نویسان مستقل و آزادیخواه نه تنها دهمین نمایش انتخابات ریاست جمهوری را تحریم نموده بلکه با صدای بلند به کلیت این نظام دیکتاتوری مذهبی نه میگوئیم
Tuesday, May 26, 2009
مرگ زن پس از سه ساعت شكنجه توسط همسرش
به گزارش ميزان به نقل از فارس،ساعت 19يكشنبه 3 خرداد مأموران مركز فوريتهاي پليسي 110 تهران بزرگ از مرگ مشكوك يك زن جوان با خبر شدند. مأموران كلانتري 206 بومهن با حضور در محل حادثه دريافتند يك زن 22 ساله به نام ندا بر اثر شدت جراحت وارده ناشي از شكنجه همسرش به قتل رسيده است. شهرياري، بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران درباره اين پرونده گفت: تحقيقات نشان داد اين زن ابتدا بدون لباس مورد شكنجه قرار گرفته و سپس لباس بر تنش پوشانده شده است. وي ادامه داد: همسر اين فرد به نام هدايت 23 ساله دستگير و مدعي شد از يك سال قبل كه با ندا آشنا شده بياندازه عاشق وي شده اما برخي از رفتارهاي ناپسند وي باعث ناراحتي وي شده است. وي افزود: هدايت مدعي شد در طي 3 ماه زندگي مشترك با ندا به اميد به اين كه بتواند گذشته خود را كنار بگذارد و به راه راست هدايت شود، سپري كردم. اما اين اتفاق نيفتاد. وي مدعي شد روز حادثه پس از بازگشت ندا از حمام پيش از آن كه وي فرصت لباس پوشيدن پيدا كند دست و پاي وي را با چسب بستم و براي آنكه فرصت داد و بيداد كردن هم نداشته باشد دهان وي را نيز با چسب بستم. هدايت گفت: پس از آن به آشپزخانه رفتم و شيلنگ گاز را باز كرده و به همراه يك كمربند چرمي به داخل حال برگشتم و شروع به ضربه زدن به ندا كردم اما به هيچ عنوان قصد كشتن وي را نداشتم و تنها ميخواستم وي را تأديب كنم. وي ادامه داد: بيش از 3 ساعت ندا را به شدت مورد ضربه قرار دادم تا درد ناشي از اين كار وي را از رفتار خطاي گذشتهاش پشيمان كند. متهم افزود: ندا از شدت شكنجه از حال رفت و من نيز چند ساعتي او را رها كردم تا اين كه ساعت 5 بعد از ظهر متوجه بيهوش بودن او شدم و با پدرم تماس گرفتم تا با اورژانس به كمك من بيايد اما كار از كار گذشته و ندا جان خود را از دست داده بود. بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران گفت: اين فرد در سلامت كامل روحي و رواني به سر ميبرد و بدون آنكه كوچكترين مشكلي داشته باشد دست به اين اقدام زده است. منبع خبر :
بالاترین دنباله
Monday, May 25, 2009
شکواييه جلوه جواهری به رئيس قوه قضائيه:

شکواييه جلوه جواهری به رئيس قوه قضائيه:به ادامه بازداشت غير قانونی من پايان دهيد
دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۸۸ - ۲۵ مه ۲۰۰۹
تغيير برای برابری - در پی بازداشت و ادامه بازداشت غيرقانونی جلوه جواهری در ساعات بامدادی ۱۲ ارديبهشت، وی با ارسال شکوايه ای به رئيس قوه قضائيه خواهان پايان دادن به بازداشت غيرقانونی و روشن شدن وضعيتش شده است. در اقدامی مشابه کاوه مظفری نيزبا ارائه اعتراض نامه ای به مددکاری زندان خواهان رسيدگی به وضعيت خودش و همسرش شده است.نامه جلوه جواهری ديروز نوشته شده بود اما چون قرار بود بازديد از بند عمومی زنان صورت بگيرد، عاليه اقدام دوست - که به دليل شرکت در تجمع زنان در ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ محکوم به حبس شده بود - و جلوه جواهری را به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل کردند! و امروز هم به او گفته شده است که به دليل آن که مددکار مسئول زندانيان امنيتی با ديگر زندانی ها متفاوت است و مددکار مسئول در زندان نيست او می تواند نامه اش را در روز ملاقات به خانواده اش بدهد تا خودشان پی گيری کنند. مادر جلوه می گويد روز ملاقات سه شنبه هاست ولی به ما گفتند اين سه شنبه ملاقات نيست.بنابراين نامه اش را تلفنی برايم خواند و من خودم به دفترآقای شاهرودی ارائه می دهم جلوه در نامه خود خطاب به آيت الله شاهرودی، رئيس قوه قضائيه،نوشته است :اينجانب جلوه جواهری فرزند منوچهر بامداد ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۸ بدون حکم بازداشت و به گونه ای نامتعارف دستگير شده و تا کنون در بازداشت هستم، اين در حالی است که هنوز تفهيم اتهام نشده ام. نيمه شب ۱۱ ارديبهشت زمانی که به خانه مراجعه کردم متوجه حضور ماموران امنيتی شدم که به همراه همسرم کاوه مظفری، که بعد از ظهرهمان روز در پارک لاله دستگير شده بود، وارد خانه شده بودند.همسرم اعتراض کرد که ماموران حاضر در خانه بدون حکم بازرسی به تفتيش خانه پرداخته اند و متذکر شد که اين کار بر خلاف قانون است. من نيز زمانی که علت حضور ماموران را پرسيدم به من گفتند که اين مساله به من مربوط نيست. ماموران حين بازرسی خانه وسايل شخصی من را، به همراه وسايل همسرم بردند. زمانی که اعتراض کردم که اگر همسرم را دستگير کرده اند و در اين محدوده حق حود می دانند که وسايل شخصی او را بدون هيچ حکمی ببرند بر چه اساسی وسايل من را ضبط می کنند؟ پاسخ دادند که حق اعتراض ندارم و آنها هستند که تعيين می کنند در چه محدوده ای می توانند عمل کنند.پس از تفتيش خانه، ماموران از من خواستند برای پاره ای توضيحات و پاسخ به پرسشها به همراه آنها بروم. متذکر شدم طبق قانون برای پاسخگويی به آنها بايد احضاريه کتبی از سوی دادگاه برای من ارسال شود، آنها در عوض، در واکنش به اعتراض من مبنی بر الزام به رعايت قوانين کشور با خشونت و برخورد تند من را ازخانه بيرون کشيدند و به بازداشتگاه وزرا بردند.حدود ساعت ۳ بامداد ۱۲ ارديبهشت بازداشتگاه وزرا من را تحويل گرفت درحاليکه هيچ گونه حکمی مبنی بر بازداشت من وجود نداشت، عصر همان روز به همراه ۱۶ بازداشت شده زن ديگر به زندان اوين فرستاده شدم. ۱۶ روز در انفرادی اندرزگاه بند ۳۰۵ اوين به همراه ۱۶ نفر ديگردر بازداشت بودم و پس از آن در تاريخ ۲۷ ارديبهشت به بند ۲ عمومی نسوان منتقل شدم.در تمام اين مدت تفهيم اتهام نشدم. در طول مدت بازجويی به نحوه بازداشت غير قانونی خود اعتراض داشتم و بارها متذکر شدم که بدون تفهيم اتهام بازجويی و ادامه بازداشت من غير قانونی است. بازجويان اطلاعاتی نيز نسبت به دليل بازداشت من اظهار بی اطلاعی کردند و وعده دادند که پيگيری خواهند کرد، اما هيچگونه رسيدگی در طول اين مدت صورت نگرفته و همچنان وضعيت من نامشخص است.آخرين بازجويی من در تاريخ ۲۴ ارديبهشت انجام گرفت و در آن تاريخ به من اعلام شد که بازجويی من به اتمام رسيده است و پرونده را به دادسرا می فرستند اما همچنان وضعيت من نامشخص است.طبق حقوق شهروندی و حقوق متهمين، اتهام بايد سريعتر به متهم تفهيم شود. پس از تفهيم اتهام از متهم تامين گرفته می شود اين تامين بر مبنای نوع جرم، دلايل اثبات آن، آثار به جا مانده از جرم، شخصيت متهم و ... دارای شدت و ضعف است که شديدترين آن بازداشت موقت و خفيفترين آن التزام به حضور نزد مقام قضايی با قول شرف است. حال چگونه است بدون تهفيم اتهام به من، شديدترين تامين که قرار بازداشت است از من گرفته شده است؟اکنون خواستار آن هستم که به بازداشت غير قانونی من خاتمه داده شده و وضعيت من را روشن کنيد.جلوه جواهری - ۳ خرداد ۱۳۸۸
Sunday, May 24, 2009


جان زندانی سیاسی در خطر است

بهروز جاوید تهرانی دانشجوی معترض سال ۱۹۹۹
را آزاد کنید
Thursday, May 21, 2009
اعتراض دانشجویان در جلسه سخنرانی میرحسین موسوی در دانشگاه زنجان
خبرنامه امیرکبیر: روز سه شنبه گذشته میرحسین موسوی برای سخنرانی در دانشگاه زنجان حضور پیدا نمود
به گزارش دانشجویان زنجان، چهار ساعت قبل از آغاز سخنرانی حزب مشارکت و مجاهدین زنجان سالن را با کسانی که پرچم های سبز در دست داشتند پرنموده و در جلوی درب ورودی جلسه نیز به کسانی که وارد می شدند پرچم سبز می دادند. جو این جلسه به شدت امنیتی بود و با استفاده از تعدادی از افراد غیردانشجوی شهر، هر گونه حرکت مخالفی را سرکوب می کردند، بطوریکه حتی اجازه ندادند دانشجویان پارچه هایی را که روی آن نوشته شده بود: < دانشگاه پادگان نیست> را به پیشانی خود ببندند. بنابر همین گزارش، چندین لیدر نیز در بین جمعیت حضور داشتند تا شعار های از پیش تعیین شده ای را سر دهند تا کسانی که در سالن با پرچم های سبز حضور داشتند آن ها را همراهی کنند.
مسئولان انتظامات سالن که توسط ستاد میر حسین موسوی انتخاب شده بودند چندین بار اعضای انجمن های اسلامی و دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و دبیر انجمن اسلامی را از روی سن به پایین پرتاب نمودند و حتی اجازه ندادند دسته گلی که توسط نماینده ی کانون های فرهنگی دانشگاه تدارک دیده شده بود به میر حسین موسوی داده شود و آن را تکه تکه کردند چرا که محتوای سخنرانی وی بر ضد موسوی بود.
میر حسین موسوی یک ساعت و نیم برای ورود به سالن تاخیر داشت و از یک ساعت قبل از ورود وی کلیپ ها و آهنگ های مختلفی در سالن پخش شد که از جمله ی آن ها آهنگ یار دبستانی و سرود های جنبش چپ بود.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر روز قبل از برگزاری جلسه مسئولان برگزاری مراسم قبول کرده بودند تا نماینده ی انجمن اسلامی سوال خود را از میر حسین موسوی بپرسد ولی در طول جلسه این اجازه از وی سلب شد.
هنگامی که نماینده ی فعالین زن سوال خود را از میر حسین پرسید وی بدون توجه به سوال او به یکی از پلاکاردهای بسیج دانشجویی اشاره کرد و به جای جواب دادن به سوال، در رابطه با پلاکارد صحبت نمود. از نکات جالب جلسه این بود که علی رغم آن که در ستاد میرحسین موسوی شاخه ی بسیج ایجاد شده است وی حتی به بسیج نیز وفادار نبود و وقتی در هنگام طرح پرسش های بسیج جمعیت با سر دادن شعار “مرگ بر دیکتاتور” مانع از مطرح شدن سوالات بسیج می شدند وی حتی یکبار نیز از جمعیت نخواست که سکوت را رعایت کنند و با سکوت خود از این مسئله اعلام رضایت کرد.
همچنین هنگامی که نماینده ی انجمن اسلامی جلوی میز وی رفت و اعلام کرد که به نمایندگی از تشکل خود سوال دارد میر حسین موسوی سعی کرد به او نگاه نکند و هیچ واکنشی نشان ندهد.
در این جلسه که با صرف هزینه های هنگفت برگزار شده بود مدت کوتاهی داشت. موسوی در حدود ۵ دقیقه به سخنرانی پرداخت و تنها به یک سوال از ۴ سوال شفاهی مطرح شده پاسخ داد که اکثر این جواب ها غیرشفاف



Tuesday, May 19, 2009
بیست هزار دانشآموز فقیر در ثروتمندترین استان کشور

اجرای طرح سركوبگرانه جديدى در تهران
خبرگزاری ایسنا نوشت در راستاي اجراي طرح ضربتي دستگيري اراذل و اوباش در پايتخت نزديك به 50 تن از اراذل و اوباش طي روز گذشته و بامداد امروز توسط پليس دستگير شدند. سه تن از اراذل و اوباش در محله نظام آباد دستگیر شدند كه بنا به دستور مقام قضايي اين افراد پس از دستگيري در منطقه گردانده شدند.
به گفته رييس مركز اطلاعرساني پليس تهران بزرگ، در ساعت يك بامداد امروز ماموران پليس با ورود به خانهاي كه از قبل مورد شناسايي قرار گرفته بود، 9 تن را دستگير كردند.
وي افزود: افراد دستگير شده در اين خانه اقدام به قمار و تهيه و توليد مشروبات الكلي می کردند.
در حال حاضر طرح دستگيري اراذل و اوباش توسط پليس پيشگيري، يگان ويژه و يگان امداد پليس و پليس امنيت تهران بزرگ ادامه دارد.
شهاب نیوز: يگان ويژه نیروی انتظامی تهران روز گذشته فاز جدیدی از طرح ضربتي دستگيري اراذل و اوباش را کلید زد. در آغاز فاز جدید چند تن از اراذل و اوباش تهرانسر و خاک سفید با برخوردی کوبنده نظیر برخوردهایی که در ابتدای طرح ارتقای امنیت اجتماعی مشاهده شده بود، بازداشت و در محل گردانده شدند. قرار است طی چند روز



ژيلا بنیيعقوب برنده «جايزه شجاعت در روزنامهنگاری» شد

«بنياد بينالمللی رسانههای زنان»، «جايزه شجاعت در روزنامهنگاری» در سال ۲۰۰۹ ميلادی را به ژيلا بنیيعقوب، روزنامه نگار ایرانی اهدا کرد. این بنیاد اعلام کرد که «گزارشهای خانم بنی یعقوب در مورد موضوعات حساس سياسی و اجتماعی بارها موجب زندانی شدن وی شده است.» «ايرينا کاليپ» از بلاروس و «اگنس تايل» از کامرون، از جمله دیگر برندگان «جايزه شجاعت در روزنامهنگاری» این بنیاد هستند.جودی وود راف، مدير «جايزه شجاعت در روزنامهنگاری» اين بنياد، با اعلام اسامی برندگان در سال ۲۰۰۹ افزود: «اين روزنامهنگاران که در حرفه خود فوقالعاده هستند، کار گزارش خبر از کشورهايی را به عنوان حرفه خود برگزيدند که جستجوی حقيقت در این کشورها با خطر بازداشت،حمله و و حتی مرگ همراه است. با اين همه اين روزنامه نگاران شجاع سالهای بسياری زندگی و معاش خود را در مخاطره انداختند تا با گزارشهای خود بر زوايای تاريک زنگانی مردمان خود روشنايی ببخشند و ذهن مار را نيز روشن کنند.»در بيانيه «بنياد بينالمللی رسانههای زنان» در معرفی خانم بنیيعقوب آمده است که اين روزنامهنگار مستقل، سردبير وبسايت کانون زنان ايرانی بوده و در «دشوارترين شرايط برای يک روزنامهنگار و يک زن کار خود را پی گرفته است.» این بیانیه می افزاید که «اين روزنامهنگار ايرانی از سانسور گزارشهای خود سرباز زده و به همین دلیل بارها از کار بی کار شده است.» خانم بنیيعقوب گزارشهايی نيز در مورد زندگی زنان و پناهجويان در زمان جنگ در منطقه خاورميانه نوشته است.چهار سال پیش نیز، شهلا شرکت، روزنامه نگار ایرانی و مدیر مسئول ماهنامه زنان، این جایزه را از آن خود کرد. تاکنون ۶۶ روزنامهنگار موفق به دريافت جايزه «شجاعت در روزنامهنگاری» شدهاند.«بنياد بين المللی رسانه های زنان» در سال ۱۹۹۰ ميلادی در واشينگتن، پايتخت آمريکا، توسط گروهی از زنان خبرنگار، بنيادگذاری شد.
در سايت اين بنياد آمده است که هدف اصلی اين نهاد تقويت حضور زنان خبرنگار در رسانه های خبری جهان است.
Sunday, May 17, 2009
گفتگو با نیلوفر بیضایی، نویسنده و کارگردان تئاتر


اسيل العوضی (وسط)، یکی از چهار زن راه یافته به پارلمان کویت
۱۳۸۸/۰۲/۲۷ چهار زن کویتی برای نخستین بار به مجلس این کشور راهیافتند؛ نهادی که نزدیک به نیمقرن تنها مردان در آن حضور داشتند.
این چهار زن در حالی توانستند کرسیهای مجلس کویت را تصاحب کنند، که در این شیخنشین خلیج فارس، زنان تا سال ۲۰۰۵ از حق رای برخوردار نبودند و نمیتوانستند نامزد مقامهای انتخابی شوند.انتخابات مجلس کویت پس از آن برگزار شد که امیر این کشور مجلس را منحل کرد و خواستار انتخابات زودرس شد.این برای دومین بار است که در یک سال گذشته در کویت انتخابات مجلس برگزار میشود. نتایج انتخابات روز شنبه کویت، روز یکشنبه از تلویزیون دولتی این کشور اعلام شد.
نتایج انتخابات همچنین روشن ساخت از محبوبیت اسلامگرایان در کویت کاسته شده است. اسلامگرایان توانستهاند در این مجلس ۱۶ کرسی به دست آوردند که هشت کرسی کمتر از دوره گذشته است.معصومه المبارک، یکی از زنانی که به مجلس ۵۰ نفره کویت راه یافته است، نخستین وزیر کابینه کویت نیز محسوب میشود.رولا دشتی، فعال حقوق بشر، دیگر زنی است که نام روز یکشنبه در میان راهیافتگان به مجلس کویت اعلام شد.سلوی الجسار استاد تعلیم و تربیت، و اسیل العوضی استاد فلسفه، از دیگر زنانی هستند که در انتخابات مجلس کویت به پیروزی رسیدهاند.نتایج انتخابات همچنین روشن ساخت از محبوبیت اسلامگرایان در کویت کاسته شده است. اسلامگرایان توانستهاند در این مجلس ۱۶ کرسی به دست آوردند که هشت کرسی کمتر از دوره گذشته است.در کویت هیچگونه حزب رسمی اجازه فعالیت ندارد و کاندیداهای با جلب حمایت گروهها یا به طور مستقل برای انتخابات نامزد میشوند.در سه سال گذشته به دلیل جنگ قدرت مجلس و کابینه، عمر کابینهها و مجلسها کوتاه بوده است به طوریکه در این مدت کویت شاهد پنج کابینه و سه انتخابات مجلس بوده است.
Friday, May 15, 2009
روز جهاني خانواده

بيست و پنجم ارديبهشت توسط سازمان ملل متحد روز جهاني خانواده ناميده شده است، تا به اين بهانه در سراسر جهان بر بازگرداندن جايگاه بنيان خانواده به زندگي امروزي تاكيد شود. در بيست سپتامبر 1993، سازمان ملل، سال 1994 را سال جهاني خانواده و روز 15 مه را روز جهاني خانواده ناميد. اين برنامه ساليانه در تاكيد بر اهميت بنيان خانواده به عنوان واحد اصلي جامعه و نقش آن موقعيت جهاني هر ملت برگذار ميشود. اين روز فرصت مناسبي براي بررسي مسائل و مشكلات، اطلاع رساني و مشاوره و صدها مورد اجتماعي ديگر به دست دست اندركاران ميدهد. در بيشتر كشورها، روز جهاني خانواده روزي پر از فعاليتهاي جمعي و خانوادگي، روزي براي يادگيري و از همه مهمتر روزي براي يادآوري عشق و احترام به اعضا و محيط خانواده است.
Thursday, May 14, 2009
روز بزرگداشت فردوسی گرامی باد

وی بیهیچ تردید بزرگترین شاعر ایران و شاهنامهی او ارزندهترین شاهکار جاودانهی زبان، اندیشه و فرهنگ ایرانی است و بسیاری از پژوهشگران آنرا بزرگترین حماسهی جهان خواندهاند.استاد توس با آگاهی و دانش بیکران خود از زبان پارسی، پایههای زبان را استواری بخشیده و راه گویندگان پس از خود را هموار ساخته است.
شاهنامه پشتوانهی زبان ماست و با حفظ زبان، فرهنگ، آداب و رسوم و سنتها، داستانها و تاریخ ملی موجب همبستگی و پیوستگی ملی ایرانیان است.شاهنامه نمادی از ایستادگی و جاودانگی ملت بزرگ ایران است.
فردوسی، نام و یاد قهرمانان بزرگ ایران زمین را ماندگار کرده، اما در این میان بزرگترین قهرمان، خود او و با شکوهترین حماسه، کار و زندگی اوست
روزی برای برادران علایی

سازمان پزشکان مدافع حقوق بشر
هانا کاویانی ۱۳۸۸/۰۲/۲۳
نزديک به يک سال است که دو برادر و پزشک، آرش و کاميار علايی به دليل آنچه که «براندازی نرم» ناميده میشود، در زندان اوين به سر میبرند، و در مجموع بنا بر حکم اوليه دادگاه به ۹ سال تحمل زندان محکوم شدهاند.از زمان دستگيری برادران علايی که در زمينه پيشگيری و درمان اچآیوی/ايدز فعاليت میکردند، سازمانها و مدافعان حقوق بشر، خواستار آزادی فوری آنها شدهاند. خواستهای که تا امروز، بی پاسخ مانده است. روز سه شنبه ۲۲ ارديبهشت (۱۲ مه) نيز، به همتِ سازمان پزشکان مدافع حقوق بشر، برنامههايی برای يادآوری وضعيت اين دو برادر زندانی، و همچنين تلاش برای آزادی آنها برگزار شد. سازمان پزشکان مدافع حقوق بشر، به همراه دوستان و همکاران آرش و کاميار علايی بار ديگر گرد هم آمدند تا روز ۱۲ ماه مه، را به روزی برای اين دو برادر در نقاط مختلف دنيا تبديل کنند. کاميار و آرش علايی، از حدود يک سال پيش، در زندان به سر می برند. ۶ ماه اوليه بازداشت، بدون ذکر اتهام سپری شد و سپس آنها در دادگاهی محاکمه و آرش علايی به تحمل ۶ سال و کاميار علايی به ۳ سال زندان، به دليل آنچه تلاش برای برندازی نرم از طريق تماس با دولتِ متخاصم خوانده شد محکوم گشتند. اين دو پزشک هر دو در زمينه پيشگيری و درمان اچآیوی/ايدز در ايران و همچنين در سطح بين المللی فعاليت می کردند. سازمان پزشکان مدافع حقوق بشر، روز ۱۲ ماه مه، را روز حرکت جهانی برای برادران علايی ناميد و به طرق مختلف سعی در گردهم آوردن افراد کرد. درنيويورک تحصن خاموش برگزار شد، در تايلند و ايتاليا، نامه هايی به سفارتخانههای جمهوری اسلامی فرستاده شد که در آنان با اعتراض به حکم صادره توسط دادگاه، خواستار آزادی فوری ِ اين دو برادر شدند. سارا کالوک مدير بخش توسعهای سازمان پزشکان مدافع حقوق بشر در اين باره به راديو فردا گفت :«خانم کالوک با اشاره به حرکت های روز سه شنبه اشاره می کند که بيش از ۵۰۰۰ نفر از ۱۳۰ کشور، تا کنون طومار اينترنتی مرتبط با پرونده برادران علايی را امضا کردهاند. وی میافزايد که ۱۲ مه، روز آرش و کاميار علايی، درخواست آزادی شان، و آزادی علم و آزادی مبارزه با ايدز بود. همچنين بر روی وبسايتی که برای درخواست آزادی برادران علايی از ماهها پيش راهاندازی شده است، کسانی که نمی توانستند در محل برگزاری تحصن حضور يابند، از طريق اينترنتی و يا ارسال پيامهايشان ، در اين برنامه شرکت کردند. برنامه ی روز سه شنبه ، يک روز پس از آزادی رکسانا صابری خبرنگار ايرانی-آمريکايی از زندان اوين برگزار شد. کسی که ابتدا با حکم هشت سال زندان به دليل جاسوسی برای آمريکا روبرو بود اما سپس در زمان تجديد نظر حکمش به دوسال حبس تعليقی کاهش پيدا کرد و بنا بر اعلام وکيلش صالح نيکبخت ، استناد به ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی که به همکاری افراد يا گروهها با دول متخاصم اشاره می کند نيز از حکم نهايی حذف شده است. پيشتر مسعود شفيعی وکيل مدافع برادران علايی درباره ی واژه متخاصم و درست نبودن استفاده از آن در چنين پرونده ای به راديو فردا گفته بود : «به نظر من قاضی پرونده صلاحيت تشخيص متخاصم بودن کشور بيگانه را ندارد چرا که اين تشخيص منحصرا بر اساس ماده ۱۱۰ قانون اساسی از اختيارات رهبری است. من در تمام دفاعيات عرض کردم که آمريکا کشور متخاصم نيست و از لحاظ قانونی هيچ وجاهتی ندارد که ما آمريکا را متخاصم بدانيم.»سارا کالوک از سازمان پزشکان مدافع حقوق بشر، پرونده برادران علايی را پروندهای مشابه با رکسانا صابری میداند و معتقد است بهترين راه، آزادی اين دو برادر نيز هست. وی درباره اينکه چرا پرونده برادران علايی اين چنين به طول انجاميده اما رکسانا بعد از ۴ ماه آزاد شده است، به راديو فردا گفت: «يکی از دلايل اين موضوع میتواند بحث تابعيت دوگانه رکسانا صابری باشد که آرش و کاميار علايی اينگونه نيستند و اين سطح درخواستهای دولتی و ديپلماتيک را نيز تحتالشعاع قرار داده است».روز سه شنبه نشريات غربی از جمله نيويورک تايمز، لس آنجلس تايمز با اختصاص سرمقاله های خود به آزادی رکسانا صابری، خواستار آزادی ِ ساير فعالين اجتماعی از جمله برادران علايی شدند. هم اکنون وکيل مدافع برادران علايی برای تغيير دادن حکم نهايی آنها کوشش میکند. ماده ۱۸ اين اختيار را به صاحبان پرونده يا وکيلهای آنها میدهد که در يک مقطع يک ماهه از تاريخ قطعيت رأی، به رياست قوه قضاييه و دايره نظارتی که اين امر را بررسی میکند، يک اعتراض جديد بدهند
Tuesday, May 12, 2009

پرسشگر: م.ساقی
- خانم بیضایی کمی از خودتان بگویید.متولد سال ۱۹۶۷ هستم و بیست و دو سال پیش بناچار ایران را ترک کردم و به آلمان آمدم. در دانشگاه گوته ی فرانکفورت تحصیل کرده ام. رشته های تحصیلی ام ادبیات آلمانی، تئاتر-سینما و تلویزیون و تعلیم و تربیت بوده و در همین رشته ها در سال ۱۹۹۴ فوق لیسانس (کارشناسی ارشد) گرفتم. در همان سال گروه تئاتر “دریچه” را بنیانگزاری کردم و از آن سال تا به امروز سیزده نمایشنامه کارگردانی کرده ام که متن بیش از نیمی از این نمایشنامه ها را خودم نوشته ام. همچنین طراحی صحنه، لباس و نور کارهایم را نیز بر عهده داشته ام. حدود بیست مطلب، کار پژوهشی و ترجمه در زمینه ی تئاتر و سینما نوشته ام که در کتاب نمایش (که تا چند سال پیش بطور مرتب در شهر کلن انتشار می یافت) چاپ شده و بیش از هشتاد مقاله و مطلب پژوهشی در زمینه ی مسئله ی زنان و مسایل سیاسی و اجتماعی نیز برشته ی تحریر در آورده ام که در نشریات و سایتهای اینترنتی به چاپ رسیده است. همچنین سه تا از نمایشنامه هایم را نشر باران در سال ۱۹۹۸ منتشر کرد و سه نمایشنامه ی دیگرم در کتاب نمایش چاپ شده است.- شما با تلاشهای سیاسی و هنری تان، چه هدفی را دنبال می کنید؟کار هنری و بطور مشخص تئاتر برای من در وهله ی اول وسیله ای است که از طریق آن با پیچیدگیهای جهان پیرامونم ، جامعه و محور اصلی همه ی اینها یعنی انسان روبرو می شوم. بعنوان یک انسان در جهانی که زندگی می کنم و با توجه به روند پر شتابی که طی می کند، حس می کنم که این شتابها و گذارها فرصت تامل و درنگ، مهلت پرسش و هضم و حتی امکان زیست انسانی از من گرفته شده است. در تئاتر تلاش می کنم تا این فرصت دوباره ایجاد شود که به خود و به اطراف خود با تعمق بنگریم ، تفاوتها و تضادها را بینیم، اما از آنها بی تفاوت نگذریم، انسانها را بعنوان فرد ببینیم و حضور و حرمت آنها را نادیده نگیریم. همچنین روبرو شدن با پیشداوریها و قضاوتهای شتابزده ، تعصب و هر آنچه باعث می شود انسانهایی به حاشیه ی حیات اجتماعی رانده شوند، قدرت و اعمال قدرت جمع بر فرد ... اینها همه دغدغه های فکری وهنری من در تئاتر هستند.در زمینه ی سیاست، من خود را “ فعال سیاسی“ نمی دانم. بدین معنا که کار در یک تشکیلات سیاسی خاص را کار خود نمی دانم. هر چند که برای تمام کسانیکه برای ایجاد تشکل و فعالیت گروهی برای آزادی و دمکراسی تلاش می کنند، احترام قایلم. اما بعنوان یک انسان نسبت به آنچه در پیرامونم می گذرد، نمی توانم بی تفاوت باشم. بخصوص که شرایط خاص ایران و درگیری بخش مدرن جامعه ی ایران با یکی از خطرناکترین حکومتهای استبدادی و تمامیت خواه یعنی حکومت اسلامی ، خواه نا خواه در من این حس مسئولیت را ایجاد می کند که به سهم خودم صدایم را برای تحول، برای آزادی و برای برقراری دمکراسی در ایران بلند کنم و در نوشته هایم عواقب حاکمیت قرون وسطا را بر ایران و بر روح و روان ایرانی را مورد بررسی قرار دهم. ناهنجاریها و گسستهای پیاپی که در نتیجه ی سی سال حاکمیت اسلام گرایان و نگاه بغایت غیرانسانی ، سنت گرا و تبعیض گر این حکومت در جامعه ی ایران به اوج رسیده، می تواند به اضمحلال و انحطاط فرهنگ و تمدن ایرانی بینجامد. چگونه می شود چنین وضعیتی را دید و سخن نگفت .- چه کس و یا کسانی مشوق شما در کارهای هنری تان بوده اند؟بطور مستقیم، هیچ کس. همانطور که می دانید من در یک خانواده ی هنری بدنیا آمده و رشد کرده ام. هم خانواده ی پدری ام و هم خانواده ی مادری ام با ادبیات ، تئاتر و سینما بطور حرفه ای در ارتباط بوده و هست. در حقیقت کتاب، فیلم و تئاتر جزئی از زندگی من بوده است. اما هیچ کس بطور مستقیم من را تشویق نکرده که به این عرصه پا بگذارم. علت اصلی اش هم این است که از کودکی خانواده ام برای رای، نظر و تصمیم من احترام قائل بوده و نخواسته تمایلات خود را به من تحمیل کند. در عین حال فکر می کنم بدلیل نبود امنیت شغلی و مصایب بیشمار این حرفه، بطور غیر مستقیم حتی خواسته اند مرا در برابر ابتلاء به آن حفاظت کنند. با اینهمه همانطور که در جای دیگری نیز گفته ام اهل هنر و قلم در خانواده ام بطور غیر مستقیم بر من تاثیر گذاشته اند. این بخت را داشته ام که با بودن در پشت صحنه ی کارهایشان ، بادیدن مراحلی که تا خلق اثر هنری طی می شود، جذابیت و جادوی این حرفه را چون رازی ناگشودنی در خود درونی کنم.- هنرمند به چه کسی گفته می شود؟به باور من هنرمند کسی است که خلق و آفرینش هنری جزء جدایی ناپذیر، مداوم و بی وقفه ی زندگی و افکارش است. در عین حال کسی است که استعداد هنری خود را با گسترش دانش و تجربه که امری همیشگی است و تا هنگام مرگ ادامه دارد، پرورش داده و می دهد... کسی است که تولید می کند، می سازد، به چالش می کشد و به چالش کشیده می شود تا چیزی بر زیبایی جهان و مفهوم زندگی بیفزاید، حتی اگر از زشتیها بگوید و کوچکترین اثری از زیبایی در جهان اثرش نباشد.- یک کارگردان تئاتر در چه شرایطی می تواند بهترین کار هنری خود را به جامعه پیشکش کند؟در این مورد نمی توان حکم صادر کرد. اما چون مشخصا در مورد کارگردانی تئاتر سوال کرده اید، باید به این نکته اشاره کنم که کار تئاتر به شرایط بیشماری از بازیگر خوب تا عوامل حرفه ای کار و بودجه ی کافی و مهمتر از همه (و در اینجا به شاخه های دیگر هنری نزدیک است) به آزادی و امنیت شغلی نیاز دارد، مسلم است که در شرایطی که امکان شکوفایی اثر وجود داشته باشد، می تواند کار بهتری ارائه دهد. با اینهمه نمی توان نادیده گرفت که حتی در بدترین شرایط نیز وقتی استعداد، ایده ی درخشان، توانایی آفرینش و دید وسیع و جدیت و پشتکار وجود داشته باشد، می توان از هیچ همه چیز ساخت.- تئاتر و سینما، چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟تئاتر هنر مادر است. مادر سینماست. هنر ایجاد لحظه های فراموش نشدنی است که نفس به نفس با تماشاگر با مخاطب روبرو می شود. ارتباط تئاتر با مخاطب یک ارتباط بی واسطه است. تئاتر روتوش بردار نیست. تئاتر هنر دقت در جزییات و ساختن در لحظه است. تئاتر در نتیجه ی تمرینهای طولانی و فشرده ساخته می شود و می بالد، اما ممکن است در لحظه ی اجرا در اثر یک لغزش جزئی تمام اثر خود را از دست بدهد. تئاتر به نیروی انسانی وابسته است. با انسان بدنیا می آید و با انسان می میرد. سینما ترکیبی از ایده ی هنری، نیروی انسانی و تکنیک است که در آن تکنیک سهم عمده تری دارد. برای همین و بیشتر بعنوان یک صنعت از آن نام برده می شود. مخاطب سینما بسیار گسترده از مخاطب تئاتر است. در سینما می شود یک پلان را بارها تکرار کرد و بهترین رابرگزید، می توان بارها اشتباه کرد و آن را تصحیح کرد. شما یک فیلم را می توانید بارها ببینید، اما فیلم تغییر نمی کند. ممکن است تحلیل و درک ما از آن تغییر کند ، اما نوع ارائه ی موضوع فیلم تغییر ناپذیر است. فیلم از زمانیکه پخش می شود، یک اثر تمام شده و کامل است . در تئاتر، هر اجرا با اجرا دیگر متفاوت است. تئاتر در طول اجراها پخته می شود، جا می افتد، بر اساس بده بستان میان صحنه و تماشاگر حتی تغییر داده می شود. سینما با دوحس بینایی و شنوایی ما ارتباط برقرار می کند در حالیکه تئاتر حداقل با چهار حس بینایی، شنوایی، لامسه و بویایی در ارتباط است. در تئاتر بوی دود، بوی سیگار، ارزش زمین در هنگام پریدن . همه ی اینها با تماشاگر است. در فیلم بازی بازیگر بدون حضور و تاثیر تماشاگر و تنها در ارتباط با دوربین انجام می شود و برای همین قابل تکرار است. در فیلم شما در بسیاری لحظات تمام جزییات انسان و حرکات او را نمی بینید. مثلا در نمای نزدیک، شما صورت بازیگر را می بینید، اما دستهایش را نمی بینید. در تئاتر شما انسان را با تمام اجزاء فیزیکی، روحی و حسی اش می بینید. به هر حال بدون اینکه قصدم ارزش گذاری باشد، باید بگویم که برای من تئاتر جذابیتهای بیشتری دارد.- آیا مایل نبودید بجای یک هنرمند تئاتر ، یک سیاستگر تاثیر گذار بودید. چرا؟خیر، اصولا روحیه ی من با سیاسی کاری آنهم از نوع ایرانی اش سازگاری ندارد. اما کار هنری من بهیچوجه نسبت به سیاست بی تفاوت نیست.- پول و سرمایه، در موفقیت های هنری چه نقشی بازی می کنند؟بدون پول و بودجه ی مناسب نمی توان از عوامل کار حرفه ای استفاده کرد و این به کیفیت کار هنری لطمه می زند. بدون داشتن کس یا کسانی که کار تبلیغات و ارتباط با مطبوعات را انجام دهند، اثر هنری امکان عرضه شدن و دیده شدن پیدا نمی کند. اصولا خود ما هنرمندان فروشندگان خوبی برای آثارمان نیستیم . تبلیغات تاثیر بسیار زیادی دارد که بدون داشتن امکانات مالی ممکن نیست.- به عنوان یک کارگردان، آیندهء تئاتر ایران را چگونه می بینید؟یک نسل جدید تئاتری بوجود آمده که ایده های خوب دارد اما در شرایط خفقان امکان رشد آزادانه ی هنری را ندارد. استعدادهای ما پیش از اینکه شکفته شود در نطفه حفه می شود. آینده ی تئاتر از آینده ی کل ایران جدا نیست. بهمین دلیل هنر و هنرمند نمی تواند نسبت به آنچه دارد بر کشور و مردم ایران می رود بی تفاوت باشند. یا همه با هم برای دهه ها فرو می رویم و یا اینکه موفق می شویم در همه ی عرصه ها ، از قدرت سیاسی گرفته تا نگاهمان به هنر تحول اساسی ایجاد کنیم.- نقش هنر و هنرمند، در گسترش آزادی و مردمسالاری در کشورهای زیر ستم چیست؟بسیار مهم و اساسی است. هنر هر دوران عصاره ی روحیات و ایده آلهای جامعه در آن دوره است. هنر همواره به عنوان یکی از اهرمهای مهم تاثیر گذار همراه با روندهای اجتماعی و سیاسی و یا در عکس العمل به آنها حرکت کرده است. سبکهای هنری غالب در هر دوران با وقایع اجتماعی ونیازهای آن دوران تطابق داشته و همواره در روندهای اجتماعی تاثیرگذار و تاثیر پذیر بوده است. از آنجا که روح هنر با مفهوم آزادی ارتباط تنگاتنگ دارد ، نقش آن در گسترش مفاهیمی چون آزادی ، رفع تبعیض و ستم بسیار حائز اهمیت است.- چه پیشنهاد و یا پیامی به هنرمندان تئاتر وسینما دارید؟به خودشان و به مخاطبشان دروغ نگویند و برای جوهر حقیقت جوی هنر حرمت قائل باشند.
شعار "مرگ بر دیکتاتور" در جلسه سخنرانی کروبی در کرمانشاه
دانشجویان مبارز دانشگاه رازی کرمانشاه جلسه سخنرانی مهدی کروبی را به صحنه اعتراض علیه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی تبدیل کردند.
به گزارش سایت دانشجويی خبرنامه امیرکبیر، دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در جلسه سخنرانی کروبی با در دست داشتن پارچه هایی که روی آنها نوشته شده بود “دانشجویان زندانی را آزاد کنید”، “دانشجو میمیرد ذلت نمی پذیرد” و “مرگ بر دیکتاتور”، اعتراض خود را نسبت به فشارهای گسترده بر جنبش دانشجویی و دانشجویان آزادیخواه اعلام کردند.



احتمال اعدام هفت شهروند بهایی در ایران
بانی دوگال گفت به خانواده های رهبران بهایی گفته شده که امکان دارد که این افراد به مفسد فی الارض بودن متهم شوند. حکم «مفسد فی الارض» در قوانين مجازات اسلامی، اعدام است.
وی افزود که تعدادی از گروندگان به آیین بهائی در تاریخ ۳۰ ساله جمهوری اسلامی به همين اتهام اعدام شده اند.
جمهوری اسلامی دينی را به عنوان «دين بهائی» به رسميت نمی شناسد و به تبع آن، نه تنها از هرگونه فعاليت پيروان اين دين جلوگيری می کند، بلکه آنها در ايران از بسياری حقوق اوليه شهروندی نيز محروماند.
ممانعت از سفر مدافعان حقوق بشر و بازداشت فعالان حقوق زن

ممانعت از سفر مدافعان حقوق بشر و بازداشت فعالان حقوق زن
اعضای کانون مدافعان حقوق بشر باید بدون هیچگونه مزاحمتی به فعالیت های خود ادامه دهند و دفتر کانون مدافعان حقوق بشر باید گشوده شود.
سه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۱۲ مه ۲۰۰۹
21 اردیبهشت ماه 1388- کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز اعلام کرد که دولت ایران پیشاپیش و قبل از انتخابات ریاست جمهوری دربیست و دوم خرداد ماه، به سرکوب فعالان حقوق زن در ایران با جلوگیری از سفر، بازداشت و احضار آنها گسترش می دهد.در تاریخ 17 اردیبهشت ماه از سفر خانم نرگس محمدی؛ سخنگو و نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و همچنین عضو شورای ملی صلح، به همراه خانم ثریا عزیز پناه؛ مدیر کانون پاکسازی مین، به خارج از کشور ممانعت بعمل آمد. خانم ها محمدی و عزیز پناه قصد داشتند که در کنفرانس جهانی زنان در گواتمالا که توسط زنان برنده جایزه نوبل برگزار می شد، شرکت کنند. پاسپورت آنها توسط نیروهای دفتر ریاست جمهوری مستقر در فرودگاه ضبط شد وبه آنها اعلام شد که باید ظرف 72 ساعت به دادگاه انقلاب مراجعه کنند.هادی قائمی؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در مورد این ممانعت از سفر مدافعان حقوق بشر گفت: "یکبار دیگر، مقامات ایرانی، حقوق فعالان جامعه مدنی را نقض کردند و مانع شدند که آنها برای شرکت در یک برنامه مهم بین المللی کشور را ترک کنند."کانون مدافعان حقوق بشر که توسط خانم شیرین عبادی؛ برنده جایزه صلح نوبل و وکیل مدافع حقوق بشر و سایر همکارانش تاسیس شده بود، از تاریخ اول دی ماه 1387 پلمپ شد و همچنان بسته است. در این تاریخ، ماموران دولتی به مراسم بزرگداشت شصتمین سالگرد بیانیه جهانی حقوق بشرکه در کانون مدافعان حقوق بشر برگزار می شد، حمله کرده و دفتر کانون را پلمپ کردند. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با اعتراض به بسته شدن دفتر کانون مدافعان حقوق بشر، از مقامات ایرانی خواست که دفتر کانون را باز کنند و اجازه بدهند که شهروندان ایرانی از کمک های کانون مدافعان حقوق بشر برخوردار شوند.هادی قائمی در این مورد تاکید کرد:" نه دولت و نه شهروندان هیچکدام به هیچوجه از این اقدامات غیر قانونی و سرکوبگرانه اعم از بستن دفتر کانون مدافعان حقوق بشر ویا جلوگیری از سفر اعضای آن برای شرکت در یک نشست بین المللی در خارج از کشور، سودی عایدشان نمی شود." این اقدامات فقط نشان دهنده ترس دستگاه حاکمیت از حقوق بشر و وحشت آنها از دسترسی ایرانیان به جامعه بین المللی است."مقامات ایرانی اخیرا اقدام به بازداشت و بازجویی تعدادی از فعالانی کرده اند که بطور مسالمت آمیز برای تغییر قوانین تبعیض آمیز فعالیت می کنند.دو نفر از اعضای کمپین یک میلیون امضا در قم به نام های مریم بیدگلی و فاطمه مسجدی در روز 17 اردیبهشت ماه بازداشت شدند. مریم بیدگلی در غروب روز 17 اردیبهشت ماه در حالی که ماموران برای تفتیش به خانه او رفته بودند بازداشت و ماموران او را به همراه وسایل شخصی او را که ضبط کرده بودند، با خود بردند. فاطمه مسجدی در صبح همان روز در کرج بازداشت شده بود .ماموران خانه فاطمه را در قم در روز قبل تفتیش کرده بودند و وسایل شخصی اش را با خود برده بودند.غلامرضا سلامی؛ محققی که کتاب "نهضت نسوان شرق" را منتشر کرده است، و با خانم مسجدی مشترکا روی موضوع زنان کار تحقیقی می کند، همراه ایشان در کرج بازداشت شد. خانم بیدگلی و مسجدی سالهاست که در حوزه توانمندسازی زنان در قم فعالیت می کنند. طبق اطلاعات رسیده به کمپین، فعالیت اخیر آن ها در دفاع از دختری در ماجرای قتل ناموسی در قم، منجر به اختلافاتی با مقامات در قم شده بود.خدیجه مقدم نیز که عضو کمپین یک میلیون امضا و از اعضای مادران صلح است به همراه همسر خود؛ دکتر اکبر خسروشاهی به معاونت امنیت دادگاه انقلاب برای روز 18 اردیبهشت ماه احضار شد. خانم مقدم به همراه همسر و وکیلشان؛ خانم نسرین ستوده در دادگاه حاضر شدند. خانم مقدم در دادگاه مورد سوال های فراوان قرار گرفت؛ از کمک به قربانیان زلزله بم گرفته تا فعالیت های ایشان برای آزادی فعالان کمپین چه در مورد مریم ملک و چه در مورد آنهایی که در روز کارگر بازداشت شده بودند .کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران خواستار پایان دادن به سرکوب فعالان حقوق بشر و حقوق زن در ایران شد.برای اطلاعات بیشتر در زمینه وضعیت حقوق بشر در ایران به سایت فارسی کمپین در این پیوند مراجعه کنید:http://persian.iranhumanrights.org
Monday, May 11, 2009
این است حاکمیت مشتی آخوند جنایتکار در ایران

رئیس دفتر پلیس بین الملل (انترپول) در ایران در پائیز سال 2006 گفته بود امروزه قاچاق دختران و زنان جوان به کشورهای همسایه یکی از سودآورترین کارها در ایران است. وی گفت به دنبال زلزله اخیر در بـم، دختران یتیم دزدیده شده و به یک بازار شناخته شده در تهران برده شدند که در آن تاجران ایرانی و خارجی با یکدیگر ملاقات مى كنند.
این است جمهوری پلید اسلامی و حاکمیت مشتی آخوند جنایتکار در ایران. این تجارت جنایت آمیز بدون اطلاع داشتن و شرکت آخوندها صورت نمى گيرد. مقامات دولتی خود نیز در خرید و فروش و آزار جنسی زنان و دختران دست دارند.****
گزارش سایت هم میهن: بیشتر دخترانی که به دوبی و امارات عربی قاچاق می شوند بین 10 تا 17 ساله اندزود همه چیز برایمان عادت می شود. شاید فراموشی گرفته ایم و خوشیم از سرما و خنکی زیر برف. اما هنوز هم درهتل های دبی چوب حراج می خورند دخترکانی که منتظرند، تا نگاه مشتاق یکی از آن شیخ های خنده رو و شکم برآمده مکثی بر چهره شان کند.
هم این که نمی بینیم، بس است برای آن که بگوییم نیست. وجود ندارد. اما تنور تجارت زنان در دبی را زنان ایرانی گرم می کنند.
زنانی که به تازگی کنار پرچم کشورمان به شبکه های غیر اخلاقی کشورهای عربی آمده اند. سوسن 19 ساله. یک شماره در کنار جمله ای که به فارسی تو را دعوت می کند با این دختر نیمه برهنه تماس بگیری....
زنان ایرانی در شبکه های غیر اخلاقی امارات
حرف تازه ای نیست انگار. کسی را هم نگران نمی کند.
نیره اخوان بی طرف یکی از نمایندگان زن در مجلس هشتم اما در رابطه با حضور زنان ایرانی درشبکه های غیر اخلاقی کشورهای عربی به هم میهن می گوید : منتشر شدن چنین تصاویری در این موقعیت زمانی به دلیل مغشوش جلوه دادن چهره کشورمان است.
نماینده اصفهان اعتقاد دارد: چنینی مسایلی در لایه های پنهان هر کشوری وجود دارد حتی اگر همه مسایل را هم درست کنیم این مشکل در گوشه ای خودش را نشان می دهد ولی این که در چنین موقعیتی چنین اخباری منتشر می شود برای آن است که بگویند در کشوری اسلامی که ادعای اخلاقیات دارد، چنین اتفاقاتی می افتد .
او هم مانند بقیه مسوولان از خرید و فروش زنان ایرانی در امارات اظهار بی اطلاعی می کند و می گوید: باید مسئولان و متولیان در این رابطه پاسخگو باشند ، من از صحت و چرایی این اتفاق اطلاعی ندارم .
به جز دبی افغانستان، پاکستان و هندو ستان نیز از جمله کشورهایی هستند که به تجارت دختران ایرانی می پردازند .
در یکی از گزارش هایی که به موضوع قاچاق زنان در ایران پرداخته آمده است: در رابطه با قاچاق دخترتن و زنان ایرانی نوشته است آمده است: یکی از دلایل فرار دختران ایرانی و گرفتار شدن در چنین باند های فقر مالی توام با فقر فرهنگی است. افراد باندهای فوق با سواستفاده از این ضعف، به روستاهای کوچک و محروم می روند (خصوصا در استان خراسان به دلیل نزدیکی ) و با خانواده ها صحبت می کنند که از این طریق دخترانشان به استقلال می رسند، خرج خودشان را تامین می کنند و می توانند در آینده ای نه چندان دور آنان را نیز تامین کنند و بدین ترتیب اجازه خرید دختر را از پدرش می گیرند.
حتی در بعضی موارد دیدم که به صورت علنی هم گفته شده که دخترشان را برای چه موردی خریداری می کنند ولی باز در نهایت تعجب موافقت شده است. طبق گفته این دختران به طور معمول در ازای هر دختر 6 - 7 میلیون تومان به خانواده شان پرداخت می شود. البته دختران 10-12 ساله به مبلغ 20 میلیون تومان خریداری می شوند که آنان را برای شیوخ امارات می برند. چرا که آنان به دختران این رده سنی علاقه مند هستند! مواردی هم بودند که در خانواده، شخصی بیماریهای نظیر کبد و کلیه داشته و به پول احتیاج شدید داشتند و آن پول را از فروش دخترشان تامین کردند. در این موارد خانواده راضی نبودند اما بر اثر ناچاری دست به این کار زده اند.
سولماز شریف، نویسنده این گزارش در گفت و گو با یک کارشناس اجتماعی به بررسی علل رایج بودن قاچاق زنان و دختران در استانهای خراسان، سیستان و بلوچستان و افغانستان و پاکستان پرداخته و گفته است: قاچاقچیان، این دختران و زنان را در خانواده هایی که غالبا شرایط نابسامان اقتصادی به سر می برند، شناسایی و با معرفی خود به عنوان اهالی زاهدان که دارای ثروت هستند، خواستگاری می کنند و پس از عقد آنها را به خانه های فساد در شهرهایی نظیر کویته، کراچی و... اعزام می کنند که بر اساس یافته های این تحقیق مناطق حاشیه نشین مشهد از مناطقی است که این پدیده در آن کاملا به چشم می خورد.
این کارشناس به ابعاد نگران کننده پدیده فروش دختران توسط خانواده خود و یا شوهرانشان در شهرهای مختلف مرزی اشاره می کند و می گوید: مطابق بررسیها قربانیان اولا هیچ آگاهی از قاچاق شدن خود نداشته اند و از آنجا که ازدواج آنها به صورت موقت بوده تنها چند روز پس از ازدواج با اجبار، زور، تهدید و فریب به زاهدان و سپس به پاکستان و افغانستان منتقل می شوند. نکته این است که همه قربانیان از طریق صیغه، ازدواج کرده و عدم ثبت رسمی عقد آنها در این شکل یکی از معضلات اساسی شده است.
معمولا دخترانی که به دوبی و امارات عربی قاچاق می شوند بین 10 تا 17 ساله اند و آنها به دو صورت قاچاق می شوند، تعدادی از زنان و دختران به طور رسمی خواستگاری شده و در ازای پرداخت مبالغی به خانواده هایشان از مرز عبور داده می شوند و عده ای دیگر دخترانی هستند که ربوده شده و یا توسط اعضای باند اغفال می شوند و بدون اجازه پدر از کشور خارج می شوند. اگر مردان عرب این دختران را به همسری انتخاب کنند مشکل زیادی وجود ندارد اما مشکل زمانی به وجود می آید که دختران ایرانی مورد استقبال قرار نمی گیرند، بنابراین به روسپیگری در کلوپ ها و کاباره ها مشغول می شوند.
رکسانا صابری آزاد شد

دهها خبرنگار داخلی و خارجی از صبح دوشنبه مقابل زندان اوین گرد آمده بودند. رکسانا صابری اما از در پشتی زندان به خانوادهاش پیوست. دادگاه تجدیدنظر شعبهی ۱۴، اتهام همکاری با دولت متخاصم را نقض کرد.
اتهام جاسوسی به رکسانا صابری در دادگاه تجدیدنظر، به جمعآوری اسناد و مدارک علیه جمهوری اسلامی تغییر یافت. این محکمه، حکم اولیهی ۸ سال را به ۲ سال حبس تعلیقی تغییر داد که تا ۵ سال اجرا نخواهد شد.
صالح نیکبخت، وکیل رکسانا صابری، در مورد دفاعیات ارائه شده در دادگاه تجدید نظر به دویچهوله گفت: « اعلام کردم که اولا هیچ دلیلی وجود ندارد که خانم صابری با دولت آمریکا همکاری کرده باشد. دوما در حکم اولیه، دولت آمریکا متخاصم معرفی شده، اما چنین چیزی در عرف بینالملل وجود ندارد. در دادگاه گفتم که آقایان عباس عبدی و حسین قاضیان هم در پروندهی موسوم به "نظرسنجی"، به اتهام همکاری با دولت متخاصم محکوم شده بودند، اما از طرف دیوانعالی کشور حکم آنها نقض شد. هم رونوشت حکم آنها را ارائه کردم و هم رونوشت نامهی وزارت خارجه را که اعلام شده بود به هیچ وجه ایران با هیچ کشوری در حالت مخاصمه نیست. وزارت خارجه هم این را دوباره تایید کرد که ایران و آمریکا دو دولت متخاصم به معنای متعارف در حقوق بینالملل نیستند. زیرا دولت متخاصم به دولتهایی گفته می شوند که یا در حال جنگ، یا در مرحلهی توقف جنگ باشند.»
رکسانا صابری در دادگاه، نقاط کور پروندهی خود را روشن کرده است. به نقل از صالح نیکبخت، او در محکمهی تجدیدنظر تاکید کرده که برای نجات خود به دروغ از تماس با دو نمایندهی کنگرهی آمریکا گفته است. صالح نیکبخت افزود که مقامات قضایی در دادگاه تجدیدنظر گفتهاند که آنها نیز پی بردهاند که این ادعا نادرست است.»
رکسانا صابری روز ۱۲ بهمن سال ۸۷ به اتهام خرید شراب دستگیر شد. این اتهام سپس به کار خبرنگاری بدون مجوز تغییر یافت. رکسانا صابری در آستانهی برگزاری دادگاه اول، متهم به جاسوسی برای آمریکا شد. این اتهام و حکم ۸ سال زندان، اعتراض دولت آمریکا، کشورهای اروپایی، سازمانهای بینالمللی و گروههای داخلی را به دنبال داشت. بیشتر ناظران معتقد بودند که خانم صابری، قربانی سیاستورزی شده و وجهالمصالحهی مسائل پشت پرده قرار گرفته است.
سازمان گزارشگران بدون مرز طی اطلاعیهای خرسندی خود را از کاهش حکم رکسانا صابری اعلام داشت.
MS/KG
Sunday, May 10, 2009
از هفتۀ گذشته تا کنون 23 زندانی در ایران اعدام شدند

بنابه گزارشات رسیده از زندان مرکزی اصفهان( دستگرد) یکی از 3 زندانی که روز گذشته جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند صبح روز یکشننبه اعدام شد.زندانی که صبح امروز اعدام شد محمود کریمی که 27 ساله می باشد نام داشت . 2 زندانی دیگر که دیروز به سلول انفرادی منتقل شدند همچنان در سلولهای انفرادی بسر می برند ودر انتظاراعدام بسر می برند. زندانیانی که در انتظار اعدام بسر می برند به نامهای حسین باقری 32 ساله و علیرضا ملک محمدی 35 ساله می باشند.همچنین روز یکشنبه 20 اردیبهشت ماه 2 زندانی دیگر برای اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی منتقل شدند.زندانیانی که به سلولهای انفرادی منتقل شدند به نامهای زیر می باشند:1- محسن صادقی 35 ساله از بند 4 زندان مرکزی اصفهان، 8 ماه است که در زندان بسر می برد2-رضا چوپانی 40 ساله از بند 4 زندان مرکزی اصفهان ،او 2 سال است که در بازداشت بسر می برد این 2 زندانی به اتهام داشتن مواد مخدر قرار است که اعدام شوند.
از هفتۀ گذشته تا به حال 23 زندانی در زندانهای مختلف ایران اعدام شده اند.به نظر می آید که برای هر چه بیشتر ایجاد کردن رعب و وحشت در بین مردم که خواهان حقوق خود هستند زمانهای اعدام که در هفته های اخیر بصورت هر هفته به اجرا در می آمد به چند روز در هفته تبدیل شده است.سیاست های سرکوب گسترده و اعدام های گروهی و مستمر توسط ولی فقیه مطلقه این رژیم علی خامنه ای تعیین می شود و به دستور و تایید شاهرودی رئیس قوه قضائیه به اجرا گذاشته می شود . احکام ضد بشری اعدام زندانیان سیاسی ، اعدام کودکان ، اعدام های گروهی و سنگسار، دستگیریهای گسترده وسرکوب فعالین دانشجویی،زنان و کارگران برخلاف قوانین و معاهدات بین المللی است که این رژیم ملزم به اجرای آن است.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اجرای حکم اعدام امروز و انتقال زندانیان بیشتری برای به اجرا در آوردن احکام ضدبشری اعدام را محکوم می کند و از دبیر کل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به موج اعدامها در ایران است
20 فرودین 1388 برابر با 10 می 2009
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید: کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین المللسازمان دیدبان حقوق بشر
Thursday, May 07, 2009
خبرگزاری فرانسه: یک زن (زینب نظرزاده) دیروز اعدام شد

به نوشته خبرگزاری فارس، پنج نفر در زندان کرمان حلق آویز شدند. تاریخ دقیق اعدام این پنج تن اعلام نشده است. این در حالیست که روزنامه وطن امروز از اعدام 4 نفر از جمله یک زن بنام زینب نظرزاده در روز چهارشنبه در زندان اوین خبر داده است.
خبرگزاری فرانسه نوشت شمار اعدامها طی هفته های اخیر در ایران افزایش یافته است.
سایت تغییر برای برابری: زینب ۲۸ ساله متهم به قتل همسر مسن خود دو سال است که بی وکیل در زندان به سرمی برد و قرار است سحرگاه چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت حکمش اجرا شود. با خانواده اش در شهرستان اهر تماس می گیریم بی خبر هستند و به سختی می توانیم خبر را به انها اطلاع دهیم . برادرش می گوید دو ماه پیش مادرمان ازناراحتی زینب فوت کرد و حالا باید عزا دار خواهرخود شویم. از همه حمایت می خواهد. می گوید ما الان راه می افتیم از شما تقاضا داریم نگذارید حکم اجرا شود. با خانواده مقتول تماس می گیریم . هیچ کدام از شماره هایی که دوستان زینب به ما داده اند جواب نمی دهد. انگار آنها راه افتاده اند تا شاهد اجرای حکم زینب باشند. با چند تن از وکلا تماس می گیریم. می گویند تنها آقای شاهرودی می تواند اجرای حکم را به عقب بیاندازد. با فعالان زن و مرتبط با دفتر آقای شاهرودی هم تماس می گیریم زمان کوتاه است و امیدی نیست.
ماشین اعدام در ایران؛ پنج تن دیگر حلق آویز شدند
گزارش پیشین: دستگاه قضايی رژیم اسلامی پنج تن دیگر را در زندان کرمان بدار آویخت. اتهام این افراد قاچاق مواد مخدر اعلام شده است. با اعدام این پنح تن شمار اعدام شدگان در ایران از ابتداى سال ميلادى تا کنون به بیش از 170 نفر رسیده است.
طی روزهای اخیر یک دختر جوان در رشت، یک نفر در اردبیل، سه تن دیگر در اصفهان و هشت نفر نیز در زندان تايباد در استان خراسان رضوى اعدام شدند.
این اعدامها تنها مواردی را شامل می شود که گزارش آن در رسانه های حکومتی درج شده و مسلما شمار واقعی اعدامها بیش از اینها است.
سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر بارها از رژیم جمهوری اسلامی خواسته اند ماشین اعدام در ایران را متوقف سازد.
سازمان عفو بين الملل روز سه شنبه با انتشار بیانیه ای از رژیم اسلامی خواست، اعدام نوجوانان را متوقف كند.
این سازمان نوشت برنامه ريزى برای اعدام دو نوجوان دیگر آن هم چند روز پس از اعدام انزجارآور دلارا دارابى نشان مى دهد كه مقامات رژیم تهران هيچ احترامى براى قوانین بين المللی قائل نيستند.
به گفته سازمان عفو بين الملل، دستکم 135 نوجوان هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی در صف اعدام قرار دارند.