Friday, May 01, 2009

زنان بزفروش ميناب : كارگر ؟ چوپان ؟ همسر ؟ مادر؟ ...



زنان بزفروش ميناب : كارگر ؟ چوپان ؟ همسر ؟ مادر؟



منصوره شجاعی / عكس علي گلشن ، مسعود ناصری-10 اردیبهشت 1388
مدرسه فمینیستی: به مناسبت اول ماه می روز جهانی کارگر نگاهی داریم به گروهی اززنان که بی هیچ مزد و پاداشی به کاری طاقت فرسا روزگار می گذرانند: زنان پنجشنبه بازارمیناب.
***********
كهره (1)ها را به بازار آورده بودند. كهره ها را به زار(2) خون نمي ريختند. كهره ها را براي فروش آورده بودند . پنجشنبه بازار زنان بز فروش ميناب همين جا بود.
خاک بود و آب نبود . رمه بود وعلف نبود . غبار بود و سوار نبود. اما، ... صداي خلخال و نرم نرم راه رفتن زنان باد و سريدن پنهان ومغروراین سايه هاي بلند گارم زنگي (3) ، گواه حضور زناني بود كه بي انتظارسواری،که به نجات از ره برسد، به فروش كهره ای از ميان گله نه چندان فراخ خويش آمده بودند.
زنانی خاموش و صورت پوشیده در برقع های رنگین امابا دست هایی توانا و قدم هایی آهنگین و پرمنت بر زمینی سخت که قدم این زنان بر سرش فخر اوست. زنان روستایی و گاه حاشیه نشینی که ارزش مادی کار آنها در سراسر این زمین سخت، نا نوشته مانده اما خانه و کاشانه در انتظار حضور پرنعمت آنان است ، بدان گاهی که بازگردند و دستان جادویی خویش بر سفره خالی خانواده برکشند و شوهر وبچه و حتی هووی خویش را از این خوان مهر، سیر و پر گردانن
د

No comments: